۸ صاحب‌نظر و فعال سیاسی پاسخ دادند

چرا حفظ چرخه سوخت قابل چشم‌پوشی نیست؟

علی عوض‌خواه-  روزنامه‌نگار/   رهبر معظم انقلاب در مراسم 14 خرداد سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)، بخشی از بیانات خود را به تبیین چرایی ضرورت برخورداری ایران از صنعت هسته‌ای، به ویژه بخش غنی‌سازی این صنعت اختصاص دادند. این تبیین چند بخش داشت؛ اینکه «در صنعت هسته‌ای، غنی‌سازی اورانیوم نقطه‌ای اساسی و کلیدی است»، یا «بی‌فایده بودن صنعت عظیم هسته‌ای بدون برخورداری از توانایی غنی‌سازی»، اینکه «حرف اول و مطالبه آمریکایی‌ها در موضوع هسته‌ای، محرومیت کامل ایران از این صنعت و فواید گوناگون آن برای مردم و همچنین بیکار و مأیوس شدن هزاران پژوهشگر و دانشمند جوان هسته‌ای» است و درنهایت، اینکه «طرح هسته‌ای ارائه شده آمریکا در ضدیت کامل با اصل راهگشای «ما می‌توانیم» است»؛ از تبیین‌های چندوجهی رهبر انقلاب درباره ضرورت برخورداری از حق غنی‌سازی هسته‌ای است. این وجوه مختلف، واقعیت‌هایی راهبردی است که چهره‌های سیاسی ایران نیز بر آن صحه می‌گذارند. این فعالان سیاسی با یادآوری تجربه‌های تاریخی پیش و پس از انقلاب، مسأله استقلال ملی و حفظ عنصر بازدارندگی و نیز ملزومات یک صنعت هسته‌ای ملی و بومی، برخورداری از حق غنی‌سازی را اصلی غیرقابل خدشه و غیرقابل معامله می‌دانند.  

 

یادداشت

غنی‌سازی خط قرمز استقلال ملی ما است

حسن قشقاوی
رئیس کمیته هسته‌ای مجلس

سخن رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «خط قرمز ایران غنی‌سازی است» از منظر ملی، استقلال و منافع ملی، اهمیت راهبردی و چندلایه‌ دارد. نخست اینکه، غنی‌سازی اورانیوم صرفاً یک فناوری پیشرفته نیست، بلکه نماد استقلال علمی، فنی و سیاسی ما است. تجربه تاریخی نشان داد کشورهای غربی از جمله آمریکا، حتی پس از توافق رسمی هم به تعهدات خود پایبند نبوده و سوخت رآکتور تهران را به بهانه‌های سیاسی تأمین نکردند. این بدعهدی‌ها، وابستگی در چنین حوزه‌ای را به تهدید واقعی برای امنیت و منافع کشور تبدیل و برخورداری از حق غنی‌سازی را به امری ضروری تبدیل کرده است.
مخالفت آمریکا با حق غنی‌سازی ایران در حالی است که در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب به نیاز ایران به داشتن ۲۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای معترف بودند. استدلال رهبر انقلاب هم بر همین اساس است که حتی اگر ایران از ۱۰۰ نیروگاه هسته‌ای برخوردار شود، اما سوخت لازم برای آن نیروگاه‌ها را نداشته باشد، عملاً کاربردی نخواهند داشت. بنابراین چرخه غنی‌سازی برای حفظ این صنعت باید باقی بماند.
فراموش نباید کرد که فناوری هسته‌ای علاوه بر تأمین انرژی و رادیوداروها، موجب رشد صنایع پیشرفته می‌شود و اقتصاد مقاوم را محقق می‌کند. ضمن اینکه از نظر حقوقی طبق معاهده NPT، ایران حق مسلم بهره‌گیری صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای را دارد و هیچ قدرتی حق ندارد این حق را محدود کند. پافشاری بر غنی‌سازی، بیانگر روحیه «ما می‌توانیم» و خودباوری ملی است؛ همان روحیه‌ای که دشمنان را نگران می‌کند و اجازه نمی‌دهد ملت به اراده دیگر قدرت ها وابسته باشد. بنابراین حفظ غنی‌سازی نه‌تنها خط قرمز فنی، بلکه خط قرمز استقلال ملی و تضمین منافع راهبردی کشور است.

