روایت میدانی  از محله نارمک که  بار دیگر مورد حمله اسرائیل جنایتکار قرار گرفت

آتش جنگ بر دامن بی‌پناهان

سهیلا نوری
روزنامه‌نگار


ساعت 1 و 30 دقیقه بامداد شنبه 26 خردادماه صدای مهیب انفجار، ساکنان حوالی میدان 6 منطقه نارمک در شرق تهران را به بیرون از منازل کشاند. در پی حمله هوایی اسرائیل به یکی از مجتمع‌های مسکونی این منطقه به گفته اهالی محل و حاضرین در صحنه، 18 غیرنظامی بی‌دفاع از جمله چند زن و کودک به شهادت رسیدند. این تجاوز بی‌رحمانه در شرایطی اتفاق افتاد که نخست‌وزیر اسرائیل بارها و به واسطه شعارهای دروغین اعلام کرد غیرنظامیان و مناطق مسکونی هدف جنگ‌افروزی‌های او و سیاستمدارانش نیستند.
در حالی‌که درست 2 روز پیش از این انفجار، حدفاصل میدان 7 و 8 منطقه نارمک در اثر حمله هوایی رژیم اسرائیل محل زندگی تعداد بی‌شماری از کودکان، زنان و مردان بی‌پناه، غیر قابل سکونت شد، بار دیگر تجاوز اسرائیل به یک منطقه مسکونی که در اطراف آن هیچ پایگاه نظامی و یا تأسیسات تسلیحاتی وجود ندارد، تعداد زیادی شهید، مجروح و بی‌خانمان غیرنظامی بر جا گذاشت.

من یک جان بدهکارم
«درسته که عقل میگه زیر دیوار شکسته نباید نشست، ولی من یک جان بدهکارم و هرجایی بروم وقت مرگم که برسد باید با دنیا خداحافظی کنم. برای همین به ترک خانه و زندگی فکر نمی‌کنم، فقط برای اینکه زن و بچه‌هام از این اوضاع کمتر بترسند، کارم شده شب‌ها بیدار باشم و صبح بخوابم.»
اینها حرف‌های مرد میانسالی است که می‌گوید در ساعت انفجار بیشتر اهالی محل بیدار بودند و  اگر دیرتر اتفاق می‌افتاد و همسایه‌ها خواب بودند، با این حجم انفجار و ویرانی بدون شک تعداد شهدا و مجروحین بیشتر می‌شد.
از او می‌پرسم تا به حال تجربه شنیدن چنین صدای مهیب و دیدن چنین صحنه‌هایی را داشت؟ در پاسخ به جنگ 8 ساله ایران و عراق اشاره و اضافه می‌کند: من الان 50 ساله هستم و آخرین باری که چنین صدایی شنیدم برمی‌گرده به زمان جنگ؛ با این تفاوت که اون موقع اول صدای آژیر خطر می‌اومد و بعد راکت می‌زدن، الان اول چند ثانیه صدای سوت  آمد و بعد موشک منفجر شد.

شاهد صحنه انفجار
مرد سالخورده‌ای که ابتدای کوچه ششم و پشت نوارهای زردرنگ هشداردهنده ایستاده، به محض وقوع انفجار خود را به محل رسانده و از نزدیک شاهد دقایق اولیه پس ازانفجار بوده است. او در تشریح آن لحظه می‌گوید: « یک کوه از خاک و مصالح جای ساختمان باقی مانده بود. گرد و غبار غلیظی همه جا را گرفته بود که چشم، چشم را نمی‌دید. همین نزدیکی یک مغازه یخچال‌سازی هم از انفجار آسیب دید و کل محل پر شده بود از گاز سردکننده. کلی آدم از ترس یا از شدت موج انفجار از بین رفتند. دیوار به دیوار همین خانه، تعمیرکننده و فروشنده پکیج محل زندگی می‌کرد که خانمش درجا فوت کرد، خودش زخمی شده، پسرش را موج انفجار گرفته و کوچکترین پسرش هم زخمی شد. اینطوری بگم که کل خانواده از هم پاشید. یک جوان نهایت 30 ساله هم بود که اوضاع خیلی بدی داشت، همین کنار خیابان روی زمین گذاشته بودند ولی تا آمبولانس برسد طفلکی از دنیا رفت و هرچی امید و آرزو هم داشت حالا با خودش دفن می‌شود.»

