تشکل‌های مدنی دفاع میهنی

نادر صدیقی
نویسنده  و پژوهشگر

سال گذشته «یسرائیل کاتز» وزیر امور خارجه اسرائیل گفته بود رژیم ایران مثل تخم مرغ است که از بیرن سفت است و از درون نرم. عبارت وی چنین بود: «ایران مانند تخم مرغ است. از بیرون سفت ولی داخلش سست و وارفته است. اکثریت مردم مخالف رژیم هستند و اقتصاد در شرایط سختی قرار دارد.» وزیر خارجه اسرائیل به این ترتیب فقط از جنس حکومت نمی‌گفت، بلکه از جنس یک جامعه در معرض تحریم هم می‌گفت. وی اضافه کرد: «تحریم‌های جهانی و آسیب به مراکز انرژی و اقتصاد بشدت به رژیم لطمه خواهند زد.»
واقعیت این است که مخاطب و آماج مستقیم تحریم خود جامعه است. تحریم‌گران براساس شناختی که به زعم خود، از جنس جامعه ایرانی دارند تحریم‌ها را علیه این جامعه هدف‌گیری کرده‌اند. آنچنان که گویی «آسیب به مراکز انرژی واقتصاد» آسیب به «حکومت» است و نه ایران.
این تحریم‌ها در شرایط امروز منطقه معنادارتر شده‌اند. یعنی در شرایطی که اسرائیل «فابریک» (اجزای اصلی سازنده) جامعه غزه را در یک دوران طولانی تحریم و تبدیل غزه به زندان، مورد تهاجم تروریستی قرار داده و در ادامه، تروریسم اقتصادی خود را با تروریسم فیزیکی علیه غزه تکمیل می‌کند. یا در شرایطی که پارادایم «غزه‌ای سازی» لبنان و ایران را مقدمه نیل به «نظم جدید» خاورمیانه می‌داند.
در ادامه همین نسل کشی بود که اسرائیل به ایران حمله کرد. فکر می‌کردند تحریم‌ها «فابریک» جامعه ایرانی (یعنی اجزای اصلی سازنده جامعه ایرانی) را در هم شکسته است. بازنمایی ایران «چونان تخم مرغ آماده شکستن» مبتنی بود بر این پیش‌داوری صهیونیستی که ایران جامعه مدنی ندارد، پس کافی است قدرت سخت و نظامی را هدف قرار دهی، اگر هیمنه نظامی امنیتی را بزنی، مردم ایستاده در نقطه استیصال از تحریم‌ها، مردمی که سابقه اعتراض دارند، لاجرم به خیابان‌ها خواهند آمد. باید پرسید صهیونیست‌ها چه چیزی را ندیده بودند و نقص این تحلیل کجا بود که این تئوری برای ایران جواب نداد؟ یک پاسخ مهم این است که آنان از آن نسبت وجودی که مردم ایران با کشور خود و با تاریخ و تمدن خویش برقرار کرده بودند، خبر نداشتند. این یک پاسخ درست است. اما نکته مهم این است که میهن دوستی مدنی به خودی خود تولید و بازتولید نمی‌شود. مدنیت در دل نهاد‌های مدنی، در دل سازمان‌ها و تشکل‌های مدنی تولید می‌شود.
از اینجا می‌خواهم پلی بزنم میان جامعه مدنی و دفاع ملی.
در نظریه «آنتونیو گرامشی» متفکر چپ اندیش ایتالیایی، قطعه بسیار مشهوری است که می‌گوید «در کشورهایی که جامعه مدنی دارند، دولت و حاکمیت فقط یک خندق ظاهری هستند که در پس آن، خندق‌های بی‌شمار سازمان‌های مدنی مانند کلیسا و تشکل‌های مدنی دیگر هستند که از کشور حمایت می‌کنند.» این خندق‌های بی‌شمار چیزی بود که به باور گرامشی کشور روسیه نداشت، اما کشور ایتالیا داشت. در کشورهایی که در آن جامعه مدنی از سنت ریشه‌داری برخوردار است، شاید زدن تهاجم غافلگیر کننده یا مطابق تز اسرائیلی‌ها وارد آوردن «شوک سیستمیک» ممکن باشد، اما این جوامع شمار زیادی از خندق‌های نامریی به نام جامعه مدنی دارند که کمک می‌کنند جامعه به‌سرعت خود را بازیابی و بازآفرینی کند.
امروز ما به‌درستی از نجابت و بزرگواری ملت ایران حرف می‌زنیم که به قول دکتر پزشکیان به رغم اینکه ما قدر آن را ندانستیم و چه بسا جفاها کردیم، رفتاری از خودش به نمایش می‌گذارد که موجب شگفتی همگان است. اما این نجابت، این مدنیت و این همبستگی اجتماعی آن چیزی است که در فضاهای مدنی در درون «هم بودگی‌ها»ی تشکل‌های مدنی و در دل مناسبات بی‌شمار اجتماعی ساخته می‌شود تا درنهایت به ملکه رفتاری یک ملت تبدیل می‌شود. برای چنین جامعه‌ای تمثیل «تخم مرغ پوسته سفت با داخل نرم» جواب نمی‌دهد. یعنی این طور نیست که اگر با تهاجم شوک آور، قدرت سخت مورد تهاجم قرار گرفت، کل نظام حاکم و بلکه نظام مدنی و اجتماعی فرو بپاشد.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و بیست و دو
 - شماره هشت هزار و هشتصد و بیست و دو - ۰۶ شهریور ۱۴۰۴