رئیسجمهوری در سفر خود به پاکستان حمایت دیپلماتیک این کشور از ایران در جنگ ۱۲روزه را یادآور شد
هم افزایی امنیتی و اقتصادی تهران- اسلام آباد
مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری روز گذشته در حالی اولین سفر رسمی خود به اسلامآباد را آغاز کرد که فضای آغازین این سفر صحنههایی از روزهای جنگ ۱۲روزه را با خود داشت؛ روزهایی که در حافظه سیاسی تهران به عنوان مقطعی تعیینکننده نقش بسته است و در آن، پاکستان بیهیچ تردید و ملاحظهای در صف اول حامیان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران ایستاد. پزشکیان در همان بدو ورود خود با تأکید بر مشترکات راهبردی، این لحظات را بازخوانی کرد و گفت: «در جریان تجاوز ناجوانمردانه و خلاف تمام قوانین بینالمللی که رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا علیه خاک عزیزمان انجام دادند، پاکستان یکی از معدود کشورهایی بود که بیدرنگ این جنایت را محکوم کرد.»
در آن روزها اسلامآباد تنها به صدور بیانیهای در سطح دولت بسنده نکرد بلکه با استفاده از تریبون مجلس خود، موضعی صریح و فراتر از عرف دیپلماسی اتخاذ کرد؛ نمایندگان پارلمان پاکستان نهتنها تجاوز به ایران را محکوم کردند، بلکه با صدایی واحد اعلام کردند که «هرگونه همکاری و پشتیبانی لازم برای دفاع از تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و حمایت از دولت و ملت ایران» را انجام خواهند داد. چنین موضعی برای تهران معنایی جز این نداشت که پاکستان فقط یک همسایه شرقی نیست، بلکه در بزنگاههای حیاتی میتواند به متحدی سیاسی و امنیتی بدل شود.
با عبور از آن تجربه و فرو نشستن گردوغبار جنگ، سفر جاری پزشکیان به پاکستان واجد مفهومی فراتر از یک دیدار رسمی است؛ این سفر را باید حلقهای تازه در زنجیره همکاریهای راهبردی دانست که بر بستر مرزهای طولانی، پیوندهای عمیق فرهنگی و دغدغههای امنیتی مشترک شکل میگیرد. برای تهران، این نزدیکی به معنای تکیه بر همسایهای است که در عمل پایبندی خود را به دفاع از منافع و تمامیت ارضی ایران نشان داده و برای اسلامآباد، این رابطه فرصتی برای تثبیت جایگاه خود در معادلات پیچیده و پرتحول آسیای جنوبغربی است.
ضرورت ارتقای شراکت امنیتی
و منطقهای
با این حال، پیام این سفر صرفاً در یادآوری یک همبستگی دیپلماتیک خلاصه نمیشود. بخش مهمی از دستور کار گفتوگوها به مسأله امنیت مرزهای مشترک گره خورده است؛ مرزی به طول بیش از ۹۰۰ کیلومتر که همزمان ظرفیتی بالقوه برای تجارت، همگرایی منطقهای و ارتباطات انسانی به شمار میرود و نیز بستری است که در طول سالهای گذشته با تهدید مکرر گروههای تروریستی و قاچاقچیان مسلح مواجه بوده است. این گروهها که گاه با پوشش قومیت یا مذهب فعالیت میکنند، در واقع ابزارهایی برای بیثباتسازی منطقه در دست قدرتهای فرامنطقهای محسوب میشوند.
در چنین شرایطی، همکاری اطلاعاتی عمیقتر، هماهنگی عملیاتی مستمر و ایجاد سازوکارهای کارآمد مرزبانی مشترک، نه یک انتخاب بلکه ضرورتی امنیتی برای هر دو کشور است. حمایت قاطع پاکستان از ایران در جنگ اخیر نشان داد که اراده سیاسی لازم برای این سطح از همکاری وجود دارد و اکنون زمان آن رسیده که این اراده در قالب پیگیری مجدانه توافقات امنیتی، اقدامات میدانی مشترک در مرزهای سیستان و بلوچستان و بلوچستان پاکستان و نیز برنامههای بلندمدت برای مقابله با تروریسم سازمانیافته متجلی شود.
همانگونه که پزشکیان در این سفر تأکید کرد، بدون امنیت مرزها و مهار کامل تهدیدات تروریستی، هیچیک از برنامههای توسعه اقتصادی، اتصال ترانزیتی یا حتی گسترش مناسبات فرهنگی به شکل پایدار تحقق نخواهد یافت. اگر تهران و اسلامآباد بتوانند این چالش مشترک را به فرصتی برای همکاری مستمر بدل کنند، روابط دو کشور از سطح یک همسایگی صرف به شراکتی امنیتی و منطقهای ارتقا خواهد یافت که میتواند معادلات ژئوپلیتیک منطقه را تحت تأثیر قرار دهد.
