«ایران» به بهانه اجرای حکم قصاص مهاجم مسلح به سفارت جمهوری آذربایجان گزارش می‌دهد

پایان بحران و آغاز مسیری تازه

رضا عدالتی پور
خبرنگار


ایران در سحرگاه چهارشنبه 31 اردیبهشت، حکم قصاص مهاجم مسلح به سفارت جمهوری آذربایجان را اجرا کرد. حکمی که در ظاهر پاسخی قانونی به جنایتی آشکار بود اما در بطن خود، حامل پیامی به آن‌سوی مرزهای شمالی نیز بود: جمهوری اسلامی اجازه نخواهد داد حادثه‌ای فردی، دستاویزی برای بازیگران منطقه‌ای یا فرامنطقه‌ای شود تا در روابط تهران و باکو بحران‌سازی کنند. ماجرا به زمستان ۱۴۰۱ بازمی‌گردد. صبح هفتم ‌بهمن ماه، مردی مسلح با انگیزه‌ای شخصی وارد سفارت جمهوری آذربایجان در تهران شد. در پی این حمله، رئیس امنیت سفارت کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند. خبری که نه‌تنها افکار عمومی را در ایران و آذربایجان شوکه کرد، بلکه روابط دوجانبه را به ورطه‌ تنش، بی‌اعتمادی و سوءتفاهم کشاند. باکو بلافاصله فعالیت سفارت خود را در تهران تعلیق کرد که بازتابی از حساسیت‌های عمیق‌تر بود؛ زیرا پیش از این حمله مجموعه‌ای از تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز جنوبی در حال شکل‌گیری بود که به تدریج میان تهران و باکو شکاف انداخته بود.
ریشه تنش‌ها را باید در جنگ ۴۴ روزه پاییز ۲۰۲۰ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان جست ‌وجو کرد؛ جایی که باکو با اتکا به حمایت نظامی برخی بازیگران فرامنطقه‌ای، به دستاوردهای میدانی قابل ‌توجهی دست یافت. ایران، اگرچه تلاش کرد رویکردی متوازن در برابر دو همسایه شمالی‌اش داشته باشد، اما بازتعریف مرزها در قفقاز، از جمله طرح تحمیلی کریدور زنگزور، نگرانی‌های جدی امنیتی برای تهران پدید آورد. این کریدور، در صورت تحقق، می‌توانست مرز ایران و ارمنستان را از بین برده و تهران را در مسیر اتصال به اروپا، وابسته به ترکیه و جمهوری آذربایجان کند؛ سناریویی که برای ایران غیرقابل‌پذیرش بود. در این بستر پرتنش، حمله به سفارت باکو در تهران، فرصتی طلایی برای بازیگرانی چون اسرائیل پدید آورد تا شکاف‌ها را عمیق‌تر کنند. با چنین پیشینه‌ای ، در روزهای گذشته، دولت مسعود پزشکیان، در رویکردی هوشمندانه، سیاست گفت‌وگو، همسایگی و اشتراک‌سازی منافع را جایگزین منازعه کرد و با پرهیز از واکنش‌های هیجانی، تصمیم گرفت دیپلماسی خود با همسایه شمالی‌اش را تقویت کند.
سفر اخیر رئیس دولت چهاردهم به باکو که با استقبال گرم مقامات آذربایــــجانی همـــــراه شد، گامی تعیین‌کننده در همین مسیر بود. دیدارهای دوجانبه، امضای اسناد رنگارنگ همکاری و مهم‌تر از همه، زبان مشترکی که دو کشور برای فصل جدید روابط یافتند، همگی نشان از این دارد که دو همسایه پرچالش، اکنون بیش از همیشه به عقلانیت دیپلماتیک روی آورده‌اند. در همین چهارچوب اعدام عامل حمله، نقطه‌گذاری بود برای نشان‌ دادن اراده‌ای جدی در تهران برای پایان ‌بخشیدن به سوءتفاهم‌ها و ممانعت از تبدیل حوادث فردی به بحران‌های سیاسی.

