حفاظت از زاگرس به مثابه میراث حیاتی ایران
حجت مرادخانی
پژوهشگر و مدرس دانشگاه و عضو هیأت مدیره انجمن بنار آبدانان
رشته کوه زاگرس پدیدهای راهبردی و با عظمت است که همچون دیواری مستحکم از شمال غرب تا جنوب و جنوب غرب ایران امتداد دارد. زیست بومی منحصربهفرد که سهم بسزایی در استمرار تمدن ایران داشته و در تمام ادوار خاستگاه شکلگیری میراث فرهنگی و هنری متنوعی در بستر خود بوده است. پدیدهای با عظمت که از وجوه مختلفی واجد ارزشهای بیبدیلی است و همواره نقشی راهبردی در تداوم زیست در سرزمین ایران داشته است.
عموماً زمانی که درباره زاگرس و اهمیت حیاتی آن برای ایران صحبت میشود، تحلیلها و نظرات، عموماً بر ویژگیهای اکولوژیک، تنوع گیاهی و جانوری این رشته کوه متمرکز است و سهم بسزای آن در تأمین آب شرب ایران و دیگر خصلتهای زیستمحیطی آن برجسته میشود، اما نباید فراموش کرد که اهمیت زاگرس صرفاً برآمده از ویژگیهای مذکور نیست و سهم این رشته کوه با ابهت در تجلی یافتن میراث فرهنگی ملموس و ناملموس متنوع ایران غیرقابل انکار است. مقولهای که به نظر میرسد کمتر بدان پرداخته میشود و زاگرس به مثابه میراث طبیعی و بطن مهم پرورش گنجینه بیمانند فرهنگ، هنر و آیینهای ایرانی از نظر دور مانده است. اهمیت میراث طبیعی ایران در این است که طبیعت خاستگاه پدید آمدن فرهنگ و مصادیق مختلف آن است و از این جهت طبیعت و میراث طبیعی، مقدم بر میراث فرهنگی است. از حیث مناسبات بینالمللی و ثبت جهانی آثار در یونسکو نیز این مهم مورد توجه قرار داشته و میراث طبیعی و میراث فرهنگی هر دو در یک سطح و در قالب کنوانسیون 1972 یا کنوانسیون ثبت جهانی میراث طبیعی و فرهنگی ملموس یونسکو مورد ارزیابی و حفاظت قرار میگیرند.
این مسأله اما در کشور ما که اتفاقاً تنوع فرهنگی چشمگیرش به طور مستقیم متأثر از تنوع طبیعت و محیط زیست آن است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در باورهای کهن ایرانیان نیز همیشه تکریم و بزرگداشت طبیعت و مصادیق مختلف آن، در قالب آیینهای مختلف رواج چشمگیر داشته است؛ آیینهایی که از یک سو جایگاه طبیعت را به عنوان زیستگاه حیاتی انسان در نگاه مردم مقدس میکرد و از سوی دیگر تبدیل به نمادی وحدتبخش برای انسجام اجتماعی آنها میشد. مقوله بسیار مهم و با اهمیتی که در روزگار کنونی از نظر دور مانده و میراث طبیعی و فرهنگی با وجود پیوستگی و درهم تنیدگی زیادی که با هم دارند، به طور مجزا و منفک دیده میشوند و مورد حمایت و حفاظت قرار میگیرند. در نتیجه در عرصه کنشگرهای مدنی نیز کنشگران محیط زیست در مسیر خود حرکت میکنند و تمرکز و تأکیدشان بر تنوع زیستی و اکولوژیک و پایداری منابع طبیعی است و فعالان میراث فرهنگی نیز بر حفاظت و نگهداری از ابنیه و محوطههای تاریخی و آیینها و مناسک مختلف پافشاری دارند. در حالی که این دو، یک کلیت واحد هستند که درهم تنیدگی غیرقابل انکاری دارند.
اهمیت زاگرس برای استمرار تمدن ایرانی تنها به همین موارد محدود نیست، این رشته کوه 1800 کیلومتری همچون سدی غیرقابل نفوذ در غرب فلات ایران، نواحی مرکزی را از هرگونه تهاجم و آسیب نیروهای خارجی مصون داشته و از اعصار پیشاتاریخ تا ادوار تاریخی این دیوار دفاعی با تمام وجود از ایران حفاظت کرده است. در روزگار کنونی هم همچنان زاگرس به مثابه سدی طبیعی این بار نواحی مرکزی ایران را در برابر هجوم ریزگردها حفاظت میکند. جنگلهای دینارکوه و کبیرکوه در استان ایلام و نواحی جنگلی استانهای لرستان، کرمانشاه و کردستان، اولین سد طبیعی در برابر ورود ریزگردها و هوای آلوده به داخل کشور به شمار میروند؛ زیست بومی با این همه سخاوتمندی و ارزش راهبردی برای ایران که از وجب به وجب آن باید با تمام وجود حفاظت و نگهداری کرد. چراکه استمرار تمدن در سرزمین ایران بدون وجود زاگرس شاید قابل تصور نباشد.
از این رو زاگرس برای ایران، نه صرفاً یک اکوسیستم طبیعی واجد ارزشهای زیست محیطی، بلکه یک میراث حیاتی است که امکان استمرار تمدن برای نسلهای آتی را در این سرزمین تضمین میکند. بنابراین حفاظت از زاگرس فراتر از تشریفات اداری و مکاتبات معمول است و باید به عنوان یک اولویت اصلی امنیت ملی برای کشور ایران در نظر گرفته شود و با تمام امکانات و نیروهای موجود به حفاظت و نگهداری از زاگرس و تمام گونههای گیاهی و جانوریاش پرداخت. چراکه ارزش راهبردی این سرمایه ملی و خدادادی بیاندازه زیاد است و به عنوان رگ حیاتی سرزمین ما، خاستگاه بخش عظیمی از گنجینه هنری و فرهنگی کم نظیر ایران است. زاگرس را پاس بداریم و قدردان تمام سخاوتمندیهایش باشیم، این کار بزرگترین میراث ما برای نسلهای آینده خواهد بود.