 

یادداشت

بدون غنی‌سازی وابسته می‌شویم

علی مطهری
نایب رئیس پیشین مجلس

استدلال رهبرانقلاب درباره حق غنی‌سازی در خاک ایران، کاملاً روشن و منطقی بود. اگر ما حتی صدها رآکتور هسته‌ای داشته باشیم، اما توان غنی‌سازی نداشته باشیم، به ناچار برای تأمین سوخت این رآکتورها به دیگران وابسته خواهیم شد. در این صورت، آنان می‌توانند برای تأمین سوخت شرایطی تعیین کنند یا حتی ما را از سوخت محروم کنند. در نتیجه این رآکتورها عملاً برای ما بی‌فایده خواهند شد. مسأله این است که ایران، تجربه این وابستگی را دارد؛ یعنی زمانی که آمریکایی‌ها و به طور کلی غرب وعده تأمین سوخت ۲۰ درصد را دادند اما به وعده خود عمل نکردند. بنابراین عقل سلیم حکم می‌کند که باید بر حق غنی‌سازی اورانیوم خود پافشاری کنیم. طبق ماده ۴ معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT)، غنی‌سازی اورانیوم حق همه اعضای این معاهده است. بنابراین ادعای آمریکا مبنی بر اینکه نباید به ایران اجازه داده شود، ادعایی باطل و از نظر حقوق بین‌الملل قابل اثبات نیست. صنعت هسته‌ای در ایران با تلاش، فداکاری و دادن شهدای بسیار، بومی شده است. بنابراین این حق قانونی و توانمندی ملی با یک خواست آمریکا از بین نخواهد رفت. امیدواریم آمریکایی‌ها سر عقل بیایند و از این زیاده‌خواهی‌ها دست بردارند. اگر قرار باشد برای سوخت هسته‌ای وابسته به خارج باشیم، مانند این است که برای تأمین بنزین خودروهای خود کاملاً به خارج وابسته باشیم. این وابستگی، زمینه‌ساز سلطه و فشار بر ملت خواهد شد، زیرا سوختی مانند بنزین یک نیاز جدی است و دارندگان آن می‌توانند شرایطی تعیین و کشور را تحت فشار قرار دهند. در مورد انرژی هسته‌ای نیز اگر نتوانیم خودمان سوخت را تولید کنیم، محتاج دیگران خواهیم شد و آنان می‌توانند با این احتیاج ما را تحت فشار قرار دهند و طبیعتاً استقلال ما آسیب خواهد دید.

 

