تاراج فیلم و رنج فیلمساز
جعفر گودرزی
رئیس انجمن منتقدان سینما
چند روز پیش سعید روستایی که این روزها چهارمین فیلمش، «زن و بچه»، در حال اکران است با انتشار استوری در اینستاگرامش خبر از اکران احتمالی «برادران لیلا» داده بود. او سکانسی منتشر نشده از این فیلم را هم در فضای مجازی منتشر کرد که بهشدت وایرال شد و این روزها دست به دست میشود.
همین اتفاق بار دیگر مسأله توقیف و قاچاق فیلم را در شبکههای اجتماعی به عنوان یک مناقشه سینمایی مطرح کرد؛ اینکه توقیف که اغلب به لورفتن و قاچاق غیرقانونی فیلمها در سالهای اخیر منجر شده چه آسیبهایی هم به فیلم و هم به فیلمساز وارد میکند. امنیت، امید، احترام و اعتماد چهار رکن اساسی است که اگر در تار و وجود و روح و جان هنر و هنرمندان تنیده نشود، مرگ تدریجی عرصه فرهنگ و هنر رقم میخورد. امنیت سرمایه و روحی و روانی صاحبان فیلمها کمتر از ضرر و زیان مالی که برای صاحبان فیلم اتفاق میافتد، نیست.
مسأله امنیت در عرصه سینما و شبکه نمایش خانگی، یکی از کلیدواژههای مهم است و همواره حفظ و حراست از حریم نمایش یک فیلم بر پرده یا ویاودی، دغدغه بزرگی برای صاحبان آثار و شرکتهای پخش سینمایی محسوب میشود. در شرایطی که سینمای کشور ما با روح و جسمی ضعیف دست و پنجه نرم میکند قاچاق اعضای بدنش را که همان تولیداتش به حساب می آید،باید گذاشتن سنگ قبر روی پیکرش دانست و زدن میخ آخر بر تابوت سینما.
تلخ است اما واقعیت این است که اگر مشکل قاچاق فیلم را حل نکنیم دیگر چیزی از این سینما باقی نخواهد ماند. این مشکل نیازمند برخورد جدی، ضربتی و عملیاتی است نه بخشنامهای. متأسفانه وقتی فیلمهای سینمایی به این راحتی قاچاق میشوند و بعد از اکران آنلاین یا حتی قبل از آن به بازار راه پیدا میکنند چگونه میتوانیم از تهیهکنندگان و سرمایهگذاران بخواهیم به بازگشت سرمایه خود فکر کنند. آیا بعد از سالهای متمادی وقت آن نرسیده به مقوله کپیرایت نگاه جدی بیندازیم، این قاچاقچیان که در واقع قاتلان فرهنگی هستند سر چند فیلم دیگر را باید ببرند و ذبح کنند تا ما به خود بیاییم و دنبال قاتل باشیم؟ چند نفر دیگر باید ضرر کنند تا این قانون بهصورت جدی اجرایی شود؟
وقتی به قانون کپیرایت وقعی نمینهیم معلوم است حدود ۱۹۰ شبکه فارسی زبان ماهوارهای بدون آنکه ککشان هم بگزد در این عرصه تاخت و تاز میکنند؛ شبکههایی که سهم مهمی در ضربه زدن به اقتصاد داخلی سینمای ایران داشته اند و دارند. به راستی نمیشود با ایجاد نشانهگذاری و تخصیص کد امنیتی در مراحل مختلف عرضه و نمایش فیلم در مقابل این خونآشامان فرهنگی ایستاد تا صاحبان فیلمها به راحتی بتوانند محل دقیق دزدی اثر به شبکه قاچاق را پیدا کنند.
چرا بعد از سالها عوامل قاچاق فیلمها در سینمای ایران مشخص نیست ؟ وقتی عرصه برای صاحب اثر تنگ میشود و بلاتکلیفی و سردرگمی ادامه مییابد، آن وقت فیلمساز تن به انتحار هنری زده، ترجیح میدهد اثرش حتی به شکل قاچاق دیده شود.



