روایت سیاوش جمادی از یأس تئودور آدورنو از عقلانیت مدرن

بزرگ ترین فریب تاریخ

چطور «بت‌وارگی کالا» روح انسان را بلعید؟

گروه اندیشه/ تئودور آدورنو در ایران هواداران زیادی دارد. لیست کتاب‌‌ها و مقالاتی که درباره او منتشر شده شاهدی بر این ادعاست. این متفکر آلمانی که از اعضای برجسته مکتب فرانکفورت به شمار می‌رود نامش با مفهوم «صنعت فرهنگ» گره خورده است. این نظریه‌پرداز انتقادی، فرهنگ «تولید انبوه» را زیر سؤال می‌برد و آن را منشأ مصرف‌گرایی مدرن می‌‌خواند. او که تحت تأثیر «ماتریالیسم دیالکتیکی» هگل قرار دارد «فرهنگ توده‌ای» را نقد می‌کند و آن را بخشی از صنعت فرهنگ می‌‌شمارد که اطاعت توده‌ها از منافع بازار را تضمین می‌کند. او در کتاب معروفش با عنوان «اخلاق صغیر» نظریه‌های انتقادی بسیاری را طرح می‌کند چنانکه یکی از متن‌های مهم نظریه انتقادی محسوب می‌شود و مشهور است که آن را در نقد دیدگاه‌های اخلاقی ارسطو نگاشته است. در متن پیش‌رو، سیاوش جمادی، مترجم و پژوهشگر برجسته فلسفه غرب، به این کتاب اشارات قابل تأملی دارد و از خلال آن، دیدگاه‌های فلسفی آدورنو را به بحث می‌گذارد. مکتوب حاضر متن ویرایش و تلخیص شده «ایران» از سخنرانی اوست که در نشست شب‌های بخارا با موضوع «فلسفه تئودور آدورنو» به میزبانی انتشارات ققنوس ارائه شده است. آدورنو با ترکیب نقد مارکسیستی از اقتصاد سیاسی و تحلیل‌های فلسفی، نشان داد که عقلانیت مدرن و شی ء وارگی کالاها نه تنها به استثمار انسان‌ها منجر شده، بلکه بنیان‌های اخلاقی و فرهنگی جامعه را نیز تخریب کرده است. او معتقد بود، پروژه روشنگری با وعده «آزادی» و «خردگرایی» به سلطه تکنولوژی و عقلانیت ابزاری منجر شده و انسان را در چرخه مصرف و ازخودبیگانگی گرفتار کرده است. یأس آدورنو از عصر مدرن در کتاب‌های «دیالکتیک منفی» و «دیالکتیک روشنگری» به خوبی روایت شده و در آنها بر شکست اید‌ه‌آلیسم فلسفی تأکید داشته است. نگاه او به «امر منفی» و مقاومت در برابر نظام‌های سلطه، هنوز هم به‌عنوان چراغی برای نقدهای اجتماعی معاصر کاربرد دارد.

 منتقد سرسخت بت‌وارگی کالا
آدورنو از جمله برجسته‌ترین چهره‌های «نظریه‌ انتقادی» و «مکتب فرانکفورت» است. در این مکتب «فرهنگ» و «روان‌شناسی» جایگاه ویژه‌ای دارند و آدورنو از منتقدان سرسخت بت‌وارگی کالا در عصر مدرن به شمار می‌رود. (او اصطلاح بت‌وارگی کالا را از مارکس وام می‌گیرد.) آدورنو معتقد است که در صنعت‌گری قدیم، انسان دخالت حداکثری داشت و میان انسان و کالا و کارکرد آن ارتباط معناداری برقرار بود؛ به این معنا که مثلاً یک «میز» بر اساس کارکردش ارزش‌گذاری می‌شد.
 اما در صنعت‌گری مدرن، ارتباط انسان با کالا مخدوش شده است؛ چراکه ارزش مبادله‌ای کالا و نه کارکرد آن، مبنای ارزش‌گذاری می‌شود و یک میز را بر اساس «منطق مبادله» و قیمت پولی آن ارزشیابی می‌کنند به همین دلیل مارکس می‌گوید «منطق مبادله» کارکرد و ارزش واقعی کالا را پنهان می‌کند. بر اساس منطق مبادله، ارزش میز در حد چیزهایی است که ممکن است با آن مبادله شود و این نشان‌دهنده «جذبه الوهی ثروت در عصر مدرن» است که سرشت بت‌وارگی کالاها باعث آن شده است.
آدورنو در کتاب «دیالکتیک روشنگری» که با همکاری هورکهایمر نوشته شده، استدلال می‌کند که صنعت فرهنگ با استانداردسازی و یکسان‌سازی، خلاقیت هنری را نابود و مصرف‌گرایی را ترویج و اطاعت توده‌ها از نظام سرمایه‌داری را تضمین می‌کند.
  اخلاق صغیر؛ نقدی بر خیر برین
«اخلاق صغیر» از مهم‌ترین آثار آدورنو است که او در این کتاب بر «زندگی تباه شده انسان» تأمل می‌گذارد و اصول اخلاق کلاسیک بویژه اخلاق ارسطو را به چالش می‌کشد. این اثر که در زمان جنگ جهانی دوم و در بحبوحه ویرانی اروپا نگاشته شده؛ در آن آدورنو «خیر برین» ارسطو را زیر سؤال می‌برد. ارسطو معتقد بود که غایت برین انسان، نیک‏بختى است و خیر برین جز خودش غایت دیگری ندارد اما خود، غایت امور دیگر می‌شود. این دیدگاه ارسطویی، توسط اخلاق صغیر آدورنو به سخره گرفته می‌شود و او همچون نیچه و دیگر منتقدان این دیدگاه می‌گوید از کجا معلوم که در پس وقایع زندگی، یک شر بزرگ نباشد؟ و از کجا معلوم که غایت جهان، خیر باشد؟
 انسان مدرن، گمشده در تضاد «سوگ-جشن»
در دوره رنسانس و ابتدای عصر مدرن آثار بسیاری داریم که نشان می‌دهد انسان مدرن در یک «سوگ-جشن» قرار گرفته که نمایانگر تضادهای انسان مدرن و آگاهی‌های متضاد اوست. آدورنو معتقد است پس از رنسانس و با فرارسیدن عصر روشنگری، انسان توانست با عقل، نقطه اتکای جدیدی پیدا کند. در این دوره، انسان تلاش کرد با حاکمیت عقل، صلح و شادکامی را به زندگی انسان وارد کند اما این امید انسان با واقعیت فاصله پیدا کرد. از این رو، در قرن نوزدهم و بیستم، متفکران بسیاری مرجعیت «عقل خودبنیاد روشنگری» را زیر سؤال بردند و در توانایی آن برای ایجاد خوشبختی شک کردند.

 

بــــرش

 عقلانیت و وعده‌های دروغش

 فیلسوفانی چون نیچه و متفکران مکتب فرانکفورت بر این باورند که عقل خودبنیاد روشنگری که به انسان وعده سعادت می‌داد اکنون، به وسیله‌ای برای استثمار بشر مدرن بدل شده است. آدورنو هم که در این حلقه می‌نشیند، معتقد است که باوجود شعارها و تبلیغاتی که برای «عقلانیت» مدرن می‌شود تا آن را سرچشمه خوشبختی و سعادت بشر امروزی معرفی کنند اما ما در واقعیت خلاف این را شاهدیم که زندگی بشر امروزی مملو از تعارضات و نابرابری‌ها شده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و چهل و نه
 - شماره هشت هزار و هفتصد و چهل و نه - ۰۵ خرداد ۱۴۰۴