آسیای مرکزی نیازمند مسیرهای جدید ترانزیت است

ایران دروازه انرژی اوراسیا

 در گزارش تحلیلی که مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران به تازگی منتشر کرده، بر اهمیت فعال‌سازی کریدور انرژی شمال– جنوب تأکید شده است. چرا که در میانه رقابت چین، روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا برای تسلط بر مسیرهای ترانزیت انرژی در کشورهای همسایه و نزدیک مرزهای شمالی کشور (آسیای مرکزی)، ایران در موقعیتی استراتژیک قرار گرفته که می‌تواند در صورت اصلاح زیرساختی و فعال شدن دیپلماسی انرژی، از بازیگران اصلی ترانزیت انرژی در منطقه شود، هدفی که در برنامه هفتم توسعه نیز به آن تصریح شده است.
در گزارش تحلیلی مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران با عنوان «آسیب‌شناسی کریدور انرژی شمال-جنوب»، وضعیت جغرافیای سیاسی و فنی و اقتصادی این مسیر با تمرکز بر روسیه و کشورهای حاشیه دریای خزر بررسی شده است.
این گزارش می‌گوید که منطقه آسیای مرکزی به دلیل موقعیت جغرافیایی، ذخایر عظیم انرژی و فقدان دسترسی به آب‌های آزاد، به‌شدت به مسیرهای ترانزیت از جمله مسیر ایران وابسته است. ایران به دلیل مرز مشترک با ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان و همچنین به‌واسطه دسترسی به خلیج فارس و دریای خزر، در موقعیت منحصربه‌فردی قرار دارد تا به هاب انرژی منطقه تبدیل شود.گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی، به تغییر آرایش انرژی چین، نقش‌آفرینی ترکیه و رقابت فزاینده اتحادیه اروپا، چین، روسیه و حتی آمریکا در کنترل زیرساخت‌های انتقال انرژی پرداخته و جایگاه ایران را در این بازی پیچیده تحلیل کرده است.
 
چرا ایران می‌تواند
هاب شمال و جنوب شود؟
گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران می‌گوید: قرارگیری ایران در یکی از مهم‌ترین نقاط تولید انرژی در جهان، موجب شده که اقدام برای هرگونه برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی جدید برای مسیر کلی کشور و مشخصاً بخش انرژی بدون شناخت نسبت به حوزه انرژی کشورهای همسایه در این بخش از جهان میسر نباشد. با علم به این موضوع و به‌عنوان سطحی از مرور روندهای عرضه و تقاضای انرژی در سطح جهان و منطقه، مطالعه بازار بخش انرژی کشورهای هم‌جوار ایران در دستور کار قرار گرفت.
کشورهای آسیای میانه با داشتن جمعیتی بالغ بر 76 میلیون نفر براساس داده‌های بانک جهانی، دارای تولید ناخالص ملی 300 میلیارد دلاری (اسمی) و یک تریلیون دلاری (بر اساس شاخص توسعه) است. مساحت این منطقه حدود 4 میلیون کیلومترمربع است. قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان کشورهای این منطقه را تشکیل می‌دهند.
منطقه کاسپین و کشورهای آن زندانی جغرافیا هستند. دور بودن این منطقه از بازارهای جهانی و فقدان زیرساخت‌های مورد نیاز برای رساندن منابع انرژی به بازار مصرف، به کاهش تقاضای جهانی انرژی از منطقه در مقاطع مختلف توسط نهادهای خصوصی و دولتی کمک کرده است.
 این امر منجر به وابستگی زیادی به کشورهای ترانزیت انرژی، از جمله روسیه شده است که بر ژئوپلیتیک منطقه تأثیر می‌گذارد. ایران به‌عنوان دومین کشور دارای ظرفیت ترانزیت و جایگزین برای روسیه، می‌تواند توجه دولت‌های منطقه را از طریق دیپلماسی جلب کند تا یک کشور قابل اطمینان و جایگزین برای ترانزیت کالا و انرژی باشد.ایران دارای مقرون به صرفه‌ترین مسیر برای ساخت خطوط لوله نفت و گاز برای انتقال نفت و گاز از قفقاز و آسیای مرکزی به بازارهای انرژی در جهان است.
ایران هزار و 550 کیلومتر مرز زمینی با ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان دارد و خط ساحلی آن 650 کیلومتر است. بنابراین، ایران از موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه‌ای برخوردار است که برای کمک به حل مشکلات صادراتی که این کشورها با آن مواجه هستند، بی رقیب است. علاوه بر این، ایران از نظر روابط دیرینه قومی، مذهبی و فرهنگی با جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز و داشتن تجربیات ارزنده در زمینه‌های مختلف صنعت نفت، نقش بسزایی در ارتباط با کشورهای مختلف منطقه دارد.
از سوی دیگر، با کاهش نقش روسیه پس از جنگ اوکراین و تلاش اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی به گاز روسیه، کشورهایی چون آذربایجان و ترکمنستان به‌دنبال مسیرهای جایگزین برای صادرات انرژی خود هستند. در این میان، مسیر ایران می‌تواند گزینه‌ای کم‌هزینه و باصرفه باشد، البته اگر ایران بتواند موانع فنی و سیاسی پیش ‌رو را از میان بردارد؛ موضوعی که مورد حمایت کشورهای اروپایی نیز هست.
 