یادداشت

غنی‌سازی؛ پروژه بین نسلی ایران و ضامن صلح

سعید لیلاز
اقتصاد‌دان اصلاح‌طلب

مسأله ضرورت برخورداری ایران از فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و حفظ و صیانت از حق غنی‌سازی، آن هم به شکل واقعی و نه سمبلیک؛ برخلاف آنچه بعضی در خارج یا داخل کشور بیان می‌کنند، محدود به خواست و  تصمیم سیاسی ایران نیست.
حرکت ایران به سمت غنی‌سازی امری است که پیش از پیروزی انقلاب آغاز شد و یک پروژه بین نسلی است. بنابراین، این طور نیست که تصور کنیم غنی‌سازی صرفاً خواست امروز ما است و حالا می‌توانیم یا حق داریم تصمیم بگیریم آن را متوقف کنیم.
پروژه هسته‌ای ایران در ابتدا دلایل اقتصادی داشت و در  گذر زمان دلیل ژئوپلیتیکی هم بر آن افزوده شد.
مقام معظم رهبری بارها درباره مسائل اقتصادی که در پیوند با این فناوری هستند، سخن گفتند. از منظر ژئوپلیتیک؛ فراموش نکنیم که کشورهای متعددی در پیرامون ایران سلاح هسته‌ای دارند که به غیر از روسیه در پیمان NPT نیز عضو نیستند؛ رژیم صهیونیستی هم در این فهرست است که به عنوان جدی‌ترین دشمن ایران صدها کلاهک هسته‌ای دارد.
از سوی دیگر ما در عملیات‌های «وعده صادق» تجربه کردیم که چگونه تقریباً برخی از کشورهای منطقه در راستای خنثی کردن این حملات، به لحاظ لجستیکی و نظامی به اسرائیل کمک کردند. به این ترتیب در خاورمیانه‌ای که متحد استراتژیک نداریم تا در لحظه آخر به نفع ما وارد کارزار شود، چاره‌ای نداریم جز اینکه سیاست بازدارندگی را پیگیری و از خود حفاظت کنیم.
از دیگر سو، آمریکا از بعد پیروزی انقلاب دائماً ایران را تهدید کرده و جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار داده و زمینه براندازی را فراهم می‌کند. این سابقه است که می‌گوید تصور پایبندی آمریکا به مصالحه برجام از ابتدا دقیق نبوده است.
آمریکایی‌ها تا زمانی که ایران را به لیبی تبدیل نکنند، دست از سر ما بر نخواهند  داشت. بنابر این برای حفاظت از ایران؛ نه تنها ما باید حق غنی‌سازی در داخل خاک خود را حفظ کنیم، بلکه باید اورانیوم غنی‌شده موجود را همچون دستاوردی گرانبها حفاظت کنیم.
کسانی که طرفدار صلح هستند و خواست‌شان دور نگاه داشتن سایه جنگ از سر ایران است، بدانند که خواسته آنان با چیزی جز در دست داشتن ذخایر اورانیوم غنی‌شده محقق نخواهد شد.

 

یادداشت

غنی‌سازی حق طبیعی ایران است

حسین مظفر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام

ایران به‌عنوان یکی از اعضای NPT  از حقوق قانونی و طبیعی برای بهره‌مندی از فناوری هسته‌ای، از جمله غنی‌سازی اورانیوم برای مقاصد صلح‌آمیز برخوردار است. این پیمان که به‌منظور جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای و ترویج استفاده صلح‌آمیز از آن تدوین شده، به اعضا اجازه می‌دهد از این فناوری بهره‌مند شوند و سایر اعضا را به همکاری تشویق می‌کند. اما نه تنها این حق در چهارچوب قوانین بین‌المللی پذیرفته شده، بلکه برای پیشرفت علمی و توسعه پایدار هم ضروری است. با وجود این شروط و خواسته‌هایی که از سوی ترامپ مطرح شد، تلاش برای تحمیل فشار و باج‌خواهی از ایران تلقی می‌شود. این‌ فشارها که با تهدید و زیاده‌خواهی همراه است، با روح قوانین بین‌المللی و حقوق برابر کشورها مغایرت دارد.
ایران به‌عنوان کشوری مستقل، به‌هیچ‌وجه زیر بار این‌ زورگویی‌ها نخواهد رفت. ملت ایران برای حفظ استقلال و دفاع از حقوق خود هزینه‌های سنگینی پرداخت؛ از تقدیم شهدا تا تحمل تحریم‌های ظالمانه و فشارهای اقتصادی. این فداکاری‌ها نشان‌دهنده عزم راسخ ملت ایران برای حفظ دستاوردهای ملی و استقلال علمی خود است.
از سوی دیگر، انرژی هسته‌ای کاربردهای گسترده‌ای در پزشکی، کشاورزی، صنعت، تولید انرژی پاک و تحقیقات دارد. محروم ماندن ایران از این دستاوردها، نه‌تنها برخلاف عدالت بین‌المللی، بلکه مانع پیشرفت علمی و توسعه پایدار می‌شود. شگفت‌آور است که کشوری مانند آمریکا که خود و متحدانش دارای زرادخانه‌های عظیم هسته‌ای هستند و سابقه استفاده از آنها را دارند، چنین شروطی را برای ایران مطرح می‌کند.
ایران بارها تأکید کرد که به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و این امر، نه‌تنها در دکترین دفاعی ما جایی ندارد، بلکه با ارزش‌های فرهنگی و دینی ایران نیز مغایر است.
ایران فقط به دنبال استفاده صلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای است و از حق قانونی خود برای غنی‌سازی دفاع می‌کند.

