رئیس جمهوری دیروز بار دیگر ضرورت الزام به تغییر را یادآوری کرد
پزشکیان: نباید عدهای فکر کنند فقط آنان میفهمند
مهراوه خوارزمی
روزنامه نگار
اگر سؤال شود مهمترین پیامد جنگ تحمیلی برای ایران چه بود، شاید پاسخ این باشد: بازگشت به مردم. در مدتی که از توقف جنگ گذشته است، رئیس جمهوری و دیگر ارکان دولت، بیش از همه همین یک حرف را تکرار کردهاند. اما بیش از همه تکرار نیست، دولت و رئیس جمهوری درپی یافتن سازوکارهایی هستند تا بتوان «بازگشت به مردم» را دستکم در قوه مجریه عملی کنند. به عنوان مثال، به سخن رئیس جمهوری در جلسه دیروز با جمعی از رؤسای اتحادیهها و اصناف کشور نگاه کنید: «تجربه جنگ تحمیلی اخیر یک بار دیگر نشان داد که اگر مردم در میدان باشند، هیچ خطری بر کشور مؤثر نخواهد بود.» مسعود پزشکیان در تشریح اینکه به واقع منظورش از «میدان دادن به مردم» چیست، گفت: «نباید عدهای فکر کنند عقل کل هستند و همه چیز را فقط آنان به شکل صحیح میفهمند؛ باید همه مردم فارغ از جنس، زبان، مذهب و قومیت فرصت نقشآفرینی داشته باشند.» پزشکیان عین این سخن را در جلسه «امنیت محله محور» که در آن فرمانده کل فراجا، وزیر کشور، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و رئیس ستاد نمازجمعه حضور داشتند هم بیان کرد. وی در این جلسه پس از اشاره به اینکه «مردم در این جنگ بسیار بزرگواری کردند» که میتواند اشارهای باشد که مردم در لحظه جنگ مشکلات را نادیده گرفتند و مقابل دشمن ایستادند، تصریح کرد: «باید قدر این مردم را بدانیم و باید به این مردم میدان بدهیم. هرچقدر به مردم بیشتر مسئولیت بدهیم، قدرت ما هم افزایش پیدا میکند.»
مردم؛ از شعار تا یک ضرورت
مفهوم «بازگشت به مردم» ظرفیت آن را دارد که به شعار تبدیل شود. جنگ تحمیلی اسرائیل ضرورتهای تازهای مطرح نکرد، گریزناپذیر بودن ضرورتهایی که قبلاً مطرح میشد را اثبات کرد. تا روز قبل از جنگ، اظهارنظرها درباره ضرورت بازنگری در نظام اجرایی، تغییر در نگاه به مردم، بازنگری در شیوه استخدامها یا اینکه انتصابهای مدیریتی نباید جناح و حزبی، بلکه مبتنی بر تخصص و کارآمدی باشد، یا حتی اظهار نظرها درباره ضرورت بازشدن دایره بازی سیاسی و حکمرانی برای همه ایرانیان، لابهلای دعواهای سیاسی کمرنگ میشد. یک نمونه آن قانون انتصاب افراد در مشاغل حساس است. این قانون راه ورود برخی متخصصان و تجربه اندوختهها را میبست، فقط به این دلیل که فرزند یا همسر فرد تابعیت مضاعف دارد. جنگ آن بگومگوهای بی نتیجه درباره اصول حکمرانی و بدیهیات سیاستگذاری را به حاشیه برد. تجاوز اسرائیل نشان داد فقط یک راه مانده و بدیل دیگری وجود ندارد؛ بازگشت به مردم. زیرا در کنار نیروهای مسلح، مردم بودند که ایران را نگه داشتند و از این به بعد نمیتوان به بهانه تقسیمبندیهای کاذب، راه مردم یا نخبگان غیروابسته به جناحها را به سیاستگذاری یا مدیریت بست.
نقش دادن به مردم از نگاه دولت
دولت، قوه مجریه است و به رغم تأثیر در برخی شوراهای عالی، عمده «سیاستگذاریها» برای افزایش نقش و تأثیر مردم در حکمرانی خارج از دولت است. اما دولت هم میتواند مشوق و زمینه ساز این هدف باشد و هم این امر را از خود شروع کند، البته تا جایی که قواعد محدودکنندهای مثل قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس اجازه دهند. از سخنان رئیسجمهوری در جلسه با رؤسای اتحادیهها و اصناف کشور میتوان دریافت که پزشکیان چه نگاهی دارد و قرار است این نگاه به چه سازوکارهایی در دولت منتهی شود.
