شماری از اساتید روزنامهنگار امضاکننده نامه به رئیسجمهوری مبنی بر رفع فیلترینگ به «ایران» گفتند:
دغدغه ما مصلحت ملی و معیشت مردم است
در گفتوگوهایی با هادی خانیکی، بهروز بهزادی، محمدمهدی فرقانی، فریدون صدیقی، مجید رضاییان، بیژن نفیسی و علیاکبر قاضیزاده
میترا جلیلی
دبیر گروه علم و فناوری
فیلترینگ سرمایه اجتماعی را نابود میکند
مجید رضائیان
در نامهای که به رئیسجمهوری نوشته شد، اساتید روزنامهنگاری از 3 زاویه به موضوع فیلترینگ نگریستهاند.
1- مسأله اول اینکه اساساً با نگاهی به تحولات روباتیک جهان در فاصله سالهای 2020 تا 2024 و پس از آن، ظهور هوش مصنوعی، شاهدیم که «چت جی پی تی» و سایر پلتفرمهای هوش مصنوعی، جایگزین گوگل شدهاند تا جایی که میزان جستوجو در این موتور قدرتمند جستوجو پایین آمده است. در چنین دنیایی، صحبت از فیلترینگ به معنای عقب ماندن از جهان تحول است. علاوه بر این، نگاهی به خاورمیانه هم نشان میدهد که کشورهای این منطقه به دنبال سرمایهگذاریهای بسیار سنگین در حوزه هوش مصنوعی هستند و برای سالهای 2030 و 2035 هدفگذاری مشخصی انجام دادهاند. با این تفاسیر، در نهایت شاهد تغییر چهره خاورمیانه و متحول شدن آن خواهیم بود و در چنین شرایطی با اجرای فیلترینگ، ما عملاً از این قافله عقب میمانیم.
نگاه ما ورای موضوع فیلترینگ است و معتقدیم در دنیایی که تحول ارتباطی، با شتاب در حال شکل گرفتن است، ما نباید پشت دیوار محدودیتها بمانیم و برداشتن فیلترینگ، یک امر بدیهی محسوب میشود.
2- موضوع دوم این است که وقتی از فیلترینگ صحبت میکنیم اساساً مقابل یک اصل دوکلمهای به نام «آزادی بیان» ایستادهایم و با آن مقابله میکنیم. در «وب2»، انسان تبدیل به رسانه شده و از بشر به عنوان «خودارتباط گر» یاد میشود. بنابراین وقتی صحبت از ادامه فیلترینگ به میان میآید، در واقع در حال برخورد با آزادی بیان هستیم.
3- نکته سوم این است که در این دنیای پرتحول، علاوه بر نگاه تکنولوژیکی و فناورانه، باید درعین حال نگاه فرهنگی و آموزشی هم وجود داشته باشد. نگاه فرهنگی و آموزشی بدین معناست که شما حضور پیدا کنید، آموزش بدهید و با گسترش پلتفرمها و کسب و کارها بر بستر فضای مجازی، اقتصاد خود را زیر و رو کنید.
جدا از این موارد، نمیتوان نسبت به سونامیبزرگ تغییر مشاغل و همچنین سونامیگردشگری مجازی با ظهور هوش مصنوعی بیاعتنا بود. بیشک گردشگری مجازی بزودی جایگاه بسیار گستردهای از آن خود خواهد کرد و با رفع فیلترینگ و حضور گستردهتر و آموزش، میتوان بهترین نتیجه را در کشور گرفت. به هرحال با توجه به اینکه رئیسجمهوری در بخشهای مختلفی از جمله شورای عالی فضای مجازی مسئولیت دارد و ریاست شورای امنیت ملی نیز به عهده ایشان است، معتقدیم باید تلاش بیشتری کند تا فیلترینگ تمام شود و به جای آن، به موارد مهمتری در جامعه بپردازیم. اساساً موضوع فیلترینگ و محدودیتها نباید تا این حد ادامهدار شود.
