تعداد شهدای محیطبان کشور به ۱۵۲ نفر رسید

شلیک به سر «دیده بان» در قلب «خائیز»

زهرا کشوری
دبیر گروه زیست بوم


محیط‌زیست ایران باز هم به سوگ نشست؛ این‌بار، شکارچیان غیرمجاز، نگهبان خائیز  در کهگیلویه و بویراحمد را از طبیعت گرفتند؛ محیطبان «هدایت الله دیده‌بان». طبیعت ایران هنوز سیاه پوش «یاسر مصدق»، محیطبان  پارک ملی گلستان بود که شکارچیان برای یک دیده‌بان دام گذاشتند، او را تنهایی به منطقه کشاندند تا برای صدو پنجاهمین بار محیط زیست ایران به سوگ بنشیند. آنها اسلحه و وسایل شخصی اش را هم با خودشان بردند.

دوربین بیشتر به کارش آمد تا تفنگ
«نگهبان خائیز» نامی آشنا در میان فعالان محیط زیست بود.  همه به یاد داشتند، پیش از آنکه یک شکارچی، در چهلمین روز شهادت محیطبان مصدق، مرد خستگی ناپذیر کوه‌های منطقه حفاظت شده خائیز و دره‌های مارون را در سینه‌ داغ جاده‌ای خلوت، در 13 خرداد سال 1404 ،نقش زمین کند،  او در سال 1394 رو در روی یک شکارچی مسلح ایستاد،تفنگ اش را به سوی شکارچی نشانه رفت اما شلیک نکرد. به شکارچی گفت:«تفنگ‌ات را زمین بگذار ما از تو فیلم گرفته ایم.» پیش از آنکه به شکارچی برسد به همکارش گفته بود دوربین اش را آماده  کند و از همه آنچه اتفاق می افتد فیلم بگیرد. او گفته بود که دوربین بیشتر به کارش می آید تا تفنگ. یکی از محیطبانان همکارش را هم با همین مستندات از زندان آزاد کرده بود.  پس از  شهادت دیده‌بان خائیز نیز انتشار  یک جمله  از او در گفتگو با برنامه ای تلویزیونی، آه از نهاد همه برآورد. او گفت:«هنوز ما موندیم با این اسلحه‌ای که دولت دست ما داده، در چه شرایطی متخلف رو بزنیم.» دیده‌بان، از یک بن‌بستی حرف زد که او و دیگر محیط‌بانان را میان مسئولیت قانونی و عواقب قضایی و اجتماعی، در تردیدی دائمی نگه داشته است؛ بویژه در منطقه ای که او مأمور بود. وقتی از او در سال 1394 پرسیدند چرا به شکارچی ای که لاشه شکار همراه او بود ، شلیک نکردی، گفت:«نمی‌خواستم با اسلحه بزنمش چون فیلمش را داریم و ایمان داشتم که با همان فیلم می‌توانم شناسایی‌اش کنم. ما به‌عنوان محیط‌بان باید تحمل داشته باشیم و سعی کنیم تا حد ممکن درگیری رخ ندهد و کسی، زخمی یا کشته نشود.» او  نکته دیگری را هم گفت  که پیش از آن محیطبانانی را تا پای چوبه دار برده است:« این منطقه هم بافت سنتی و عشایری دارد، اگر او را می‌زدیم بلافاصله اقوامش قشون‌کشی می‌کردند، پاسگاه را آتش می‌زدند و ماشین‌ها را تخریب می‌کردند و منطقه و حیات وحش آنجا را نابود می‌کردند، در این شرایط بهترین کار مستندسازی مدارک و اسناد است.»حرف های او، خاطرات تلخ کشته شدن یک شکارچی در منطقه حفاظت شده دنا و صدور حکم اعدام برای یک محیطبان را دوباره در اذهان زنده کرد. آن روز که خبر کشته شدن یک شکارچی به اقوام رسید، نتیجه همان شد که دیده‌بان در جمله بالا به تصویر کشید؛ تعطیل کردن اداره کل محیط زیست استان.
محیطبان ها تفنگ در دست دارند اما نمی دانند مرز عمل قانونی کجاست؟ آیا اسلحه‌ای که به دست محیط‌بان داده می‌شود، برای دفاع از خود و حیات‌وحش است، یا تنها نماد یک وظیفه بی‌پشتوانه است؟ هدایت‌الله دیده‌بان، در دل زیستگاهی با بافت سنتی و عشایری، خوب می‌دانست که یک شلیک، حتی اگر کاملاً قانونی هم باشد، ممکن است آتشی بزرگ‌تر روشن کند؛ انتقام، قشون‌کشی، تخریب، و از بین رفتن نظم محلی. بررسی انجام گرفته توسط سازمان حفاظت محیط زیست کشور در پارک ملی گلستان هم نشان می دهد که بسیاری از حمله ها به محیطبان ها و شکار در حیات وحش زمینه انتقام جویی دارد. هرچند هنوز خبر رسمی درباره انتقام جویی از دیده‌بان منتشر نشده است، اما نحوه شهادت از پیش برنامه ریزی شده او این گمانه زنی را تقویت می کند. هدایت‌الله دیده‌‌بان، محیط‌بان ۵۸ ساله منطقه حفاظت‌شده خائیز، عصر یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، در حین گشت‌زنی در مسیر جاده بهبهان به سد مارون، در کمینی از پیش طراحی‌شده گرفتار شد. گلوله‌ای که از آن‌سوی دره شلیک شد، پنجره‌ خودرو را شکافت بر سر نگهبان محیط زیست نشست.
یک روز پس از  شهادت هدایت دیدبان که آه را از نهاد یک ایران برآورد،یک چوپان، عباس فریمانه،محیطبان دیگری در میاندشت(زیستگاه یوز ایرانی) در خراسان شمالی را هم مورد ضرب و شتم قرار داد. این دامدار با چوب به سر، صورت و بدن محیط‌بان ضربه زده و او را به شدت مجروح و روانه بیمارستان کرد.