وضعیت فعلی مبادلات ایران
 و کشورهای آسیای مرکزی
این گزارش تحلیلی می‌گوید: اقتصاد ایران و آسیای مرکزی از توان هم افزایی و مکملی برخوردار است. به‌طوری که ایران می‌تواند مواد خام و طبیعی را از این منطقه تهیه کرده و با استفاده از ظرفیت‌های پردازشی خود به کالاهای با ارزش افزوده بیشتر تبدیل کند.
بنابر داده‌های گزارش مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران، در حال حاضر حجم مبادلات بین ایران و آسیای مرکزی بالغ بر 1.3 میلیارد دلار بوده که از این بین ازبکستان و ترکمنستان با 29 درصد بیشترین سهم و سایر کشورهای به ترتیب قزاقستان با 27 درصد، تاجیکستان با 8 درصد و قرقیزستان با 6 درصد در رتبه‌های بعدی قرار دارند.
ایران علاوه بر کریدور ترانزیتی شمال – جنوب باید استراتژی منسجمی برای کریدور انرژی شمال- جنوب، ترانزیت و سوآپ انرژی داشته باشد تا از ویژگی نزدیکی به کشورهای آسیای مرکزی و همچنان قابلیت شمالی- جنوبی و شرقی- غربی بودنش استفاده کند.
 
اولویت‎ها و مزایای دالان شمال- جنوب
این گزارش به مزیت‌ها و اولویت‌های ایران در ایجاد دالان شمال-جنوب می‌پردازد و اشاره می‌کند که با توجه به تحریم‌های گازی اتحادیه اروپا علیه روسیه، این کشور مازاد صادرات گازی 20 تا 25 میلیارد مترمکعبی دارد که می‌تواند از طریق واردات و ترانزیت به ایران منتقل شود. این واردات به میزان 10 میلیارد مترمکعب از شرق دریای خزر قابل انجام است.
همچنین، کشورهای پاکستان، عراق و عمان به عنوان بازارهای هدف برای صادرات گاز ایران معرفی شده‌اند. پاکستان زیرساخت‌های لازم برای واردات LNG را دارد و امکان صادرات گاز طبیعی از طریق خطوط لوله به عمان و صادرات مجدد آن به شکل LNG به پاکستان نیز وجود دارد که فرصتی برای همکاری اقتصادی چندجانبه محسوب می‌شود.
 
پیشنهادات؛ تقویت بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری
پیشنهادهای سیاستی گزارش تحلیلی مرکز پژوهش‌های اتاق بازرگانی ایران، بر لزوم تدوین راهبردهای هماهنگ انرژی، ارتقای زیرساخت‌های ترانزیتی، دیپلماسی فعال منطقه‌ای و پیوستن به ائتلاف‌های اقتصادی منطقه‌ای چون شانگهای و بریکس برای ارتقای جایگاه ایران در معادلات آینده انرژی تأکید دارد.
این گزارش تأکید دارد که مانند تمامی طرح‌های کریدوری، دالان شمال- جنوب به سرمایه‌گذاری گسترده نیاز دارد. ارائه یک برنامه جامع، واضح و عملی برای متقاعد کردن بخش خصوصی در دالان استراتژیک شمال- جنوب ضروری است.گزارش مذکور برای تبیین این نوع سیاست، به طرح کشورهای جی هفت به رهبری آمریکا برای مشارکت بخش خصوصی در کلان پروژه B3W که آنها این را یک ابتکار جدید با نام بازسازی جهان بهتر مطرح کردند. این طرح قرار است حدود 40 تریلیون دلار آن هم اغلب از بخش خصوصی به پروژه‌های زیرساختی و حیاتی اختصاص دهد.
 
گسترش فرآیند مبادله گاز و نفت؛ تقویت ضرورت دالان شمال- جنوب
چندین عضو این کریدور مثل روسیه، ایران، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان از مخازن بزرگ نفت و گاز برخوردار هستند. اما کشور هند که به عنوان مقصد نهایی جنوبی این کریدور خواهد بود به شدت محتاج به انرژی است. در این چهارچوب، تعمیق همکاری‌های منطقه‌ای در مبادله گاز گامی حیاتی در اجرای کامل این کریدور خواهد بود.
 
بندر چابهار؛
دروازه کریدور شمال- جنوب
باید یادآور شد که دستاورد نهایی اتصال هند به روسیه و بالفعل شدن گسترده این کریدور از طریق بندر چابهار است.
توسعه بنادر ایران در سواحل دریای خزر و سرمایه‌گذاری در شبکه ریلی کشور، از دیگر برنامه‌های ضروری برای ایجاد دالان شمال و جنوب است که امکان دسترسی روسیه، هند و آسیای مرکزی را به مدیترانه از طریق ایران فراهم می‌کند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و پنجاه و هفت
 - شماره هشت هزار و هفتصد و پنجاه و هفت - ۱۷ خرداد ۱۴۰۴