وجدان بیدار
زندگی و کارنامه پیتر بینارت
پیتر بینارت، روزنامهنگار برجسته یهودی-آمریکایی، استاد روزنامهنگاری و علوم سیاسی در دانشکده روزنامهنگاری کریگ نیومارک در دانشگاه شهری نیویورک است. او در عناوین شغلی خود سردبیری ارشد جریانهای یهودی/ Jewish Currents، همکاری با نیویورکتایمز به عنوان نویسنده ارشد، مفسر سیاسی شبکه خبری MSNBC و عضویت غیرمقیم بنیاد صلح خاورمیانه را دارد. او همچنین خبرنامه بینارت نتورک را در Substack.com مینویسد.
بینارت در سال ۱۹۹۳ از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد و بورسیه رودز را برای تحصیلات تکمیلی در دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. او پس از فارغالتحصیلی از کالج دانشگاهی آکسفورد، با مدرک کارشناسی ارشد در رشته روابط بینالملل، در سال ۱۹۹۵ سردبیر مجله «نیو ریپابلیک» شد و سپس در سال ۱۹۹۷ سردبیر ارشد شد. بینارت از ژانویه ۲۰۰۷ به عنوان عضو ارشد سیاست خارجی ایالاتمتحده به شورای روابط خارجی (CFR) پیوست و در حال حاضر همراه همسر و دو فرزندش در نیویورک زندگی میکند.
اولین کتاب او با عنوان «مبارزه خوب: چرا لیبرالها -و فقط لیبرالها- میتوانند در جنگ علیه تروریسم پیروز شوند و آمریکا را دوباره بزرگ کنند» از سوی انتشارات هارپرکالینز در سال ۲۰۰۶ منتشر شد.
دومین کتابش «سندروم ایکاروس: تاریخچه غرور آمریکایی -2011» نیز از سوی انتشارات هارپرکالینز در سال ۲۰۱۰ راهی بازارهای کتاب شد. همچنین کتاب «بحران صهیونیسم -2013» را در ادامه مقالهاش با عنوان «شکست تشکیلات یهودیان آمریکا» را که در مجله «نقد و بررسی کتاب نیویورک»
(The New York Review of Books) چاپ شده بود، در آوریل 2012 توسط انتشارات «تایمز» منتشر شد.
استیو کول، نویسنده کتاب «جنگهای ارواح» درباره کتاب «سندروم ایکاروس: تاریخچه غرور آمریکایی» پیتر بینارت مینویسد:«او تاریخچهای زنده، همدلانه و قانعکننده از مردم و ایدههایی نوشته است که جاهطلبیهای سیاست خارجی آمریکا را در طول قرن گذشته شکل دادهاند؛ داستانی که در آن، جایزالخطا بودن انسان و آرمانگرایی، هر دو با هم جریان دارند. قطعاً این داستان ادامه دارد، بنابراین کتاب او نهتنها بموقع بود؛ بلکه ضروری به نظر میرسید.»
در این کتاب بینارت روایتی تحریکآمیز از غرور و تکبر آمریکا را در قرن حاضر توصیف میکند که چگونه واشنگتن را به طرف سه جنگ پرهزینه سوق داد؛ جنگ جهانی اول، جنگ با ویتنام و عراق؛ سه لحظه که رهبران آمریکایی تصمیم گرفتند جهان را مطابق میل و تصویر خود بازسازی کنند. هر بار، روشنفکران برجسته اعلام کردند گسترش دموکراسی اجتنابناپذیر است. هر بار، یک رئیسجمهوری، ملتها را در کف دست خود گرفت و هر بار، جنگی را با تکبر آغاز کرد و فاجعه به بار آورد.
اما هر فاجعه، با خود خرد و دانشی را به نسل جدیدی از متفکران بخشید. این رهبران آموختند که باور آمریکایی مبنی بر اینکه انجام هر کاری ممکن است را با واقعیتهای جهانی که هرگز به طور کامل با اراده آنها مطابقت نخواهد داشت به خاطر بسپارند و این امر در مبارزات آنها بذرهای نوسازی آمریکای امروزی را نشاند.