پزشکیان، «تشکلها و ساختارهای عمومی و اجتماعی توانمند» را از «شاخصهای توسعهیافتگی» دانست و افزود: «دولت آمادگی دارد در راستای ارتقای کارآمدی اتحادیهها و اصناف، اختیارات لازم را به آنها اعطا کند.»
رئیسجمهوری، مرزهای اختیاراتی را که دولت میتواند به «تشکلهای اجتماعی» بدهد تشریح کرد و گفت: «اگر تشکلهای عمومی و اجتماعی مثل اتحادیهها و اصناف کار خود را بهدرستی انجام دهند، بهراحتی میتوان ساختارهای زائد دولتی را حذف و دولت را کوچک و چابک کرد. آماده هستیم پیشنهادها را در زمینه ارتقای کارآمدی اتحادیهها و اصناف بررسی کنیم.» پزشکیان در ادامه نشان داد وقتی به «حضور مردم» اشاره دارد، به چیزی فراتر از «تشکلها» فکر میکند. وی با اشاره به دیدگاههای خود در اهمیت حضور مردم در میدان و «تأثیر آن در رفع مشکلات از ایام رقابتهای انتخاباتی» تصریح کرد: «تجربه جنگ یکبار دیگر نشان داد که اگر مردم در میدان باشند و جامعه وفاق و اتحاد داشته باشد، هیچ تهدید و خطری بر کشور کارگر و مؤثر نخواهد بود.» وی حتی «شرط» مقابله با تحریمها را هم حضور همه قشرها و آحاد جامعه در میدان عنوان کرد.
کدام ایران؟ چه نوع مردم؟
اما حالا که رئیسجمهوری از «مردم» میگوید، واقعاً منظور او از مردم کیست؟ همچنین، مانع حضور مردم در میدان حکمرانی و سیاستگذاری کشور چیست؟ اینکه مانع چیست را میتوان از این بخش اظهارات پزشکیان دریافت: «نباید عدهای فکر کنند که عقل کل هستند و همه چیز را فقط آنان به شکل صحیح میفهمند؛ باید از همه ظرفیتهای کشور استفاده کنیم.»
در پاسخ به اینکه منظور پزشکیان از «مردم» کیست، این بخش از اظهارات وی مفید است: «باید همه مردم فارغ از جنس، زبان، مذهب و قومیت فرصت نقشآفرینی مؤثر در رفع مشکلات کشور و حرکت در مسیر عزت و سربلندی این آب و خاک را داشته باشند.»
کدام صدا در کشور شنیده شود؟
اما مردم فقط اعضای تشکلهای اجتماعی و صنفی نیستند. «مردم» که بیانگر کل واحدی به نام «ایران» هستند، صدا هم دارند، یا درخواست، رویکرد و مطالبات. پزشکیان در جلسه با جمعی از رؤسای اتحادیهها و اصناف کشور گفت که منظور از مردم، «همه مردم فارغ از جنس، زبان، مذهب و قومیت» است. اما درباره «صدای مردم»، رئیسجمهوری دیروز در جلسه با اعضای اتاق بازرگانی به این مسأله اشاره کرد. مسعود پزشکیان پس از تجلیل از ایستادگی و خدمات خالصانه فعالان بخش خصوصی در جنگ تحمیلی 12روزه، «سرمایه اجتماعی» را «پشتوانهای حیاتی برای نظام و کشور» برشمرد و اذعان کرد که «در روزهای اخیر، این سرمایه ارزشمند به شکلی بینظیر تبلور داشت و اگر این پشتوانه مردمی نبود، کشور با بحرانهای جدی مواجه میشد.» پزشکیان با این جمله که «اگر این پشتوانه نبود، کشور با بحرانهای جدی مواجه میشد»، هم سهم مردم در دفاع را برجسته کرد و هم به الزامات پس از آن.