 

رضا عدالتی پور
خبرنگار

غنی‌سازی اورانیوم تنها یک فرآیند فنی یا دستاورد صنعتی نیست بلکه نشان دهنده رویکرد مقاومت کشور برای حفظ حاکمیت ملی و دفاع از حق تصمیم‌گیری مستقل درباره آینده‌اش است. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود تصریح کردند، «دفاع از حق غنی‌سازی، دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ماست»؛ پیامی روشن برای جهانیان که ایران زیر بار دیکته‌ قدرت‌های خارجی نخواهد رفت. در همین راستا دستیابی ایران به فناوری غنی‌سازی اورانیوم، در چهارچوب قواعد حقوق بین‌الملل و اصول بنیادین حاکمیت ملی، صرفاً یک تحول فنی یا صنعتی محسوب نمی‌شود، بلکه بیانگر تثبیت یکی از حقوق ذاتی دولت‌ها در نظام بین‌الملل است.
شماری از اساتید برجسته روابط بین‌الملل و حقوق بین‌الملل در گفت‌و‌گو با «ایران» در تحلیل‌های خود بر این حقیقت تأکید کرده‌اند که موضوع غنی‌سازی، بیش از آنکه یک دعوای فنی باشد، ترجمان حق حاکمیت در عرصه جهانی است.

 

