نقاش رقص نور و رنگ‌های بی‌انتها

خوانشی از تابلوهای استاد فرشچیان

زهرا محسن‌پور
روزنامه نگار

از میان نسیم‌های نرم و بوی عطر رنگ‌های بهاری، صدای آرام و گرم استاد محمود فرشچیان اکنون در قلب هنر ایران طنین‌انداز است؛ صدایی که با رفتنش از این جهان، هرگز خاموش نخواهد شد. استاد، آن هنرمند سبکبال که با قلمی‌معجزه‌گر، جهان را به بزم رنگ و نور دعوت کرد، به دیار ابدی پرکشید؛ اما سایه لطیف و پرنور حضورش، در هر نقش و هر خطی که کشیده، هنوز هم می‌رقصد و به ما آرامش و شور می‌بخشد.
او نه فقط نقاش بود، بلکه شاعری بود در بزم رنگ‌ها و نغمه‌های بی‌صدا، که هر قطره رنگش، چکیده‌ای از آسمان، دریا و عطر گل بود. رنگ‌های روشن و شفافش، همچون پرتوهای صبحگاهی که بر برگ‌های مه‌آلود می‌تابد، روح را جلا می‌دهد و دل را به رقص سبکبالی می‌خواند. استاد فرشچیان، با هنری آمیخته به عشق و عرفان، دنیایی ساخت که هم لطیف و هم شگفت‌انگیز، هم آرامش‌بخش و هم پر از شور و حرارت است.
در روزگاری که هنر گاه در هیاهوی زودگذر غرق می‌شود، آثار استاد مانند نسیمی‌دل‌انگیز، بر فراز آسمان هنر ایران می‌وزد و یادآور آن است که زیبایی‌های حقیقی همواره پایدار و جاودانه‌اند. او توانست سنت‌های دیرین نگارگری را با نوای نرم و آهنگین رنگ‌های شفافش، به نوایی تازه بدل کند که در دل هر تماشاگری می‌نشیند و او را به دنیایی پر از نور و عشق می‌برد.
در نگاه فرشچیان، رنگ‌ها نه فقط رنگ بودند، بلکه زبان رازآلودی بودند که با آن قصه‌های عشق، امید و نور را روایت می‌کرد. خطوط ظریف و نرمش، همچون نسیمی‌که بر آب‌های آرام می‌لغزد، نقوش را به رقصی بی‌پایان درآورد. این رقص نور و رنگ، همانند ترانه‌ای بی‌کلام است که در سکوت دل‌ها زمزمه می‌شود و هر لحظه شور تازه‌ای می‌آفریند.
با رفتن استاد، شاید جسمی‌از پیش ما رفته باشد، اما هنر او سبکبالی‌اش را به جهان تقدیم کرده است؛ سبکبالی که همچون پرنده‌ای آزاد و رها، بر فراز زمان و مکان پرواز می‌کند و در دل هر دوستدار هنر، نسیمی‌نرم و عاشقانه می‌وزاند. یاد او، همچون شکوفه‌ای که در گرمای بهار می‌شکفد، در جان هنر ایران دمیده است و هر روز پرنورتر می‌تابد.
فرشچیان نه تنها در قاب نقاشی‌های خود نور را به تصویر کشید، بلکه با روحی پر حرارت و شوق، پلی زد میان گذشته و آینده هنر ایران. او معلمی‌دلسوز بود که بذر هنر را در دل جوانان کاشت و با مهربانی بارها و بارها به آنان نشان داد چگونه رنگ‌ها را با عشق و حرارت به زندگی بکشند.
تابلوهای بزرگ او در مکان‌های مقدس و عمومی، همچون فانوس‌هایی هستند که در شب تاریک، راه را روشن می‌کنند و پیام‌آور صلح، زیبایی و عشق‌اند. اکنون که جسم او خاموش شده است، این فانوس‌ها همچنان می‌درخشند و به ما یادآوری می‌کنند که نور فراموش شدنی نیست.
آثار استاد محمود فرشچیان ترکیبی از لطافت و شور، سکوت و فریاد، سایه و نور است؛ ترکیبی که دل هر بیننده‌ای را به تپش می‌آورد و او را به سفری رنگارنگ در دل معنویت و زیبایی می‌برد. هنر او سبکبالی است که ما را به پرواز درمی‌آورد، نغمه‌ای است که در گوش جان طنین‌انداز می‌شود و شعله‌ای است که هرگز خاموش نمی‌شود.
فقدان این هنرمند بزرگ، همانند نسیمی‌سرد بر باغ هنر ایران وزید، اما شکوفه‌های رنگارنگی که او کاشته است، هنوز با حرارت و لطافت می‌رقصند و یادآور آن‌ هستند که عشق و هنر فراتر از مرگ و زمانند. نام فرشچیان، ستاره‌ای درخشان است که در آسمان هنر ایران هرگز خاموش نمی‌شود و همچنان ما را به سوی افق‌های روشن دعوت می‌کند.
 ما اکنون با قلبی پر از مهر و شور، یاد او را گرامی‌می‌داریم و با هر رنگی که بر بوم می‌نشانیم، تکه‌ای از سبکبالی و عشق او را زنده نگه می‌داریم. استاد محمود فرشچیان، تو که اکنون در آرامشی ابدی و در میان رنگ‌های بی‌کران، پرواز می‌کنی، یاد و نامت همیشه چراغ راه ما خواهد بود؛ چراغی که پرتوهایش هرگز خاموش نمی‌شود و رنگ‌هایش هرگز پژمرده نمی‌گردند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هشتصد و یازده
 - شماره هشت هزار و هشتصد و یازده - ۲۱ مرداد ۱۴۰۴