رئیسجمهوری با اشاره به نقش دولت در افزایش نسبی این سرمایه اجتماعی گفت که «تمام تلاش ما در طول یکسال گذشته، معطوف به جلوگیری از فرسایش این سرمایه و تقویت آن بوده است.» وی درباره مصادیق جلوگیری از فرسایش سرمایه اجتماعی، تصریح کرد: «از هر اقدام تنشزا و ضد اجتماعی پرهیز و برای رفع اختلافات و حفظ کرامت مردم ایران، فارغ از جنسیت، قومیت، مذهب ونژاد تلاش کردهایم.» پزشکیان با اشاره به اینکه «تحریک مردم به آشوب یکی از برنامههای اصلی دشمن» بود، عنوان کرد: «اما این ملت فهیم و وقتشناس، با وجود برخی گلایهها، با حضور در صحنه تمام محاسبات بدخواهان را بر هم زدند و نشان دادند که در روزهای سخت پشتیبان کشور هستند.» وی با تأکید بر اینکه «ما هر چه از این مردم عزیز قدردانی کنیم و هر چه برای آنان تلاش کنیم، کم است»، لوازم «حفظ و مراقبت از همبستگی ملی» را اینطور بیان کرد: «رسانه ملی و تریبونهای رسمی باید نهایت دقت را داشته باشند که هیچ سخن یا حرکتی وحدت ملت را خدشهدار نکند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، پیروزی اخیر متعلق به همه 90 میلیون ایرانی است، نه یک جناح یا گروه خاص و امروز، حفظ وحدت و همدلی موجود، یک اولویت اساسی برای ماست.»
یادداشت
مسئولان باید انتقادپذیری خود را افزایش دهند
صادق زیبا کلام
استاد سابق دانشگاه
در جریان تجاوز نظامی اسرائیل به ایران، جزو اولین افرادی بودم که بیدرنگ و بدون هیچ تردیدی موضع خود را در حمایت از جمهوری اسلامی ایران اعلام کردم و این موضع را همچنان ادامه دادم.
زیرا معتقدم در شرایطی که کشور با تهدید خارجی مواجه است، ایستادن کنار نظام سیاسی، نه به معنای تأیید همه سیاستها و عملکردها، بلکه به معنای دفاع از تمامیت ارضی و منافع ملی است. این وحدت ملی که در روزهای بحران شکل گرفت، نشان داد جامعه ایران هنوز میتواند در بزنگاههای حساس، اختلافات را کنار بگذارد و یکپارچه عمل کند.
با این حال، باید صادقانه اذعان کرد که حمایت از نظام در برابر تهدیدات خارجی، به معنای چشمپوشی از کاستیها و اشتباهات نیست.
من همواره منتقد سیاستهایی بودهام که توسعه اقتصادی کشور را به خطر انداخته یا آزادیها را محدود کرده است. با این همه معتقدم اگر مسئولان خواهان تعمیق و گسترش حمایت مردمی هستند، ناگزیر باید ظرفیت انتقادپذیری خود را افزایش دهند.
تشکلها و انجمنهای صنفی نیز باید امکان فعالیت مستقل داشته باشند.
تنها در این صورت است که نظام میتواند از پشتوانهای بیشتر برخوردار شود؛ پشتوانهای که به مراتب قویتر از هر ابزار دیگر است. در نهایت، قدرت و استحکام یک نظام سیاسی از اعتماد و حمایت بخش قابل توجهی از مردمش سرچشمه میگیرد و به همین دلیل بازتعریف وحدت ملی و پذیرش نقد، کلید پایداری و موفقیت آینده ایران خواهد بود.
در مسأله امنیت داخلی نیز باید ریشهها را دید. تجربه جنگ ایران و عراق نشان داد که وقتی مردم نظام را از خود میدانند، حتی در سختترین شرایط حاضر به همکاری با دشمن نمیشوند. امروز اما بخشی از آسیبها ناشی از برخی شکافهای شکل گرفته است و چاره آن بازسازی اعتماد عمومی و بازگرداندن حس تعلق از مسیر اصلاحات است.
در نهایت اینکه، عبور از بحرانها و دستیابی به امنیت پایدار، تنها از مسیر وحدت ملی، پذیرش نقد و اصلاح میگذرد. این مسیر، ایران را در برابر تهدیدات خارجی و آسیبهای داخلی مقاومتر خواهد کرد.