علاوه بر این، در ارتباطات ما از سرمایه اجتماعی به عنوان مهمترین پشتوانه و ثروت یک جامعه یاد میکنیم که برای حکمرانان، مردم و فعالان مطرح است. معتقدم که با اعمال فیلترینگ، عملاً این سرمایه اجتماعی از دست میرود و در مقابل، برداشتن این محدودیتها به معنای توجه به این سرمایه اجتماعی و بازگشت اعتماد به مردم محسوب میشود.
رفع فیلترینگ، پاسخگویی درست نظام حاکمیتی
هادی خانیکی
نامــــــــه بــــــه رئیسجمهوری به دنبال دغدغهای نوشته شد که بعد از تصویب دو فوریت لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» شکل گرفت. انتقادات حقوقی، سیاسی و حرفهای متعددی به این لایحه وارد بود و صاحبنظران معتقد بودند با توجه به تفسیرهای متعدد، این لایحه میتواند متناقض با آزادی اطلاعات و حقوق شهروندان باشد. این موضوع در کنار مسائل عدیدهای که در حوزه افکار عمومیو سرمایه اجتماعی یعنی مردم در شرایط خطیر امروز وجود دارد، نهتنها مشکلی را حل نمیکرد، بلکه مسألهای هم بر مسائل موجود اضافه میشد، بویژه پس از تجاوز نظامی اخیر رژیم اسرائیل و مداخله آمریکا و واکنش آگاهانه و هوشمندانه جامعه ایران برای دفاع از یکپارچگی سرزمینی وهمبستگی مدنی بهرغم برخی نارضایتیها، به درستی انتظار میرفت که گام بلندی از سوی حاکمیت برای برآورده شدن خواستههای اکثریت جامعه برداشته شود.
طرح این لایحه در چنین شرایطی، بر افکار عمومیتأثیر منفی داشت که خوشبختانه با اقدام شجاعانه رئیسجمهوری محترم و پیگیریهای دولت، زمینه استرداد آن فراهم شد. رئیسجمهوری با استرداد این لایحه نشان داد نسبت به افکار عمومیو حساسیتهای آن بیتفاوت نیست. ما معتقدیم حالا میتوان اقدام مؤثرتری در همین امتداد انجام داد و آن هم توجه به وجه ارتباطی جامعه بویژه در شرایط پس از جنگ تحمیلی 12 روزه است. ما شاهد بودیم نگرانی اول مردم جامعه بویژه در مناطقی از جمله تهران که مستقیماً در معرض تجاوز نظامی و جنگ قرار داشت، بحث اینترنت و اختلال ارتباطی بود، یعنی در اوج نگرانیها، اضطرابها و حملاتی که به دنبال تضعیف همبستگی مردم بود، جامعه به جای ابراز نارضایتی، همراهی و همدلی بینظیری با دولت نشان داد و این همبستگی، تقویت شد. دوران جنگ نشان داد در شرایط بحرانی، ضعف ارتباطی، درست مثل عدم دسترسی به کالاهای اساسی یا آب، برق و بنزین، جامعه را نگران میکند. درست است که امنیت نظام حکمرانی باید تأمین شود ولی امنیت پایدار به این معنا نیست که ارتباطات محدود شود. امنیت پایدار به این معناست که در همان منظومه امنیتی، به ارتباطات بدون فیلتر و محدودیت، به عنوان نیازهای اولیه نگاه شود.