دیپلماسی اجبار از طریق مقاومت کنترل می شود

ابراهیم متقی
استاد دانشگاه تهران

 سیاست بین‌الملل بر اساس نشانه‌ها و فضای آنارشیکال مفهوم پیدا می‌کند. در فضای آنارشی، قدرت‌های بزرگ عموماً تلاش می‌کنند تا از سازوکارهای سیاست اجبار و دیپلماسی تهدید برای تحقق اهداف خود استفاده کنند. در چنین شرایطی طبیعی به نظر می‌رسد که واحدهای منطقه‌ای محور اصلی دیپلماسی و سیاست عملی خود را بر اساس مقاومت، حقانیت، مشروعیت بخشی و کنش متقابل بر اساس قواعد مربوط به حقوق بین‌الملل و پادمان هسته‌ای پیگیری کنند. الگوی رفتاری آمریکا و تروئیکای اروپایی در ماه‌های گذشته مبتنی بر نشانه‌هایی از تهدیدات پردامنه بوده است. دیپلماسی مسقط و مذاکرات رم نیز نتوانست نقطه تعادلی را در تنظیم مطالبات و تعادل بخشی انتظارات ایران و ایالات متحده به وجود آورد. به همین دلیل است که نشانه‌هایی از وقفه دیپلماتیک در روابط ایران و آمریکا به وجود آمده و این امر به گونه‌ای اجتناب ناپذیر مخاطرات زیادی را برای ایران، آمریکا و امنیت منطقه‌ای ایجاد خواهد کرد.
دیپلماسی هسته‌ای، امر ملی و مقاومت را می‌توان در زمره عناصر در هم تنیده‌ای دانست که هر کشور برای بقا و ارتقای قدرت خود می‌بایست از آن استفاده کند. در فضای موجود سیاست جهانی دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا تلاش دارد تا ساختار داخلی و کارگزاران محافظه‌کار ایالات متحده را در مقابله با نیازهای صنعتی دانش محور، نیازهای تاکتیکی و ابزارهای راهبردی ایران بسیج کند. چنین انگاره‌ای تا زمانی می‌تواند مطلوبیت لازم را برای آن کشور داشته باشد که مبتنی بر قواعد حقوق بین‌الملل و ضرورت‌های امنیت منطقه‌ای باشد.
 الگوی کنش راهبردی ترامپ و کارگزاران سیاست خارجی آمریکا از جمله ویتکاف بر سازوکارهای کنش مرحله‌ای و دیپلماسی فریب قرار داشته است. در چنین شرایطی، هر گونه کنش و برداشتی معطوف به پروتکل‌های کسل‌کننده دیپلماتیک هیچ‌گاه نمی‌تواند ضرورت‌های امنیت ملی و نیازهای راهبردی کشورها را تأمین کند. در چنین شرایطی بود که آمریکا انتظارات خود را به گونه مرحله‌ای ارتقا داده و سطح جدیدی از چالش‌های امنیتی را فراروی ایران به وجود آورده است.
از آنجایی که ایران سیاست کنش دیپلماتیک معطوف به مصالحه را در دستور کار قرار داده، انتظار دارد که زمینه برای تحقق برخی از اهداف دیپلماتیک مبتنی بر قالب‌های حقوق بین‌الملل و قواعد کنش مسالمت‌آمیز متقابل حاصل شود. تحقق این امر نیازمند بهره‌گیری از سازوکارهای شناخت کنش رفتاری قدرت‌های بزرگ در قالب دیپلماسی اجبار است. در این شرایط آمریکا تلاش دارد تا سیاست معطوف به یکجانبه‌گرایی دیپلماتیک را با دیپلماسی اجبار پیوند داده و فشارهای فزاینده‌ای را علیه ایران اعمال کند. ضرورت‌های امر ملی ایجاب می‌کند که جمهوری اسلامی سیاست معطوف به دیپلماسی را با نشانه‌هایی از کنش متقابل راهبردی پیوند دهد. در برابر دیپلماسی اجبار صرفاً می‌بایست سازوکارهای کنش متقابل در دستور کار قرار گیرد.
تجربه سیاست بین‌الملل بیانگر این واقعیت است که اگر واحدهای سیاسی قدرت خود را در فضای بازدارندگی ارتقا می‌دادند، در آن شرایط آمریکا نمی‌توانست دیپلماسی اجبار خود را علیه منافع ملی و حقوق فناورانه جمهوری اسلامی اعمال کند. دیپلماسی اجبار صرفاً از طریق قدرت کنترل می‌شود. هرگونه ابهام درباره اهداف و سیاست‌های تهاجمی دونالد ترامپ موقعیت ایران برای دیپلماسی، بازدارندگی، مشارکت راهبردی و حسن نیت برای حل مسالمت‌آمیز چالش ایجاد شده و اختلافات را با دشواری روبه‌رو می‌سازد.

 

غنی‌سازی؛ مؤلفه‌ای فراتر از فناوری

حیدرعلی مسعودی
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی

مسأله غنی‌سازی اورانیوم را می‌توان از منظر نظریه‌های روابط بین‌الملل به شکلی دقیق‌تر فهم کرد. اگر این موضوع را از زاویه واقع‌گرایی بررسی کنیم، فناوری‌های پیشرفته، بویژه آن دسته که کاربرد دوگانه دارند، بخشی از قدرت راهبردی کشورها محسوب می‌شوند. قدرت‌های بزرگ، همواره در تلاش‌اند با حفظ انحصار در این حوزه‌ها، مانع از دسترسی بازیگران نوظهور به این ظرفیت‌ها شوند. در نقطه مقابل، کشورهایی مانند ایران به ‌عنوان قدرت‌های منطقه‌ای، در پی آن هستند تا با دستیابی به این فناوری‌ها، جایگاه خود را در توازن قدرت جهانی ارتقا دهند. بنابراین، نزاع بر سر غنی‌سازی نه صرفاً یک موضوع فنی، بلکه جلوه‌ای از رقابت ژئوپلیتیک است. در مقابل، رویکرد لیبرال در روابط بین‌الملل بر منطق هزینه‌ـ‌ فایده و قدرت اقتصادی تمرکز دارد. از این منظر، غنی‌سازی به اندازه بهره‌برداری اقتصادی از فناوری اهمیت ندارد و بسیاری از کشورها ممکن است ترجیح دهند از فناوری‌های حساس صرف‌‌نظر کنند تا از مزایای اقتصادی دیگر بهره‌مند شوند. آمریکا نیز در چهارچوب همین منطق تلاش کرده ایران را در برابر وعده‌هایی مبهم در حوزه اقتصادی به چشم‌‌پوشی از غنی‌سازی وادار کند. اما تجربه تاریخی ایران و آمریکا نشان داده است که گفتمان امنیتی‌سازی ایران، همواره بر تصمیم‌گیری‌های واشنگتن سایه انداخته است. حتی در دوران دولت ترامپ که سیاست خارجی خود را بر مبنای منافع و معامله تعریف می‌کرد، هیچ پیشنهاد مشخص و معناداری درباره منافع اقتصادی قابل‌دستیابی در قبال محدودیت‌های هسته‌ای به ایران ارائه نشد.
بنابراین تا زمانی که رویکرد امنیتی‌‌سازی ایران در سیاست آمریکا تغییر نکند و تا زمانی که طرف آمریکایی حاضر به ارائه یک راه‌حل اقتصادی قابل اتکا در مقابل برنامه هسته‌ای ایران نشود، این مؤلفه فراتر از یک اختلاف فنی باقی خواهد ماند؛ مؤلفه‌ای که بازتابی از شکاف‌های بنیادین در نظم جهانی معاصر است.

