حملات آمریکا به تأسیسات ایران چه تأثیر منفی بر پیمان منع اشاعه هسته ای دارند؟
«ان پی تی» در برزخ!
علیرضا حجتی
دبیر گروه بین الملل
نیروهای نظامی آمریکا در تاریخ ۲۱ ژوئن به کمپین اسرائیل علیه ایران پیوستند و با بمبهای نفوذ کننده و موشکهای کروز، سایتهای هسته ای نطنز، فردو و اصفهان را هدف قرار دادند. اگر چه در خود آمریکا هم نسبت به موفقیت آمیز بودن این حملات تردیدهای جدی وجود دارد، اما عملیات «چکش نیمهشب» در خلأ رخ نداد. این عملیات احتمالاً تأثیر بازدارندهای بر تلاشهای جهانی برای جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای خواهد داشت، زیرا کشورها در تصمیمگیری برای شفافیت ممکن است دچار تردید شوند و آن را بهعنوان یک ریسک ببینند.
برای جلوگیری از این پیام که کشورهایی که به دنبال تکنولوژی هستهای هستند باید از پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای (NPT) عقبنشینی کنند و فعالیتهای خود را پنهان کنند، آمریکا باید نقش مهم سازمان بینالمللی نظارت بر انرژی هستهای سازمان ملل متحد یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را تقویت کند. مجلس ایران دو روز پس از حملات آمریکا، گامهای اولیهای را برای تعلیق همکاری با آژانس برداشت.
قدرت برای تحقق حق
در ۱۳ ژوئن، اسرائیل پس از گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر این ادعا که ایران حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم را تا ۶۰ درصد غنیسازی کرد حمله خود را علیه برنامه هستهای کشورمان آغاز کرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روز قبل برای اولین بار طی دو دهه ایران را بهطور رسمی به بهانه «عدم ارائه همکاری لازم» طبق توافق خود با آژانس، محکوم کرد.
این گزارش بحث برانگیز سیاسی و تحریککننده حاصل کار بازرسان بین المللی بود که از طرف آژانس در ایران فعالیت میکردند. حالا هر کشوری که در حال بررسی پیشرفت برنامه هستهای خود، حتی برای اهداف غیرنظامی است، ممکن است درباره مسیر دیپلماتیکی که ایران طی کرد فکر کند، زیرا ترس از حمله نظامی وجود دارد.
حالا تجربه موردی ایران این سؤال را ایجاد کرده که اگر کشوری که به دیپلماسی و همکاری فرصت داده، تأسیسات هسته ایاش بر خلاف قوانین بین المللی مورد حمله قرار می گیرد، اساساً پیمان عدم گسترش سلاح هسته ای و عضویت در آن و همکاری با آژانس می تواند برای دیگر کشورها رغبت برانگیز باشد؟
انگیزههای ناپایدار
پیمان NPT و نظامهای حفاظتی و بازرسی وابسته به آژانس، هسته اصلی نظام بینالمللی عدم گسترش سلاح هستهای را تشکیل میدهند. پس از آنکه کشورها در سال ۱۹۶۸ موافقت کردند ساختار دو طبقه کشورهای دارای و فاقد سلاح هستهای را ایجاد کنند، ۱۸۶ کشور بدون سلاح هستهای متعهد به استفاده صلحآمیز از مواد و فناوری هستهای شدند. آنها پذیرفتند هر فعالیت غنیسازی اورانیوم یا بازفرآوری پلوتونیوم را به آژانس اعلام کنند و توافقهای حفاظتی جامع امضا کنند.
در دهه ۱۹۹۰، کشورها محدودیتهای این اعلامیهها را تشخیص دادند و در سالهای بعد ۱۴۱ کشور پروتکل الحاقی را پذیرفتند. این اقدامات به بازرسان بینالمللی اجازه میدهد تا تأیید کنند میزان مواد شکافتپذیر داخل یک کشور با اعلامیههای آن مطابقت دارد. این دو گام به رهبران و شهروندان جهان اعتماد میدهد که هر ماده هستهای در یک کشور غیرهستهای-مانند اورانیوم با غنای کم برای نیروگاههای هستهای یا اورانیوم برای مراقبتهای بهداشتی- به مواد تسلیحاتی تبدیل نشده است. کشورها خودشان این محدودیتها را انتخاب کردهاند.
