در حافظه موقت ذخیره شد...
بمبگذاری صهیونیستهای زیرزمینی
برشهایی از ۳ دنیا
این نویسنده با استناد به انگلیسی بودن نارنجکهایی که منفجر شده بود به نکات مهمی اشاره و اثبات میکند که انفجارها و خرابکاریها را صهیونیستهای افراطی علیه اعراب یهودی انجام میدادند. او نوشته: «۱۴ ژانویه ۱۹۵۱ ساعت ۷ بعدازظهر یک نارنجک دستی در حیاط بیرونی کنیسه مسعوده شمتاب که به عنوان مرکزی برای تجمع افرادی که اجازه خروج از کشور گرفته بودند، منفجر شد. آن نارنجک ساخته بریتانیا بود که در اختیار ارتش و پلیس قرار داشت. شاهدان عینی گزارش دادند که نارنجک را مردی عرب شکل پرتاب کرد. نارنجک به یک کابل برق ولتاژ قوی برخورد کرد و منفجر شد، چهار یهودی را کشت و بیست نفر دیگر را زخمی کرد، چون نارنجک به طرف یک حیاط عقبی تقریباً خالی پرتاب شده بود. هدف آن احتمالاً ترساندن بود نه کشتن. اما برخورد آن با کابل فشار قوی باعث تلفات شد. حال هر نیتی که پشت آن پرتاب بود، حمله مرگبار، ترس و وحشتی ایجاد کرد که ناگهان شمار افرادی که داوطلب خروج شدند قوسی صعودی پیمود. وقتی سروصداها خوابید درباره هویت و انگیزه مهاجم شایعات به راه افتاد. گمان بر این بود که تدارکدیدگان این حمله باید نازی، عضو حزب استقلال یا گروههای افراطی و یهودیستیز دیگر باشند. گروهی هم بر این عقیده بودند که ماجرا کار صهیونیسم زیرزمینی بوده است. هرچه بود، بار موشه نتیجه گرفت که بمب کار خودش را کرد: هراس و وحشت بر یهودیان حاکم شد... آنها احساس کردند که زمین زیر پاهایشان میلرزد و نگران آنچه بودند که اتفاق خواهد افتاد... پرتاب بمب، فصلی تازه در اقامت ما در عراق برگشود و گودالی هولناک در جلو ما دهان باز کرد.»
نویسنده در کتابش چنین استنباط میکند: «حمله اخیر در کنار حملههای گذشته ظاهراً به این معنا بود که سازمانی ستیزهجو علیه یهودیان توطئهچینی میکند. در ذهن بیشتر یهودیان کمترین تردیدی باقی نماند که عراق دیگر مکانی امن برای زندگی نیست. حتی یهودیان ثروتمند طبقه بالا هم مجبور شدند نظرشان را تغییر دهند. تا آغاز مارس ۱۹۵۱، تعداد 105 هزار و 400 یهودی برای خروج ثبتنام کرده بودند که ۷۰,۰۰۰ نفر از آنها هنوز در عراق بودند و در حالت برزخ و بلاتکلیفی. در این مرحله ضربهای دیگر وارد شد، این بار از طرف دولت عراق گفته شد که مقررات از دست دادن تابعیت عراق فقط برای یک سال اعتبار دارد و بنابراین در ۹ مارس ۱۹۵۱ به پایان میرسد. در این تاریخ نوری سعید به جای توفیق السویدی نخستوزیر شده بود... و اعتراضهای گسترده عمومی باعث شد که نوری سعید پیمان جدید را باطل اعلام کند. ولی در عین حال او را علیه یهودیان شورشی برانگیخت. حتی شایع شد که سوگند خورده است یهودیان را به فقر و بینوایی کاهش دهد، به صورتی که در خیابانهای بغداد نخود و لوبیا بفروشند. در طول چند سال بعد، نوری سعید علیه یهودیان تبلیغ کرد و بعد این نظر را مطرح ساخت که یهودیان عراقی را به اسرائیل نفی بلد یا اینکه آنها را با تعدادی برابر با ۲۰ فلسطینی آواره مبادله کنند.»
شلایم در ادامه کتابش برای اثبات نقشههای پشت پرده صهیونیستها با هدف کشاندن اعراب یهودی به فلسطین این پرسش را مطرح میکند: « این که پنج بمب در برانگیختن عراقیهای یهودی به مهاجرت به اسرائیل نقش داشت محل تردید نیست اما سؤال بزرگ این است که چه کسی بمبها را کار گذاشت؟ شواهدی که به دست آوردم پاسخی نسبی به این پرسش میدهد، سه بمب از پنج بمب کار صهیونیسم زیرزمینی در بغداد بود. البته اسرائیلیها قطعاً این اتهام را رد میکردند. در رأس این تکذیبکنندگان شلومو هیلل و مُردخای بن پورات بودند که هر دو در بغداد متولد شده و در دهه ۱۹۳۰ به فلسطین رفته بودند. آنها در رژیم اسرائیل به مقام رسیدند و چند دوره عضو کنست پارلمان اسرائیل بودند. به نظر من، ممکن است آنها که در سالهای مورد بحث از طرف موساد به عراق آمدند مستقیماً در بمباندازیها شرکت نداشتند. ولی با توجه به سمتهای مدیریتی آنها در صهیونیسم زیرزمینی خیلی بعید است که از برنامههای بمباندازی بیخبر بوده باشند.»