یادداشت
تهران و اسلام آباد؛ امنیت مرزی و دیپلماسی ترانزیت
زکی خالد
تحلیلگر مرکز بررسی ژئواستراتژیک پاکستان
سفر مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری ایران به اسلامآباد نه تنها بر پیوندهای دیرینه اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دو کشور استوار است بلکه از منظر تحولات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه نیز واجد اهمیت ویژهای است. پاکستان در راهبرد کلان خود نسبت به ایران، دو اولویت اساسی را پیگیری میکند: اول، حفظ و گسترش روابط صمیمانه مبتنی بر احترام متقابل و اشتراکات فرهنگی–اجتماعی، و دوم، مدیریت و کاهش تهدیدات مشترک امنیتی، بویژه در مرزهای حساس بلوچستان که همواره در معرض بیثباتی و فعالیت گروههای تروریستی بوده است.
هم ایران و هم پاکستان بر این باورند که گروههای تروریستی نه تنها امنیت مرزی بلکه کل نظم منطقهای را تهدید میکنند و مقابله با این تهدیدات، نیازمند هماهنگی راهبردی و مکانیسمهای مشترک امنیتی است. این اشتراک نظر در حوزه امنیتی، بستری بالقوه برای تعمیق همکاریهای اطلاعاتی، مرزی و نظامی ایجاد کرده و میتواند در صورت مدیریت صحیح به کاهش تنشها و افزایش ضریب امنیت منطقهای منجر شود. اما اهمیت سفر پزشکیان تنها به ابعاد امنیتی محدود نمیشود. تحولات اخیر در حوزه حملونقل و لجستیک ایران، بویژه توسعه زیرساختهای ترانزیتی و پروژههای مرتبط با کریدورهای بینالمللی، پیامدهایی مستقیم و غیرمستقیم برای پاکستان دارد. ایران با موقعیت جغرافیایی ویژه خود، به طور روزافزون در حال تبدیل شدن به یک گره کلیدی در شبکههای ترانزیتی اوراسیا و خاورمیانه است؛ وضعیتی که میتواند معادلات منطقهای را به سود تهران تغییر دهد.
در این میان، ابتکار «کمربند و جاده» چین (BRI) و سرمایه گذاریهای عظیم پکن در قالب کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC) بهعنوان مهمترین برنامه توسعهای اسلامآباد، نقش تعیین کنندهای در شکل دهی به آینده همکاریهای ایران و پاکستان ایفا میکند. اتصال بالقوه مسیرهای ترانزیتی ایران به شبکههای CPEC نه تنها میتواند ظرفیتهای تجاری پاکستان را افزایش دهد بلکه امکان متنوعسازی مسیرهای صادراتی و وارداتی این کشور را نیز فراهم میآورد. این امر بویژه در شرایط رقابت فزاینده برای کنترل گذرگاههای تجاری بینالمللی، برای پاکستان از اهمیت راهبردی برخوردار است.
با این حال، این روندها صرفاً فرصت نیستند و چالشهای خاص خود را نیز به همراه دارند. از یک سو همپوشانی منافع ترانزیتی ایران با کشورهای همسایه و تمایل قدرتهای منطقهای به تبدیل شدن به مسیرهای اصلی تجارت بینالمللی رقابتی فشرده ایجاد کرده است. در چنین فضایی، پاکستان باید میان همکاری و رقابت، توازنی هوشمندانه برقرار کند تا هم از ظرفیتهای همکاری با ایران بهره گیرد و هم جایگاه خود را در طرحهای کلان اتصال منطقهای حفظ نماید. از سوی دیگر، وابستگی بیش از حد به یک مسیر یا شریک خاص میتواند آسیبپذیریهای ژئوپلیتیکی را تشدید کند؛ مسألهای که اسلامآباد در سیاستگذاریهای آتی خود ناگزیر از لحاظ کردن آن خواهد بود.
در سطح کلانتر، تغییرات جاری در دینامیکهای منطقهای حملونقل و لجستیک، نشانهای از بازآرایی ژئوپلیتیکی در آسیای جنوبی و جنوبغربی است. این تحولات، کشورهایی مانند ایران و پاکستان را در موقعیتی قرار میدهد که با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و همراستا با تحولات جهانی، میتوانند از حاشیه نشینی در تجارت بینالمللی فاصله گرفته و به بازیگران اثرگذار در شبکههای اقتصادی و ترانزیتی بدل شوند.
بهطور کلی، سفر پزشکیان به اسلامآباد را باید فرصتی برای همافزایی امنیتی و اقتصادی دو کشور دانست که اگر با درک متقابل از منافع مشترک، طراحی راهبردهای عملیاتی مشترک و مدیریت واقعبینانه رقابتهای منطقهای همراه شود، میتواند زمینه ساز شکلگیری یک محور همکاری پایدار میان تهران و اسلامآباد باشد. این محور نه تنها در مهار تهدیدات امنیتی بلکه در بهرهبرداری از فرصتهای نوظهور اتصال منطقهای و ارتقای جایگاه ژئواکونومیکی دو کشور درعرصه جهانی نقشآفرینی خواهد کرد.