یکی از وجوه بارز ارتباطات، دسترسی آسان و بدون محدودیت به شبکههای اجتماعی است. نباید از شبکههای اجتماعی تنها تفسیر سیاسی و امنیتی داشته باشیم، بلکه باید به جنبههای اقتصادی و کسبوکارهای آنلاین، جنبههای پزشکی و... هم توجه داشته باشیم. امید و همبستگی که در میان مردم داخل کشور و ایرانیان خارج از کشور در جنگ 12 روزه شکل گرفت، حقیقتاً نیازمند پاسخگویی از سوی نظام حاکمیتی است. از سویی برداشتن فیلترینگ، یکی از وعدههای مهم دکتر پزشکیان در دوران مبارزات انتخاباتی بوده و الان مردم حق دارند خواسته خود را مبنی بر فراهم شدن امکانات دسترسی مناسب جامعه به شبکههای جهانی با صدای بلند از ایشان بخواهند. من در شرایطی که عزادار خواهر خود بودم و در مراسم حضور داشتم، ولی معتقد بودم نباید از مسئولیت حرفهای خودم که ارتباطات است غفلت کنم و باید باز هم برای رسیدن مردم به حق طبیعی خود یعنی رفع فیلترینگ تلاش کنم، به همین دلیل به امضای این نامه پرداختم. امیدوارم دولت در مسیر وعدههای خود حرکت کند. معتقدم این نگاه که میتوان با فیلتر، تأمین امنیت کرد راهکار مناسبی نیست. راهحل اصلی این است که این مسأله به صورت ریشهای حل شود.
اطلاعرسانی شفاف و بدون فیلتر، سدی مقابل شایعهسازی
بیژن نفیسی
اصولاً فیلترینگ و هرگونه ایجاد مانع برای گردش اطلاعات، بیشک مشکلات دیگری ایجاد میکند. لایحه «مقابله با انتشار محتوای خبری خلاف واقع در فضای مجازی» که بهتازگی توسط دولت محترم استرداد شد، در واقع به منظور ممانعت از ایجاد شایعات و انتشار اخبار در شبکههای اجتماعی بدون سند و مدرک صحیح ارائه شد ولی باید گفت که اصولاً شایعه در همه جوامع وجود دارد و با روشهایی مانند فیلترینگ، نمیتوان با آن مقابله کرد. در بحث ارتباطات، فرمول شایعه مساوی است با «اهمیت خبر ضربدر ابهام». این بدان معناست که اگر اطلاعات دقیق درباره یک موضوع مهم، بهسرعت و شفاف ارائه نشود، شایعاتی حول آن خبر شکل میگیرد. بنابراین تنها راهکار، رفع ابهام از آن موضوع و شفافسازی است. اگر ما نتوانیم «ابهام» یا «اهمیت» را از یک مسأله بگیریم، شایعه در جامعه شفاهی ما خودبهخود شکل میگیرد. سرعت انتقال دهان به دهان اطلاعات که گاه بیپایه و اساس هم هستند، بسیار سریعتر از چیزی است که ما بتوانیم با فیلترینگ جلوی آن را بگیریم. اگر سانسور و فیلتر در میان نباشد و رسانههای رسمیاعم از روزنامهها، سایتهای خبری، صداو سیما و... اطلاعرسانیها را به صورت دقیق و شفاف انجام دهند، دیگر مشکلی پیش نمیآید. یعنی اگر ما به جای اینکه اخبار را فیلتر کنیم یا به پارازیت رو بیاوریم، به سمت اطلاعرسانی درست و سریع برویم، شایعه نمیتواند با سرعت فعلی در سطح جامعه حرکت کند. اکنون رسانههایی که در خارج از کشور هستند راحت میتوانند حرفی بزنند ولی ما در داخل کشور، به دلیل فیلترینگ این فرصت را نداریم تا با آنها مقابله کنیم.
موضوع مهم این است که در حال حاضر با اعمال فیلترینگ، مرجعیت رسانهای ما به خارج از کشور منتقل شده است که این موضوع اصلاً درست نیست.