 

ابزار بازدارندگی

عابد اکبری
پژوهشگر مسائل راهبردی

تأکید مجدد مقام معظم رهبری بر حق غنی‌سازی، نه صرفاً تأکیدی حقوقی یا فنی، بلکه واکنشی راهبردی به ساختار بین‌المللی‌ای است که در آن، بقا و امنیت هر کشور نه بر مبنای عدالت، بلکه بر اساس توانایی بازدارندگی آن تعریف می‌شود. در جهانی که نهاد ناظری برای تضمین امنیت بازیگران وجود ندارد و قدرت‌های بزرگ از ابزارهای فشار، تحریم و تهدید نظامی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می‌کنند، برخورداری از توانمندی‌های مستقل، شرط عقلانیت استراتژیک است.
در چنین فضایی، غنی‌سازی نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای حفظ حاکمیت ملی و توازن قدرت است. کشوری که زیرساخت‌های هسته‌ای بومی و دانش فنی پیشرفته دارد، در معادلات بین‌المللی با تهدیدات کمتری مواجه است، چرا که طرف‌های مقابل، در محاسبات خود، هزینه‌های هرگونه تقابل را بسیار بالا می‌دانند. حفظ این ظرفیت، حتی در سطح غیرنظامی، نماد استقلال و اختیار تصمیم‌گیری در برابر فشارهای بیرونی است.
رهبر انقلاب، با تأکید بر این نکته، درواقع منطقی را پی می‌گیرند که در آن کشورها برای تضمین امنیت خود، ناگزیر به ایجاد نوعی بازدارندگی راهبردی هستند؛ بازدارندگی‌ای که تنها با تکیه بر ظرفیت‌های درونی، از جمله فناوری هسته‌ای، ممکن است. تجربه چند دهه اخیر نیز نشان داده که عقب‌نشینی از چنین توانمندی‌هایی، نه‌تنها به کاهش فشار نینجامیده، بلکه موجب تشویق بیشتر قدرت‌های متخاصم به طرح خواسته‌های گسترده‌تر شده است.
از این رو، پیام روشن این بیانات آن است که امنیت یک ملت، «قابل واگذاری یا خرید از بیرون»نیست؛ بلکه باید بر مبنای توان، عقلانیت و ایستادگی در برابر ساختاری بنا شود که در آن، تنها کشورهای مستقل می‌توانند قواعد بازی را تغییر دهند، نه تابعان بی‌قدرت.

