نگاهی به زندگی و آثار دنی لافریر
از ستوننویسی درهائیتی تا نویسندگی در تبعید
دنی لافریر، شخصی كه زندگیاش با رنج و كلمات آغاز شد و با خاطرات، تبعید و مهاجرت گره خورد تا از او نویسندهای مشهور بسازد. دنی لافریر، كه به افتخار پدرش ویندسور كلبه لافریر نامگذاری شده، متولد ۱۳ آوریل ۱۹۵۳ در پورتو پرنس (پایتختهائیتی) است؛ یك استاد دانشگاه، نویسنده و كارگردان كه عمدتاً در مونترال كانادا و پاریس پایتخت فرانسه زندگی میكند. او یكی از مهمترین صداهای ادبیات معاصر فرانسه است كه همزمان در مونترال و میامی طنینانداز شده و ماجراهایی را روایت میکند كه به ریشه رنجهایش در خاكهائیتی باز میگردد. لافریر دوران كودكیاش را در شهر پتیگوآو نزد مادربزرگ متشخص و پرنفوذش با نام «دا» گذراند؛ زنی كه بعدها به یكی از چهرههای كلیدی دنیای داستانهایش تبدیل شد. در واقع ماری نلسون، مادرش، او را وقتی چهار سال بیشتر نداشت، به آنجا فرستاد، زیرا میترسید به دلیل عقاید سیاسی پدرش، ویندسور كلبه لافریر كه آن زمان به كبك تبعید شده بود، مورد انتقام رژیم فرانسوا دووالیه (پاپا داك) قرار گیرد. از آنجا كه پدرش در سایه فعالیتهای سیاسی توسط رژیم دیكتاتوری دووالیه، تبعید شد؛ او هم خیلی زود با مفاهیم هراس، مقاومت و تبعید آشنا شد؛ واژگانی كه جانمایه ادبیاتش شدند.
دنی لافریر بهعنوان نویسنده و روزنامهنگار حوزه فرهنگی با هفتهنامه «لوپوتی سمدی سواق-Le Petit Samedi Soir» و رادیوهائیتی اینتر همكاری داشت كه در سال ۱۹۷۶، با ترور دوستش گاسنر ریموند، سرنوشت برایش به گونهای دیگر رقم خورد. آن زمان تنها ۲۳ سال داشت و به دلیل فضای سركوبگرانه و ترس از قرار گرفتن نامش در فهرست ترور، بلافاصلههائیتی را به مقصد مونترال ترك كرد. اولین كتابش در سال ۱۹۸۷ با عنوان جسورانه «چگونه عاشق یك سیاهپوست شویم؛ بدون آنكه خسته شویم» منتشر شد و بلافاصله مورد توجه عموم قرار گرفت. كتابی كه با نگاهی تیزبین و طنزی گزنده، تفاوتهای نژادی، مهاجرت و عشق را به چالش میكشد. رمانی كه آمریکای شمالی را در پرتو رویای آمریکایی بودن و پیچیدگیهای نژادی و طبقاتی به تصویر میكشد و جاهطلبی این نویسنده سیاه پوست را نشان میدهد. از آن زمان تاكنون، لافریر بیش از بیست اثر داستانی، زندگینامهای و كودكانه خلق كرده كه هر یك بازتاب زندگی در تبعید، زخمهای استعمار و اشتیاق به بازگشت؛ چه به گذشته، چه به وطن و به خودش است. زبان آثارش طنازانه، روان و ریتمیك است و به گفته خودش، «زندگینامه آمریکایی» او را شكل میدهند. داستانهایش اغلب در فضایی دوگانه میان آمریکای شمالی وهائیتی، تحتتأثیر ارعاب و فشار شدید دیكتاتوری اتفاق میافتند و مسألهنژاد و تفاوتهای طبقاتی در شمال و جنوب را در مركز توجه قرار میدهند.
لافریر در سال ۲۰۰۹ با رمان «معمای بازگشت/ L'énigme du retour» موفق به دریافت جایزه معتبر مدیسی شد. او در «معمای بازگشت» راوی زندگی نویسندهای تبعیدی است كه به سبب مرگ پدرش، ناچار میشود دوباره به سرزمین خود، كشورهائیتی، بازگردد. این عزیمت موجب میشود تصمیمی بگیرد كه زندگیاش را دگرگون خواهد كرد.
در سال ۲۰۰۴ لافریر به عنوان فیلمنامهنویس؛ اولین فیلم بلند خود را با عنوان «چگونه آمریکا را یك شبه فتح كنیم-Comment conquérir l’Amérique en une nuit» (۲۰۰۴) كارگردانی و در جشنواره جهانی فیلم مونترال جایزه زنیت Zénith -را از آنِ خود كرد. فیلم «به سوی جنوب/ Vers le sud» (۲۰۰۶) از آثار شاخصی هستند كه بر اساس سه داستان كوتاه از دنی لافریر به كارگردانی لوران كانته و فیلمنامهنویسی رابین كامپیلو ساخته شد و شارلوت رمپلینگ در آن نقشآفرینی كرد. این فیلم روی زندگی زنان سفیدپوست مسن متمركز است كه به مناطق جنوبی مهاجرت میکنند و در كنار آن، پسران سیاهپوست بخش مهمی از روایت را تشكیل میدهند.
از دیگر آثار مهم و تأثیرگذار او میتوان به «عطر قهوه/ L'Odeur du café» (۱۹۹۱)، اشاره كرد؛ روایتی شاعرانه از كودكی درهائیتی و «آیا این نارنجك در دست جوان سیاهپوست، سلاح است یا میوه؟/ Cette grenade dans la main du jeune nègre est-elle une arme ou un fruit» (۱۹۹۳) نگاهی ژرف به خشونت، نژادپرستی و سوءتفاهمهای اجتماعی دارد. همچنین كتاب «كشور بدون كلاه/Pays sans chapeau» (۱۹۹۶) با طنزی سیاه درباره سیاست و دیاسپورا، و «من یك نویسنده ژاپنی هستم/ Je suis un écrivain japonais» (۲۰۰۸) كه بازیای ماهرانه با موضوع هویت و برچسبها به شمار میآید، از دیگر آثار برجسته او محسوب میشوند. در كتاب «خاطرات روزانه نویسندهای با لباس خواب/ Journal d'un écrivain en pyjama» (۲۰۱۳)، لافریر به تأملات عمیق و شخصی درباره نویسندگی، تنهایی و ادبیات میپردازد. علاوه بر این، او برای كودكان نیز آثاری خلق كرده است كه از جمله آنها میتوان به «من دیوانه واوا هستم/ Je suis fou de Vava» (۲۰۰۶) و «بوسه بنفش واوا/ Le baiser mauve de Vava» (۲۰۱۴) اشاره كرد.