ما سالها تلاش کردیم که این مرجعیت داخل کشور باشد و بسیاری از اساتید امضاکننده نامه به رئیسجمهوری احساس نیاز میکنند که اعتماد از دست رفته در نتیجه فیلترینگ، به سرعت بازگردد. اطلاعرسانی ناقص در نتیجه سانسور و فیلترینگ، باعث سلب تدریجی اعتماد مردم شده است. یادمان باشد که اعتماد در زمان بسیار کوتاهی از دست میرود ولی زمان طولانی لازم است تا دوباره آن را به دست بیاوریم. معتقدیم با وجود همه این مسائل، هرچه زودتر بتوان فیلتر را رفع کرد و مانع ضررهای بعدی شد. از سوی دیگر ما در حال حاضر میبینیم که برخی شبکههای اجتماعی بینالمللی فیلتر هستند اما مسئولان در آن حضور دارند؛ این یک تناقض است که به هرحال باید یک جایی حل شود. از سوی دیگر فیلترشکنها که مردم برای دورزدن فیلترینگ از آن استفاده میکنند، خودش یک عامل نفوذ محسوب میشود و نباید نسبت به آن بیاعتنا بود.
از سوی دیگر همانطور که ما نظام مهندسی، نظام پزشکی و... داریم و هر کسی نمیتواند طبابت کند یا برج بسازد، در زمینه اطلاعرسانی هم همین گونه است. یعنی باید برای اطلاعرسانی و انتشار اخبار دانشی وجود داشته باشد. بنابراین آموزش، بهترین راهکار به جای فیلترینگ است. از سوی دیگر برداشتن فیلترینگ میتواند حس اعتماد را به جامعه بازگرداند.
فیلترینگ، معیشت شهروندان را نابود میکند
علی اکبر قاضی زاده
من به شخصه نمیدانم که فیلترینگ چه کمکی به امنیت ما میکند اما این را میدانم که هر چیزی که مانع آزادی ارتباط با یکدیگر باشد، اشتباه است. این موضوع را نمیتوان انکار کرد که ما نیاز به این ارتباط داریم آن هم بخصوص در شرایطی که هنوز سایه جنگ رخت برنبسته است. در چنین شرایطی نیاز به همدلی، شنیدن صدای مشترک و همچنین ارتباط میان انسانها داریم. در کنار همه این نیازها، فیلترینگ به شکل واقعی در حال لطمه زدن به شهروندانی است که اینترنت و شبکههای اجتماعی، بسترساز معیشت و زندگی و شغلشان است.این شهروندان برای معیشت و زندگی خود و عزیزانشان، نیاز دارند که در فضایی بدون فیلتر نفس بکشند. بنابراین ما باید به دنبال راهکاری باشیم که به جای فیلترینگ که عملاً به جامعه لطمه می زند و ارتباطات را محدود میسازد، به مردم کمک کند. درحالی که اینترنت و فضای مجازی باید بتواند نیازهای اصلی ما را پاسخ دهد، عملاً با فیلترینگ به گروه زیادی از لحاظ اقتصادی ضرر وارد میشود.
ازسوی دیگر فیلترینگ مانعی برای همدلی و وفاق در جامعه محسوب میشود. ما بعد از سالها از زبان رئیسجمهوری مملکت صحبت وفاق را شنیدهایم. درجامعهای که گاه خط کشیهایی دیده میشود، وفاق بسیار ارزشمند است اما مطمئناً فیلترینگ مانع تحقق آن میشود. اگر به دنبال وفاق ملی هستیم، باید اجازه بدهیم مردم با هم ارتباط داشته باشند و فکر، نظرش و عقیده شان را در فضایی با دسترسی همگانی و بدون فیلتر، ابراز کنند. معتقدم که مردم باید بتوانند در امور اصلی کشور، حضور خود را نشان بدهند؛ اهدافی که با فیلترینگ نمیتوان به آن دست یافت. شاید مقوله فیلترینگ در بعضی دیگر از نقاط دنیا به شیوههایی خاص اجرا شود ولی نباید زندگی اجتماعی یک ملت حدود 90 میلیون نفری با این محدودیتها مختل شود. آنچه مسلم است اینکه فیلترینگ به وفاقی که جناب دکتر پزشکیان میفرمایند لطمه میزند و بدون شک تاکنون هم این ضرر را زده است. شاید ما با همسایه و بستگان خود، از لحاظ عقیدتی و سیاسی صد درصد موافق نباشیم ولی باید به آنها هم اجازه داد تا نظر و حرف خود را مطرح کنند. درحال حاضر جامعه ما تقسیم شده است و به عنوان مثال صدا و سیما فقط با قشر خاصی در ارتباط است. ما اگر به این درجه برسیم که بتوانیم نظر و عقیده دیگران را تحمل کنیم، بیشک جامعهای بهتر خواهیم داشت.
