خاموشی، تحریم، بدهی؛ مرگ تدریجی قطعهسازی
زنجیره تأمین خودرو از حرکت ایستاده است
سارا غضنفری
دبیرگروه خودرو
صنعت خودروی ایران، سالهاست با چالشهای متعدد دستوپنجه نرم میکند، اما شاید کمتر بخشی به اندازه قطعهسازان، در این گرداب گرفتار شده باشد. قطعهسازان به عنوان ستون فقرات تولید خودرو، امروز در بحرانی چندوجهی به سر میبرند؛ بحرانی که ریشه در بیثباتیهای بازارها، تحریمهای خارجی و برخی سیاستگذاریهای ناکارآمد دارد.
زخم کهنه بدهیهای معوق
یکی از مشکلات بنیادی که قطعهسازان را زمینگیر کرده، انباشت بدهی خودروسازان بزرگ است. بر اساس آمارهای غیررسمی، میزان بدهی خودروسازان به قطعهسازان از مرز ۱۲۰ هزار میلیارد تومان گذشته است. این بدهی سنگین باعث شده بسیاری از قطعهسازان کوچک و متوسط، توان خرید مواد اولیه، پرداخت حقوق کارگران و حتی روشن نگه داشتن چراغ کارخانهها را از دست بدهند. بدتر آنکه این بدهیها نهتنها پرداخت نمیشود، بلکه برنامه مشخصی برای تسویه هم وجود ندارد. قطعهسازان اغلب ناچار به فروش نسیه کالا با قیمتهای دستوری هستند و این در حالی است که تورم بالا، هزینههای تولید را به شکل سرسامآوری بالا برده است. بسیاری از تولیدکنندگان، تنها با هدف بقا فعالیت میکنند، نه سودآوری.
خاموشیهایی که نفس تولید را گرفت
در سالهای اخیر، قطع مکرر برق در فصل تابستان به بحرانی جدید برای واحدهای صنعتی تبدیل شده است. قطعهسازان از این خاموشیها بیشترین آسیب را دیدهاند. دستگاههای تولید قطعات بهشدت به جریان برق ثابت نیاز دارند و قطع ناگهانی آن، نهتنها تولید را متوقف میکند بلکه باعث آسیبدیدن تجهیزات گرانقیمت نیز میشود. برخی از واحدهای تولیدی در ماههای گرم سال، مجبور به کاهش یا توقف کامل تولید شدهاند که این موضوع ضربه مستقیمی به زنجیره تأمین خودرو وارد کرده است. قطع برق، بهرهوری را کاهش داده، کیفیت را پایین آورده و در مواردی باعث نابودی کامل دستهای از قطعات تولیدی شده
است.
تحریم و فرسودگی ماشینآلات
تحریمهای بینالمللی، امکان واردات ماشینآلات و قطعات یدکی را تا حد زیادی مسدود کردهاند. بسیاری از دستگاههای موجود در کارخانههای قطعهسازی، عمری بیش از ۲۰ سال دارند. این ماشینآلات فرسوده نهتنها از نظر بهرهوری عقبماندهاند، بلکه تعمیر و نگهداری آنها به دلیل نبود قطعات، به یک معضل تبدیل شده است. قطعهسازان بارها خواستار حمایت برای نوسازی تجهیزات خود شدهاند، اما در نبود برنامه حمایتی جدی، فرسودگی هر روز گستردهتر میشود. در نتیجه، کیفیت تولید کاهش یافته، نرخ ضایعات بالا رفته و رقابتپذیری در بازارهای داخلی و خارجی تقریباً از بین رفته است.
بلاتکلیفی میان سیاست و تولید
یکی دیگر از مشکلات اساسی قطعهسازان، عدم ثبات در سیاستگذاریهاست. از تعیین دستوری قیمت گرفته تا تغییر مداوم قوانین مالیاتی و گمرکی، همهوهمه باعث شدهاند تا تولیدکننده نتواند برای آینده برنامهریزی کند. از طرفی، واردات برخی قطعات بیکیفیت با ارز ترجیحی، تولید داخلی را تهدید میکند.
زنجیرهای که در حال گسستن است
در شرایط فعلی، ادامه این روند نهتنها قطعهسازان را به مرز نابودی میرساند، بلکه زنجیره تأمین صنعت خودرو را نیز بهشدت تهدید میکند. ورشکستگی یک قطعهساز به معنای توقف خط تولید یک خودروساز است و این اتفاقی است که در ماههای اخیر بارها رخ داده است.
برای نجات این صنعت، نیاز به یک بازنگری جدی در سیاستگذاریها، رفع بدهیها، حمایت واقعی از نوسازی تجهیزات و اصلاح زیرساختهای تولید (از جمله برقرسانی پایدار) وجود دارد. در غیر این صورت، چالشهای قطعهسازی ایران را پایانی نخواهد بود.