 

غنی‌سازی اورانیوم؛ هویت ملی

مهدی ذاکریان
استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه تهران

تأکید بر غنی‌سازی نه ‌تنها یک موضع فناورانه یا اقتصادی، بلکه نمادی از مقاومت در برابر تحمیل اراده قدرت‌های خارجی تلقی می‌شود. اگر یک نظام سیاسی بخواهد تداوم یابد، نمی‌تواند در برابر مطالبات فزاینده و روزافزون دیگر کشورها پاسخ مثبت بدهد. پایین آوردن سطح مطالبات ممکن است به جایی برسد که طرف مقابل به خود اجازه دهد ساختار سیاسی کشور را هم به چالش بکشد. لذا ارتقای سطح مطالبات می‌تواند موجب شود که قدرت‌های خارجی به جای تلاش برای تغییر ساختار سیاسی، وارد گفت‌وگو و مذاکره بر سر حدود و کیفیت فعالیت‌ها شوند.
این نگاه از منظر حاکمیتی، به ‌درستی در چهارچوب ملاحظات امنیتی و راهبردی جای می‌گیرد. اما اگر بخواهیم این مسأله را از دریچه منافع ملی مورد بررسی قرار دهیم، باید اذعان کرد که یک کشور مستقل، کشوری است که دیگران حق ندارند برای آن تعیین تکلیف کنند. اصل عدم مداخله، اصل برابری دولت‌ها و اصل منع توسل به زور، سه اصل کلیدی در حقوق بین‌الملل هستند که همه کشورها از جمله ایران، ایالات متحده، روسیه، چین و فرانسه باید به آن پایبند باشند.
از این منظر، سخنان رهبری واجد هم‌خوانی جدی با ادبیات روابط بین‌الملل و اصول حقوقی حاکم بر آن است؛ یعنی اگر این سخنان را بازیگران دیگر بشنوند، از منظر حقوقی و مفهومی قابل درک و حتی همراهی است. نمی‌توان از یک سو بازیگری مانند اسرائیل را از هرگونه نظارت و پیوستن به معاهداتی چون ان‌پی‌تی مستثنا کرد و از سوی دیگر به کشوری چون ایران که عضو رسمی ان‌پی‌تی است، حتی حق برخورداری از چرخه صلح‌آمیز هسته‌ای را نیز نداد.
مطابق مقررات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، همه کشورها، از جمله ایران، موظف به همکاری با نهادهای نظارتی این سازمان هستند. چنانچه درصد غنی‌سازی از سطح متعارف برای مصارف پزشکی، کشاورزی یا تولید برق فراتر رود، بایستی تحت نظارت دقیق پادمان‌های ویژه آژانس قرار گیرد. همکاری تنگاتنگ با آژانس، از حیث حقوقی نه ‌تنها مانعی برای پیشرفت علمی نیست، بلکه تضمین‌کننده حق استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای نیز محسوب می‌شود. از این زاویه، تکلیف ایران هم روشن است: ذخایر اورانیوم نباید از حد مجاز فراتر رود، غلظت غنی‌سازی نیز باید در حد مصارف صلح‌آمیز باقی بماند، مگر آنکه با شفافیت کامل و هماهنگی با آژانس باشد. این نوع همکاری ویژه نه‌ تنها محدودیت نیست، بلکه فرصتی برای اثبات حسن نیت و پیگیری حقوق مشروع ایران در مجامع بین‌المللی است.
 در نهایت، باید یادآور شد که سخنان رهبری اگرچه با هدف حفظ حاکمیت و تداوم ساختار سیاسی ایراد شد، اما به لحاظ محتوایی و شکلی، با اصول حقوق بین‌الملل تطابق کامل دارد. در دنیای امروز، دفاع از غنی‌سازی تنها زمانی مشروعیت جهانی پیدا می‌کند که در چهارچوب هنجارهای پذیرفته‌شده جهانی همچون منع تبعیض، برابری دولت‌ها و عدم مداخله صورت گیرد. آنچه ایران باید بیش از هر چیز به جهانیان نشان دهد، این است که استفاده از انرژی هسته‌ای در این کشور، ابزاری برای توسعه، رفاه و پیشرفت است؛ نه تهدید.

 

 

 

 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و پنجاه و هفت
 - شماره هشت هزار و هفتصد و پنجاه و هفت - ۱۷ خرداد ۱۴۰۴