رفع فیلترینگ گامی به سوی امیدآفرینی در جامعه
فریدون صدیقی
به گمان من هرچیزی که مانعی برای تعامل مردم با یکدیگر یا تعامل مردم با دولت باشد، باید نادیده گرفته شود. دکتر پزشکیان که یکی از شعارهای اصلیشان رفع فیلترینگ بود باید برای حل این موضوع گامهایی سریعتر بردارد و بالاخره تکلیف خود را در زمینه فیلترینگ مشخص کند. ما در شرایطی زندگی میکنیم که به هرحال جنگ 12روزه را از سر گذراندهایم و میتوان گفت که مردم شاهد گونههایی متنوع از بحرانها بوده و هستند. مردم برای واکنش درست و صحیح به این بحرانها نیازمند مواردی هستند که از آنها میتوان به اطلاعرسانی بهنگام، در دسترس بودن بهنگام و پیامرسانی بهنگام اطلاعات یاد کرد. لازمه این موارد هم رفع فیلترینگ است. حالا که رئیسجمهوری گامهایی هرچند کوچک برداشته تا نیازهای مردم در زمینه دسترسی به اطلاعات بدون فیلتر فراهم شود، معتقدم باید به این اقدامات شتاب بخشد. با وجود اقدام ارزشمند دولت در برداشتن فیلتر واتساپ، دکتر پزشکیان باید موضع خود در زمان انتخابات را به یاد بیاورد و برای رفع فیلتر پلتفرمها و سایتهای مسدود شده، قدم بردارد. رفع فیلترینگ قطعاً میتواند به تعامل بیشتر دولت و جامعه کمک کند و عملاً زمینهساز وفاق بیشتر هم شود. رفع فیلترینگ میتواند گامیبه سوی آرامش بخشی و ایجاد امید در جامعه باشد.
ریزبینی بله، فیلترینگ نه
بهروز بهزادی
درحال حاضر شبکههای اجتماعی در رأس رسانههای کشور قرار دارند و کاربران بیشتر از اینکه اخبار و اطلاعات را از رسانههای مکتوب دریافت کنند، در فضای مجازی و اینترنت حضور دارند و از آن بهره میگیرند. بنابراین باید به گونهای رفتار کرد که چیزی را که یک جمعیت انبوه حداکثر استفاده را از آن دارند، ممنوع یا محدود نشود. فیلتر کردن بدین معناست که ما به جامعه اعتماد نداریم و میخواهیم آنها را تربیت کنیم در صورتی که مردم کاملاً آگاه هستند و میتوانند در فضای مجازی و پلتفرمهای مختلف به درستی راه خود را پیدا کنند. اگر نگران موضوع امنیت ملی هستیم و به این دلیل برخی شبکههای اجتماعی را فیلتر کردهایم، قطعاً راه را اشتباه رفتهایم. همدلی و وفاق که دولت همیشه از آن حرف میزند، اصولاً در تعارض با فیلترینگ و اعمال محدودیت است. جنگ تحمیلی 12روزه، شرایطی را ایجاد کرد که مردم واقعاً جمع شدند و شاهد یک انسجام فوقالعاده بودیم. بنابراین به این مردم و انسجام و وفاق آنها باید احترام گذاشت و هرچه سریعتر به دنبال رفع فیلتر بود. رفع فیلترینگ به نوعی احترام گذاشتن به مردم و افکار آنها و ارزش قائل شدن برای جامعه هم محسوب میشود. اگر بسیاری از اخلاقهای خوب در جامعه نگاه داشته شده، تنها به همت همین مردم آگاه بوده و کسی هم مسئول نگهداری از این موارد نبوده است. یک جامعه را همین موارد، میتواند قوی کند و در زمان دفاع هم این قدرت بیش از پیش نمایش داده شود. به هرحال ما منکر این موضوع نیستیم که در بسیاری از کشورهای جهان مواردی در فضای مجازی مورد توجه قرار میگیرد و این فضا یله و رها نیست ولی در این کشورها با وجود قانونمندی، فیلتر دیده نمیشود. به عنوان مثال برای دسترسی افراد زیر ۱۸ سال به برخی سایتها و شبکههای اجتماعی قوانینی مشخص درنظر میگیرند. در کشور ما هم میتواند چنین ریزبینیهایی وجود داشته باشد ولی فیلترینگ به هیچ دلیلی، پذیرفتنی نیست. ما اگر به تخصص احترام بگذاریم، میتوانیم بگوییم که عدهای از متخصصین رسانه در ایران برای رفع فیلترینگ، به دولت پیشنهادی دادهاند. ما معتقدیم که دولت میتواند با پشتیبانی عالی رسانه، فیلترینگ را بردارد تا دیگر شاهد چنین محدودیتهایی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نباشیم.