اسرائیل به غیر نظامیان رحم نمی‌کند
پیرزنی عصا‌زنان به سربازی که مردم را از اطراف محل حادثه دور می‌کند با التماس می‌گوید: «پسرم اونجا خونه دخترمه! خودش نیست رفته مسافرت. بذار برم ببینم چیزی از خونه و زندگیش باقی مونده یا نه؟»
شدت حادثه در منطقه به اندازه‌ای است که هر آن امکان فرو ریختن بناهای اطراف و یا بروز اتفاق ناگواری وجود دارد. گروهی از مأموران لباس شخصی، تعدادی از نیروهای امدادگر، گارد ویژه و هر کسی که در صحنه حادثه حاضر شده تا عملیات آواربرداری و امدادرسانی در وضعیت کم‌خطر و آرام‌تری انجام شود، از مردمی که خود را به صحنه انفجار رسانده‌اند می‌خواهند که محل را ترک کنند، عکس و فیلم نگیرند و اجازه دهند عملیات با دقت بیشتری پیش رود. 
سرباز جوان که سعی می‌کند پیرزن را آرام کند به او می‌گوید: «مادر جان همین که دختر و نوه‌ات زنده هستند خدا را هزار بار شکر کن؛ جنگ‌طلب‌های اسرائیل به جان مردم غیر نظامی رحم نمی‌کنند، چه برسد به خانه و زندگی آنها.»

هدف این است که ما بترسیم
شدت انفجار به قدری بود که ساکنان خانه‌های چند کوچه آن‌طرف‌تر هم به وضوح آن را احساس کردند، حتی تعدادی از این خانه ها آسیب دیده است. مردی قد بلند با موهای سپید و ظاهری آراسته در حالی این گزاره را تأیید می‌کند که لحظه اصابت موشک به خانه مسکونی واقع در میدان ششم نارمک و اصابت ترکش‌های آن به خانه‌های اطراف را از پنجره به وضوح دیده است؛ می گوید : « خانواده ما از سادات است. برای عید غدیر به همراه خواهر و برادرها آمده بودیم منزل مادرم. لب پنجره داشتم سیگار می‌کشیدم که صدای انفجار در محل پیچید. جوری خانه لرزید که انگار زلزله 10 ریشتری آمده بود. من 70 ساله هستم و تا این سن چنین صدایی نشنیده بودم. البته بامداد جمعه هم خانه یکی از دوستان در منطقه ازگل بودم که یک انفجار مهیب تمام محله را به هم ریخت. حالا هم که آمده بودم خانه مادرم و این دومین بار بود که در عرض 3 روز، 2 بار این صدای مهیب رو شنیدم. به محض انفجار آمدم اینجا. چند خانه اطراف محل اصلی انفجار هم آسیب دیده بود. کل محل پر شده بود از گرد و غبار تا حدی که مردم همدیگر را نمی‌دیدند. باز در همین اوضاع یک عده همیشه دوربین‌ به دست هم داشتند فیلم و عکس می‌گرفتند.»
مرد که هیچ نشانی از ترس در چهره‌اش نیست دلیل آن را نقش برآب کردن نقشه دشمن خارجی می‌داند و ادامه می‌دهد: هدف جنایتکاری که به خانه‌های ما غیرنظامیان حمله کرده همین است که بترسیم و کار اشتباهی انجام دهیم در صورتی که باید عاقل باشیم و اشتباه نکنیم. اسرائیل بدون کمک آمریکا کاره‌ای نیست و اگر پای آمریکا وسط این جنگ نبود ایران ظرف دو روز اسرائیل را از پا  در‌ می‌آورد. 

 

شدت انفجار بیشتر بود
مأموری که لباس شخصی پوشیده و روی صورتش خراش‌های متعددی از آواربرداری به جا مانده، تأکید دارد که نمی‌تواند اطلاعات زیادی در اختیارم بگذارد. به گفته او شدت انفجار، خسارت و تعداد شهدا و مجروحین بامداد یکشنبه بسیار بیشتر از چیزی است که بامداد جمعه در میدان هفتم «نارمک» اتفاق افتاد. در اثر این انفجار یک خانه مسکونی چند طبقه به طور کلی تخریب شد و چند خانه اطراف هم آسیب جدی دیده و تخلیه شده است تا پس از خارج کردن اجساد کودکان، زنان و مردان شهید و مجروحین از زیر آوار، عملیات خاکبرداری انجام شود.

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • اندیشه - گزارش
  • ورزشی - ایران زمین
  • علم و فناوری
  • اجتماعی - حوادث
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و شصت و شش
 - شماره هشت هزار و هفتصد و شصت و شش - ۲۸ خرداد ۱۴۰۴