در حافظه موقت ذخیره شد...
آوی شلایم و اعتقاداتش
آوی شلایم، نویسنده و مورخ درباره اثرش «3 دنیا» و خاطرات خود در گفتوگویی با مورخ آمریکایی، یوجین روگان که توسط روزنامه «نیو ایندین اکسپرس» منتشر شد، توضیح میدهد چگونه روایتی عمیقاً شخصی و تأثیرگذار از جامعه یهودیانی ارائه داده که زمانی در عراق سرمایهدار و ثروتمند بودند. او از عراق و خاطرات خوش کودکیاش به عنوان خانهای یاد میکند که پنج سال اول زندگیاش بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۰ را در آن گذراند. شلایم در این گفتوگو عنوان کرد: «قبل از سال ۱۹۴۸، یک جامعه یهودی پررونق در کشورهای خاورمیانه مانند ایران، مصر، عراق و شمال آفریقا وجود داشت. بویژه در عراق، جامعه یهودی به خوبی در جامعه عراق ادغام شده بود و حتی با مردم محلی پیوندهای عمیق و نزدیکی داشت. من و خانوادهام در میان احترام و تسامح مذهبی رایج نسبت به همه اقلیتها، زندگی بسیار راحتی داشتیم. بهترین خاطرات من مربوط به زمانی است که شبها زیر آسمان پرستاره روی پشت بام یا روی تختخوابم در باغمان میخوابیدم و از ضیافتها لذت میبردیم.»
دنیای شلایم پس از فرهود؛ یک برنامه ضد یهودی در بغداد در سال ۱۹۴۱ تغییر کرد. (الفرهود به آزار خشونتبار علیه یهودیهای ساکن بغداد در ۱ و ۲ ژوئن ۱۹۴۱ بلافاصله پس از پیروزی بریتانیا در نبرد عراق و انگلستان اشاره دارد. چرا که عراقیها معتقد بودند یهودیها به بریتانیا کمک کردند). نویسنده با یادآوری دورهای از زندگیاش که پس از پخش این برنامه چطور متلاشیشده به روگان گفت: «این برنامه منجر به حمله به جامعه یهودیان، قتل، غارت و تخریب خانهها و مشاغل آنان شد. ما در بد مخمصهای گیر افتادیم. بسیاری از خانوادههای یهودی دوستان مسلمان خود را در بغداد از دست دادند و مجبور به فرار شدند.»
صهیونیسم با راهاندازی جنبشی برای «تأسیس مجدد ملت یهود» از طریق اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸، در آوارگی یهودیان عرب نقش بسزایی داشت. این نویسنده به حمایت ویژه صهیونیسم از یهودیان اروپایی و بیاحترامی به اعراب یهودی اشاره کرده است: «یهودیان عراقی مثل ما که خودمان را عرب میدانستیم، هویت متمایزی داشتند. وقتی مجبور شدیم از بغداد فرار کنیم و در سرزمین اشغالی (کشور جدید اسرائیل) سکونت کنیم، احساس میکردیم مثل درختی هستیم که از ریشه بریده شدهایم. آن زمان، بسیاری از یهودیانی که از کشورهای عربی به اسرائیل میآمدند، در فرودگاه، به عنوان بخشی از مراحل ضدعفونی، از سر تا پای ما با مواد شیمیایی همچون سم DDT اسپری میشدیم. این رفتارها منجر به شکل گرفتن احساساتی خشونتآمیز و غیرانسانی علیه این مردم در اسرائیل شد. من خودم به عنوان یک عراقی یهودی که در دهه 1950 در اسرائیل زندگی میکرد، احساس حقارت شدیدی داشتم».
او در ادامه گفتوگو به روگان گفت آن زمان در حالی که خانوادهاش سختیهای زیادی را برای بقا تحمل میکردند، پدرش از ناامیدی و افسردگی کاملاً در لاک خود فرو رفته و ساکت بود. او با یادآوری سخنان مادرش سعیده شلایم افزود: «مادرم مقاوم ماند. او بهعنوان یک تلفنچی مشغول به کار شد و وقتی پدرم کسب و کار و ثروتش را از دست داد، مادرم تنها نانآور خانواده شد و در حالی که امیدواری ما برای بقا دشوار به نظر میرسید، او امید خود را کاملاً حفظ میکرد.» با وجود سالها خشونت، بحرانهای حل نشده پناهندگان و شکافهای عمیق میان فلسطینیها و یهودیان و مناقشه بیپایان اسرائیل، اما شلایم هنوز به آیندهای بهتر امیدوار است.