رفع فیلترینگ زمینهساز افزایش وفاق
محمدمهدی فرقانی
فیلترینـــــگ به معنای محدود کردن و قطع دسترسی همگانی به اطلاعات به عنوان حق طبیعی و عمومیآحاد مردم است و اعمال هر گونه محدودیتی، میتواند در جهت محدود کردن این حق تلقی شود. حق دسترسی، بویژه برای روزنامهنگاران اهمیت بالایی دارد چراکه این قشر باید با دسترسی به منابع و اطلاعات گوناگون، قدرت انتخاب داشته باشد و بتواند هم به راستیآزمایی اطلاعات صحیح و دقیق بپردازد و هم از آن استفاده کند. به همین دلیل بود که ما، هم در جهت صیانت از حقوق عمومیو هم به منظور پیشبرد حق طبیعی روزنامهنگاران مبنی بر لزوم دسترسی به منابع و اطلاعات مورد نیاز، این نامه را نوشتیم و بر لزوم رفع فیلترینگ تأکید کردیم. طبق قولی که دکتر پزشکیان در جریان مبارزات انتخاباتی به مردم دادند، طبیعتاً انتظار عمومیهم این هست که وعده رفع فیلترینگ، محقق شود. گرچه در دولت چهاردهم شاهد رفع فیلتر از واتساپ و گوگلپلی بودیم ولی این کافی نیست و مردم انتظار دارند فیلتر سایر پلتفرمها هم برداشته شود تا این حق عمومیبه نحو احسن ادا شود. معتقدم فیلترینگ یکی از ابزارهای افتراق بین جامعه با دولت است و مردم احساس میکنند دولت به وعدههایش عمل نکرده و زمینه دسترسی آنها به اینترنت بدون فیلتر فراهم نشده است. به نظر من دولت باید دلایلی که نمیتواند فیلترینگ را رفع کند به طور شفاف برای عموم مردم بازگو کند و البته به طور همزمان همه تلاشش را برای رفع این محدودیتها به کار گیرد.
معطل ماندن حقوق عمومیاز جمله رفع فیلترینگ، میتواند یکی از وجوه افتراق بین مردم جامعه و دولت باشد و عملاً وفاق مورد نظر رئیسجمهوری را تحت تأثیر قرار دهد. رفع فیلترینگ میتواند نشاندهنده این موضوع باشد که دولت، مردم را بالغ میداند و معتقد است مردم، روزنامهنگاران و... میتوانند تشخیص دهند که چه اطلاعاتی در جهت پیشبرد منافع عمومی استو چه اطلاعاتی ممکن است در جهت ضربه زدن به امنیت و منافع ملی باشد. علاوه بر این، رفع فیلترینگ میتواند در خدمت ارتقای سواد رسانهای مردم باشد که خود زمینهساز کاهش انتشار اخبار جعلی و مقابله با شایعات مخرب و... میشود.