دو صاحب‌نظر مسائل روسیه بررسی کردند

نقش کرملین در معادله جنگ چیست؟

در حالی که تنش‌ها در منطقه به اوج خود رسیده و تجاوزات هوایی اسرائیل و آمریکا به ایران فضای پیچیده‌ای را رقم زده است، سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، پس از حضور در نشست فوق‌العاده سازمان همکاری اسلامی، امروز مستقیماً راهی مسکو می شود تا در میانه این تحولات پرشتاب با مقامات کرملین درباره آینده جنگ و مناسبات دو کشور رایزنی کند. عراقچی که روسیه را متحدی راهبردی برای ایران خوانده، در نشستی خبری پیش از سفر بر اهمیت مشورت با مسکو در این مقطع حساس تأکید داشته است؛ انتخابی که نشان‌دهنده نقش روسیه به‌عنوان وزنه اثرگذار در مقابل فشارهای فزاینده غرب در معادلات منطقه‌ای است. اکنون نگاه‌ها به واکنش روسیه دوخته شده؛ واکنشی که همزمان شامل همراهی آشکار با تهران، انتقاد صریح از واشنگتن و تل‌آویو و البته محاسبه دقیق منافع ژئوپلیتیک و سیاسی مسکو در دل جنگ جاری است. دو صاحب‌نظر مسائل روسیه در یادداشت‌هایی برای «ایران» به بررسی ابعاد سیاست مسکو در قبال این تجاوز نظامی پرداخته‌اند و ملاحظات ژئوپلیتیک و سیاسی روسیه در اتخاذ یک رویکرد میان‌راه در این بحران را مورد تحلیل قرار داده‌اند.