محیطبانان؛ مسلح اما محدود
گرچه محیطبانان به سلاح سازمانی مجهز هستند، اما استفاده از آن، با موانع قانونی و محدودیت‌های سفت و سخت همراه است. آنان تنها زمانی مجاز به شلیک هستند که جان خود یا دیگران در خطر مستقیم و فوری باشد. همین محدودیت باعث شده که بسیاری از آنان، با وجود سلاح در کمر، هنگام رویارویی با شکارچیان مسلح یا متخلفان خشن، دست‌بسته بمانند. در بسیاری از موارد، پس از درگیری، به‌جای حمایت قانونی، خودشان مورد پیگرد و بازخواست قرار می‌گیرند.

تفهم موضوع اولویت حق بر محیط زیست در اصل ۵۰ قانون اساسی
صالح نقره‌کار، حقوقدان و وکیل دادگستری به روزنامه ایران می‌گوید:« در اصل ۵۰ قانون اساسی، به تفهم موضوع اولویت حق بر محیط زیست اشاره شده  و مستلزم تسهیل و تدارک لوازم و امکانات تقنینی، هنجاری و رفتاری در صیانت و پایش و مراقبت، حفظ و نگهداری محیط زیست است. در وضعیتی که به کشور به لحاظ تغییرات اقلیمی صدمه‌های ناروا به واسطه فقدان ادراک توسعه پایدار حافظ محیط زیست و علل قهری یا اجتماعی و انسانی و جاری طی چند دهه گذشته تحمیل شده است، هنجارین(الزامی) می‌سازد که بازنگری جدی نسبت به سازوکارهای حمایت از محیط زیست اعمال گردد.»
او تأکید می کند:« نمی‌توان از محیط زیست حمایت کرد بدون آنکه لوازم و مقدمات واجب آن را حسب قیاس اولویت و قاعده ترتب حقوق بنیادین و در رأس آن حقوق محیط زیست تمهید کرد. در زمینه محیط‌بانی، ضوابط، سازوکارها، ابزار و امکانات بودجه‌ای شامل تربیت نیروی انسانی، کاربست سلاح‌های مناسب، تجهیز دیده‌بانی و ابزار پایش از جمله سلاح، دوربین، تجهیزات و حتی گاهی راجع به اطفا حریق در زمینه امکانات پهبادی و ابزاری اطفا حریق یا سایر مواردی که مربوط به گونه‌های نادر جانوری است و حساسیت صیانتی از آن به جد مورد توجه قرار گرفته است، باید سیاست‌گذاری مداخله‌گرانه حفاظتی به شیوه سزاوار اعمال شود.»
او می گوید:« اینکه مدافع محیط زیست سلاح مناسب نداشته باشد و آیین‌نامه استفاده از سلاح آن را روشن و مبیّن نباشد و یا آموزش کافی را برای این کاربست نیاموخته باشد، همگی دست در دست هم داده است تا امروز شرایط آبرومندانه‌ای در دفاع از محیط زیست کشور نداشته باشیم. بحث ضابط بودن محیط‌بان، این اقتدار و صلاحیت و اهلیت را به او می‌دهد تا بتواند به شیوه بازدارنده‌ای نسبت به حمایت از محیط اهتمام ورزد. مجموعه‌ای از اقدامات سلبی و ایجابی قبل، حین و بعد از رخدادهای مغایر امنیت محیط زیست قلمداد می‌شود که باید با فعل یا سیاست اجرایی و تقنینی مورد بازیابی و توان‌افزایی قرار گیرد .»

