یادداشت

حیدرعلی مسعودی 
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی
اروپا در دو راهی دیپلماسی و اجبار
دیپلماسی، به‌ویژه در ماه‌ها و سال‌های اخیر، همواره به‌عنوان گزینه نخست و اصلی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی، مطرح بوده است. جمهوری اسلامی ایران با اتکا به این رویکرد اصولی و پایدار که ریشه در سیاست‌های کلان و بنیادین کشور دارد، همواره از مسیر گفت‌وگو و تعامل استقبال کرده است. این سیاست، در شرایط پیچیده و متغیر کنونی نیز همچنان در صدر اولویت‌های تهران قرار دارد و به‌عنوان مبنایی برای مواجهه با بحران‌ها و تنش‌ها تلقی می‌شود.
با این حال، در وضعیت حساس و پرچالش امروز، دو رویکرد عمده در عرصه دیپلماسی در برابر جمهوری اسلامی ایران قابل تشخیص است؛ نخست، رویکردی است که بر «دیپلماسی مبتنی بر اجبار» استوار است و از سوی ایالات متحده آمریکا به‌ طور جدی دنبال می‌شود. پیامدهای عینی و ملموس این سیاست را می‌توان در شکل‌گیری وضعیت پرمخاطره، پیچیده و ناپایدار کنونی در مناسبات ایران و غرب و نیز در بحران‌های منطقه‌ای مشاهده کرد. در مقابل، رویکرد دوم را می‌توان در قالب «دیپلماسی چندجانبه» تعریف کرد؛ رویکردی که پیش‌تر به توافق هسته‌ای موسوم به برجام انجامید و تجربه موفقیت نسبی آن، این واقعیت را برای تهران آشکار ساخت که بازگشت به مسیر دیپلماسی چندجانبه و احیای برجام می‌تواند راهگشای خروج از بن‌بست‌های موجود و گشودن افق‌های تازه برای کشور باشد.
در عین حال، آنچه نباید از نظر دور داشت و شایسته تأمل جدی است، اشتراک نظر عمیق و بنیادین دو سوی آتلانتیک، یعنی ایالات متحده و اروپا، در خصوص ماهیت برنامه هسته‌ای و غنی‌سازی ایران است. اگرچه طرف اروپایی، در مقایسه با واشنگتن، به روند دیپلماتیک زمان و فرصت بیشتری اختصاص می‌دهد و رویکردی منعطف‌تر و نرم‌تر از خود به نمایش می‌گذارد، اما این واقعیت نباید به شکل‌گیری این تصور نادرست منجر شود که اروپا مسیری جداگانه و مستقل از ایالات متحده در پیش گرفته است. به بیان دقیق‌تر، همسویی راهبردی اروپا و آمریکا در تحلیل و قضاوت نسبت به برنامه هسته‌ای ایران همچنان برقرار است و اختلافات آنان صرفاً در تاکتیک‌ها، میزان زمان‌بندی و شیوه مدیریت دیپلماسی نمود می‌یابد، نه در اهداف کلان و راهبردی آنها در قبال تهران.
از طرفی، تحولات سیاسی در اروپا، به‌ویژه صعود جریان‌های راست‌گرا، تأثیری انکارناپذیر بر جهت‌گیری‌های این قاره در عرصه سیاست خارجی بر جای گذاشته است. این امر به‌ روشنی در مواضع اخیر آلمان قابل مشاهده است. افزون بر آن، فرانسه نیز با اتخاذ رویکردی آشکار، حمایت خود را از رژیم صهیونیستی برجسته کرده است. با وجود این واقعیت‌ها، اروپا همچنان می‌کوشد خود را به‌عنوان یک بازیگر اثرگذار و تعیین‌کننده نه‌تنها در مدیریت منازعات و بحران‌های منطقه‌ای، بلکه در سطح کلان جهانی، به‌ویژه در معادلات مرتبط با ایران و ایالات متحده معرفی کرده و جایگاه خود را در تحولات حساس و راهبردی جهان تثبیت کند.
صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • بین الملل
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • ورزشی - ایران زمین
  • خودرو
  • اجتماعی - حوادث
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و شصت و نه
 - شماره هشت هزار و هفتصد و شصت و نه - ۰۱ تیر ۱۴۰۴