در ازای پایبندی به پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، کشورها به جمع «ملتهای عادی» پیوستند، از برچسب «کشور یاغی» دوری کردند و به عنوان اعضای خوشسابقه سازمان ملل متحد شناخته شدند که میتوانستند از مزایای فناوری هستهای در زمینه انرژی، پزشکی و تحقیقات بهرهمند شوند.
اگرچه همیشه امکان خیانت یا تخطی وجود داشته، اما تنها تعداد اندکی از کشورها بهدنبال سلاح هستهای رفتند و آنهایی که این مسیر را در پیش گرفتند اغلب از پیمان خارج شدند یا هرگز آن را امضا نکردند. کشورهای غیرهستهای که در حال حرکت آهسته یا شتابزده بهسوی بمب هستند - با استفاده از چهارچوب مفهومی دانشمند علوم سیاسی، ویپین نارنگ - اکنون ممکن است انگیزه بیشتری برای پنهانکاری در فعالیتهای تسلیحاتی داشته باشند. کشوری که از توانایی فنی برای تسلیح مواد هستهای برخوردار است، ممکن است اکنون معایبی را در پذیرش حضور بازرسان بینالمللی و بررسی موجودیها و فعالیتهایش ببیند.
برای دههها، متحدان آمریکا - از جمله آلمان، ژاپن و کره جنوبی - میتوانستند سلاح هستهای تولید کنند، اما سیاستهای ایالات متحده تا حدی این نیاز را از میان برداشت. این کشورها به این اعتماد داشتند که در بدترین سناریو، آمریکا با زرادخانه هستهای خود از آنها دفاع خواهد کرد. اگر متحدان آمریکا در آسیا و اروپا به دنبال سلاح هستهای خودشان بروند، انگیزه چندانی برای باقی ماندن در چهارچوبهای محدودکننده NPT نخواهند داشت. خروج کشورهایی که پیشتر عضو خوشسابقه NPT بودهاند، هنجار جهانی علیه اشاعه را تضعیف خواهد کرد و ممکن است کشورهای بیشتری از آن تبعیت کنند.
طبق مفاد NPT، داشتن سلاح هستهای تنها برای پنج کشوری مجاز است که در زمان تدوین این پیمان دارای این سلاحها بودند: ایالات متحده، چین، فرانسه، روسیه و بریتانیا. کشورهایی که پس از آن به سلاح هستهای دست یافتهاند - مانند هند، اسرائیل، پاکستان و کره شمالی - یا هرگز به این پیمان نپیوستند یا از آن خارج شدند. امروزه ۴۷ کشور دارای مقادیر قابل توجهی از مواد هستهای هستند، اما خبرسازترین آنها، معمولاً کشورهایی هستند که از چهارچوبهای NPT تبعیت نمیکنند.
مسیر شتابگرفتن ایران
ایران یکی از همان کشورهایی است که در صدر اخبار قرار دارد. این کشور ظرفیت غنیسازی اورانیوم خود را افزایش داد و مقادیر بیشتری از مواد شکافتپذیر نگه داشت.
پایبندی ایران به تعهدات NPT و همکاریاش با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سالهای مختلف متغیر بوده است. از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹، طبق مفاد توافق هستهای که به طور رسمی «برجام» نامیده میشود، آژانس گزارش داد که ایران دسترسی بازرسان را فراهم کرده و به تعهداتش پایبند بوده است. اما ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و ایران به تدریج دسترسی آژانس به سایتها را محدود کرد، تجهیزات نظارتی را خاموش کرد و راستیآزمایی دقیق برنامهاش را دشوار نمود.