بی طرفی فعال در وضعیت بحرانی

جهانگیر کرمی
 استاد دانشگاه و پژوهشگر ارشد مسائل روسیه
 

با آغاز حمله نظامی اسرائیل به ایران و به‌ویژه ورود مستقیم ایالات متحده به این درگیری، روسیه به‌عنوان یکی از بازیگران کلیدی نظام بین‌الملل، موضعی در ظاهر قاطع و در باطن، محتاط اتخاذ کرد. از نخستین ساعات تجاوز نظامی، مقامات مسکو در بیانیه‌هایی رسمی حملات را به‌شدت محکوم کردند و آن را ناقض اصول منشور ملل متحد، اصول حقوق بین‌الملل و مقررات ان.پی. تی دانستند. با این حال، ورای ادبیات دیپلماتیک، روسیه تاکنون از ایفای نقشی میانجی‌گرانه یا مداخله‌جویانه در بحران کنونی پرهیز کرده است؛ رویکردی که نه‌تنها بازتاب ملاحظات راهبردی مسکو، بلکه نشانه‌ای از محدودیت‌های عملی و واقع‌گرایی ژئوپلیتیک این قدرت در برابر پیچیدگی‌های مسائل بین المللی و منطقه‌ای محسوب می‌شود.
ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه، پس از آنکه سخنگوی کرملین از احتمال میانجی‌گری روسیه سخن گفته بود، به‌روشنی اعلام کرد که مسکو برنامه‌ای برای ورود جدی به روند حل‌وفصل این بحران ندارد. این سیاست محتاطانه ریشه در چند عامل بنیادین دارد. نخست، رابطه ژرف و چند لایه روسیه با اسرائیل طی دو دهه گذشته که مسکو را وادار می‌سازد ملاحظات خود را فراتر از مناسبات صرف با تهران بسنجد. دوم، تعاملات روسیه و ایالات متحده به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ؛ زمانی که کاخ سفید با کاهش یا توقف کمک‌های نظامی و اقتصادی به اوکراین، ناخواسته فرصتی راهبردی در اختیار مسکو قرار داد تا فشارهای غربی بر روسیه را کاهش دهد. افزون بر این، روسیه با وجود نمایش قدرت در برخی عرصه‌های نظامی، واقعیت محدودیت‌های اقتصادی و توان نظامی و عملیاتی خود را به‌خوبی درک می‌کند و از ورود به تقابلی مستقیم که می‌تواند منابعش را مستهلک سازد، اجتناب می‌ورزد.
اما شاید مهم ترین عامل را بایستی در ماهیت واقعی روبط تهران و مسکو در سه دهه اخیر دانست؛ اینکه دو دولت بر اساس مجموعه‌ای از واقعیت های داخلی و خارجی نمی توانند متحد نظامی همدیگر باشند. تجربه ائتلاف راهبردی در سوریه و آن هم نه در برابر دولتها، بلکه در مقابل تروریسم موضوعی کاملاً متفاوت است.
با وجود این ملاحظات، مسکو در حوزه دیپلماتیک کوشیده مواضع خود را در دفاع از ایران در برابر حملات نظامی اسرائیل و آمریکا ثبت کند. از جمله، مخالفت با قطعنامه پیشنهادی علیه ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تلاش برای جلوگیری از تصویب آن، نمونه‌ای از حمایت محتاطانه مسکو از تهران بود. اما با وجود انتظاراتی که به‌ویژه به‌دلیل امضای «توافق راهبردی جامع» تهران و مسکو در شش ماه پیش شکل گرفته است، حمایت روسیه از ایران به سطحی نرسیده که به دفاع مشترک تعبیر شود. بندهایی چون بند ۱۳ این توافق‌نامه، که دو طرف را به همکاری در برابر اقدامات بی‌ثبات‌کننده قدرت‌های خارجی در مناطق مشترک متعهد می‌کند، انتظاراتی را برای فعال تر شدن نقش مسکو در جنگ جاری شکل داده که در عمل برآورده نشده است.
این در حالی است که تداوم جنگ و بی‌ثباتی ناشی از آن، می تواند منافع و هزینه‌هایی برای مسکو در پی داشته باشد. از یک سو، افزایش قیمت انرژی و انحراف توجهات بین‌المللی از بحران اوکراین به خاورمیانه، فرصتی مقطعی برای کرملین فراهم می سازد. از سوی دیگر،  چالش برای جایگاه ایران به‌عنوان یکی از شرکای مهم منطقه‌ای و احتمال کاهش نفوذ روسیه در بازآرایی معادلات آینده خاورمیانه، تهدیدی است که مسکو ناگزیر از مدیریت آن خواهد بود.
در مجموع، آنچه از سیاست روسیه در قبال این بحران برمی‌آید، نوعی بی‌طرفی فعال قابل استنتاج؛ رویکردی که بر محکومیت رسمی تجاوزها و حمایت محدود دیپلماتیک از ایران مبتنی است، اما از ورود عملی به عرصه میانجی‌گری یا مواجهه مستقیم با آمریکا و اسرائیل پرهیز دارد. حتی با تشدید بحران، نشانه‌ای دال بر تغییر این رویکرد دیده نمی‌شود. سفر اخیر سید عباس عراقچی به مسکو را می‌توان تلاشی از سوی تهران برای ترغیب روسیه به ایفای نقش پررنگ‌تر در شورای امنیت و مجامع بین‌المللی دانست، هرچند واقع‌بینانه باید پذیرفت که در سایه نبود اجماع جهانی، حتی ابتکار عمل‌های احتمالی روسیه در این مسیر با موفقیت اندکی همراه خواهد بود. 