تنظیم صورت‌جلسه‌ای که به نفع محیطبان نیست
بسیاری از محیطبان ها می گویند که وقتی از  اسلحه برای دفاع از خود استفاده می کنند و کار آنها به دادگاه می کشد، بیش از هرچیزی از ناحیه تنظیم صورت‌جلسه‌ ای که در محل تنظیم می شود، ضربه می‌خورند. آنها  می گویند قاضی همه چیز را مشخص می کند.
نقره کار می گوید:« استفاده از سلاح  توسط محیطبان ها آیین نامه دارد. این آیین‌نامه خیلی مهم است چون دست ما را باز می گذارد. برای چه به محیطبان سلاح  می‌دهند؟ برای اینکه بتواند با اقتدار مقابل شکارچی قد علم کند. از این جهت لازم است که ابزار کافی را در اختیار داشته باشد. این آیین‌نامه به‌کارگیری سلاح توسط محیطبان‌ها، دقیقاً در این راستاست که  در مواردی لازم است بتواند اولا از جان خودش و دوما از محیط زیست دفاع کند. این موضوع نباید با خوانش های مغایر، با اولویت‌های محیط زیست، به محاق برود و این ملاحظه و ترس باعث شود محیطبان‌ها در شرایطی قرار بگیرند که حتی از جان خودشان هم نتوانند دفاع کنند، چه برسد به جان حیوانات و پرندگان حیات وحش و حفظ محیط زیست.»
 
طعمه ای برای خشونت
حمید ظهرابی، معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست کشور،کمبود شدید نیروی انسانی در بدنه محیطبانی را یادآور می‌شود: «وقتی محیطبان به تنهایی به مأموریت اعزام می‌شود و در برابر فردی مسلح و قانون‌گریز قرار می‌گیرد که آمادگی ارتکاب جرم را دارد، عملاً در موقعیتی قرار می‌گیرد که امکان شهادت برایش بسیار بالاست. اینجاست که یک مأمور قانون، تبدیل به طعمه‌ای برای خشونت می‌شود.»
به گفته او، مشکلات در تأمین تجهیزات نوین حفاظتی نیز مزید بر علت شده است: «متأسفانه در کنار کمبود نیرو، ما در تأمین امکانات و تجهیزات مناسب هم با نقصان مواجه هستیم. از لباس‌های حفاظتی گرفته تا ابزارهای پیشرفته دیده‌بانی و دفاعی، همه نیازمند به‌روزرسانی و توسعه هستند. این موضوع، یک هشدار جدی برای سیاست‌گذاران است که باید مورد چاره‌اندیشی قرار گیرد.»
ظهرابی به محدودیت‌های قانونی محیطبانان در به‌کارگیری سلاح نیز اشاره می‌کند و می گوید: «قوانین مربوط به استفاده از سلاح توسط محیطبانان، همچنان دارای ابهام و محدودیت است. این مسأله نیازمند بازنگری و اصلاح قانونی است تا نیروهای حافظ طبیعت، در مواجهه با تهدیدات، دست بسته نباشند.» اظهارات ظهرابی، پرده از یک بحران برمی‌دارد؛ بحرانی که اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود، نه‌تنها قربانیان بیشتری از میان محیطبانان خواهد گرفت، بلکه نفس طبیعت ایران را نیز به شماره خواهد انداخت.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و پنجاه و هفت
 - شماره هشت هزار و هفتصد و پنجاه و هفت - ۱۷ خرداد ۱۴۰۴