یک هفته پیش از آغاز حملات اسرائیل در ۱۳ژوئن، آژانس برآورد کرد که ایران بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰ درصد در اختیار دارد. این مقدار هنوز کمتر از آستانه ۹۰ درصدی مورد نیاز برای ساخت سلاح است، میزان اورانیوم غنیشده ایران در آن زمان افزایش چشمگیری نسبت به ماههای قبل نشان میداد، در حالی که کشور خود را برای دور جدیدی از مذاکرات هستهای با آمریکا آماده میکرد. (احتمالاً ایرانیها میدانستند که به اهرم فشار نیاز خواهند داشت.)
در ماه مه، بازرسان آژانس هنوز به برخی از سایتهای هستهای ایران، از جمله تأسیسات غنیسازی، دسترسی داشتند، اما هفتهها بود که نتوانسته بودند موجودی اورانیوم را بررسی کنند. در تاریخ ۱۲ ژوئن، شورای حکام آژانس با تصویب قطعنامهای پیشنهادی آمریکا، اعلام کرد که ایران برای اولین بار در دو دهه گذشته به تعهدات NPT خود عمل نکرده است. در زمان آغاز بمباران اسرائیل، بازرسان هنوز در ایران حضور داشتند و اکنون نیز در کشور هستند، در حالی که ایران درباره آینده خود در چهارچوب NPT تصمیمگیری میکند.
در حالی که هنوز ارزیابی خسارت وارده به تأسیسات هستهای ایران از حملات آمریکا در جریان است، این حملات ممکن است به حضور بازرسان بینالمللی در ایران پایان دهد. مسئولان ایران اعتراضاتی نسبت به رفتار اخیر آژانس ابراز کردهاند و در حال بررسی ادامه مشارکت در NPT هستند. پیشینه چنین اقدامی وجود دارد. (با وجود این تهدید، ایران هنوز با آژانس در ارتباط است و به آن گزارش داده که حملات اسرائیل تاکنون منجر به نشت تشعشعات به بیرون از تأسیسات نشده، هرچند که آثار شیمیایی و رادیولوژیکی در داخل سایت نطنز گزارش شده است.)
تأثیرات جهانی
دقیقاً بهدلیل پیامدهای بالقوه منطقهای و جهانی استفاده از سلاح هستهای بود که کشورها پس از بمبارانهای هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا در سال ۱۹۴۵ گرد هم آمدند تا منابع و تأسیسات مورد استفاده برای ساخت این سلاحها را تحت کنترل قرار دهند. هرگونه نشت مواد رادیولوژیکی در ایران، پیامدهای جدی برای مردم ایران و کشورهای همسایه خواهد داشت. اروپا در فاجعه چرنوبیل در سال ۱۹۸۶ آموخت که حوادث یا انفجارهای هستهای به مرزها پایبند نیستند. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در سخنرانی خود در نشست شورای امنیت سازمان ملل در ۲۲ ژوئن، از ایران خواست اجازه دهد بازرسان که او آنها را «نگهبانان ان.پی.تی در ایران نامید»کار خود را انجام دهند. در هرگونه تلاش دیپلماتیک آینده با ایران، ایالات متحده باید اولویت را به بازرسیهای بینالمللی و بیطرف بدهد، تا هم صلحآمیز بودن فعالیتهای ایران تأیید شود و هم استاندارد جهانی شفافیت در امور هستهای حفظ شود. دیپلماسی باید مسیر پیش رو باشد، چرا که کشورهای سراسر جهان با دقت در حال رصد آنچه در ادامه رخ میدهد هستند. رهبران کشورهای فاقد سلاح هستهای ممکن است به این نتیجه برسند که اگر شفافیت بینالمللی درباره برنامههای هستهای برای یک عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل (مانند آمریکا) بیاهمیت باشد، پایبندی به اصول اساسی رژیم بینالمللی عدم اشاعه هستهای، ریسکهایی به همراه دارد که تمایلی به پذیرش آنها ندارند.
منبع: Council on Foreign Relations