سیاست متعادل مسکو و ملاحظات استراتژیک

 سید محمودرضا سجادی
سفیر اسبق ایران 
در روسیه

بررسی دقیق جایگاه روسیه در معادلات پیچیده جنگ اسرائیل علیه ایران، مستلزم توجه به روابط پرفراز و نشیب این کشور با اسرائیل است. اگرچه این رابطه عمدتاً در حوزه اقتصادی نمود یافته و از پیوندهای سیاسی و امنیتی عمیق فاصله دارد، اما نمی‌توان آن را دست‌کم گرفت یا فرض کرد که روسیه در این منازعه، به طور آشکار در کنار اسرائیل قرار گیرد. واقعیت این است که با وجود مراودات اقتصادی، تنیدگی‌های سیاسی و امنیتی میان دو کشور به میزانی نیست که مسکو را به مشارکت مستقیم در جنگ علیه ایران سوق دهد.
در بستر این واقعیت‌ها، روسیه که خود درگیر جنگ پیچیده و نامعلومی در اوکراین است، سیاستی محتاطانه و واقع‌گرایانه در قبال بحران فعلی اتخاذ کرده است. مسکو ضمن محکومیت صریح حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران، از ورود مستقیم به صحنه درگیری پرهیز می‌کند؛ هرچند نگرانی جدی خود را از گسترش جغرافیایی و پیامدهای منطقه‌ای بحران اعلام می‌دارد. این نگرانی‌ها ناشی از خطرات امنیتی و سیاسی است که افزایش دامنه درگیری برای روسیه به همراه خواهد داشت، به ویژه در شرایطی که این کشور به دنبال تثبیت موقعیت خود در بحران اوکراین و پیشبرد مذاکرات صلح تحت میانجیگری آمریکا است.
از این منظر، منافع روسیه در توقف و مدیریت بحران فراتر از هزینه‌های احتمالی ناشی از آن است. درگیری‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، نه تنها ثبات خاورمیانه را به خطر می‌اندازد، بلکه می‌تواند بر حوزه نفوذ و موقعیت ژئوپلیتیکی روسیه تأثیر منفی بگذارد. از این رو، مسکو ظرفیت و انگیزه لازم را برای ایفای نقشی فعال‌تر در عرصه‌های دیپلماتیک و بین‌المللی، به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل، داراست.
سفر سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به مسکو در این چهارچوب قابل تحلیل است. این سفر فرصتی کلیدی برای تهران محسوب می‌شود تا با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های دیپلماتیک خود، روسیه را به مشارکت جدی‌تر و مسئولانه‌تر در بحران ترغیب نماید. روسیه با توجه به توانمندی‌های دیپلماتیک، نفوذ منطقه‌ای و موقعیت ژئوپلیتیکی خود، دارای ظرفیت‌های بالقوه‌ای است که می‌تواند در میانجیگری، مدیریت سیاسی بحران و حتی تأثیرگذاری بر روندهای نظامی نقش‌آفرینی کند.
رویکرد روسیه در این مرحله را می‌توان نمونه‌ای از سیاست متعادل و واقع‌گرایانه‌ای دانست که ملاحظات استراتژیک، اقتصادی و امنیتی را در هم می‌آمیزد. سیاستی که ضمن حفظ مناسبات اقتصادی با اسرائیل، از ورود مستقیم به درگیری‌های نظامی پرهیز می‌کند و در عین حال با هدف پیشگیری از گسترش بحران و حفاظت از منافع ملی خود، به دنبال ایفای نقشی فعال در ثبات‌بخشی به منطقه است.
در نهایت، روسیه همچنان به عنوان بازیگری کلیدی در معادلات خاورمیانه مطرح است؛ بازیگری که با تقویت نقش دیپلماتیک خود می‌تواند به کاهش تنش‌ها و بازگشت ثبات در منطقه کمک شایانی نماید و مسیر دیپلماسی چندجانبه را هموار سازد. این واقعیت، اهمیت جایگاه روسیه را در فهم و تحلیل آینده ژئوپلیتیکی خاورمیانه برجسته می‌کند.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • اندیشه - ایران زمین
  • اطلاع رسانی
  • اجتماعی - حوادث
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و هفتاد
 - شماره هشت هزار و هفتصد و هفتاد - ۰۲ تیر ۱۴۰۴