 

یادداشت

همزیستی راهبردی در قفقاز

داریوش صفرنژاد
 استاد دانشگاه و کارشناس اوراسیا و قفقاز

اقدام اخیر جمهوری اسلامی ایران در صدور و اجرای حکم اعدام فرد حمله‌کننده به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، اقدامی هم‌راستا با قوانین جاری کشور و همخوان با موازین شرعی اسلام بود. حمله‌ای که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از کارکنان این سفارتخانه شد، نه‌تنها امنیت دیپلماتیک را هدف قرار داده بود، بلکه به یکی از نقاط تنش‌آفرین در روابط دو کشور تبدیل شد.
با این حال، دستگاه قضایی ایران با طی ‌کردن کامل مراحل قانونی، فرد مهاجم را به قصاص محکوم کرد؛ حکمی که ریشه در شریعت اسلامی دارد. اجرای این حکم همچنین بهانه‌جویی برخی جریان‌ها در داخل و خارج از جمهوری آذربایجان را بی‌اثر کرده است؛ جریاناتی که این حادثه را عاملی برای مانع‌تراشی در مسیر روابط تهران-باکو می‌دانستند. حال که این مانع برطرف شده، زمینه برای ارتقای روابط در سایر حوزه‌ها فراهم‌تر شده است.
در کنار این تحولات، باید به تداوم همکاری‌های نظامی و دفاعی تهران و باکو نیز اشاره کرد؛ روابطی که قدمتی بیش از ۳۳ سال دارد و به دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازمی‌گردد. جمهوری اسلامی ایران در همان سال‌های ابتدایی استقلال جمهوری آذربایجان، بویژه زمانی که این کشور بخش‌هایی از سرزمین خود را از دست داده بود، در عرصه‌های نظامی، آموزشی و مستشاری کمک‌های گسترده‌ای ارائه کرد؛ کمک‌هایی که هرگز از حافظه تاریخی باکو پاک نشده‌اند. در ماه‌های اخیر نیز شاهد تداوم این همکاری‌های دفاعی بوده‌ایم. دو نوبت رزمایش مشترک میان نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری آذربایجان برگزار شد. همچنین نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی رزمایش مشترکی با نیروی دریایی جمهوری آذربایجان انجام داد. این تحرکات نظامی، نشانه‌ای روشن از اراده دو کشور برای حفظ امنیت جمعی در منطقه قفقاز جنوبی است.
با وجود این همکاری‌ها، یک مانع جدی هنوز بر روابط دوجانبه سایه افکنده است: بسته ‌ماندن مرزهای زمینی میان دو کشور که به بهانه شیوع کرونا از پنج سال و سه ماه پیش تاکنون ادامه داشته است. اکنون که بسیاری از کشورهای منطقه در حال بازنگری در سیاست‌های مرزی خود هستند، انتظار می‌رود این مصوبه نیز لغو شده و مسیر ارتباط مستقیم میان مردم دو کشور هموار شود.
اینها درحالی است که روابط تجاری و مردمی میان ایران و جمهوری آذربایجان، همواره یکی از ارکان مهم دیپلماسی منطقه‌ای بوده است. از حدود ۱۵ سال پیش، ایران به‌طور یک‌جانبه لغو ویزا برای اتباع جمهوری آذربایجان را در دستور کار قرار داده است. این انتظار وجود دارد که جمهوری آذربایجان نیز در اقدامی متقابل، به این روند بپیوندد و زمینه لغو روادید دوطرفه میان دو کشور فراهم شود.
نکته‌ای کلیدی در تحلیل روابط دوجانبه آن است که حتی همکاری‌های سیاسی، نظامی و دفاعی زمانی می‌توانند پایدار و ثمربخش باشند که دو پیوست مهم به آنها متصل شود: اول، پیوست مردمی و فرهنگی که احساس نزدیکی را میان ملت‌ها تقویت کند؛ و دوم، پیوست اقتصادی که منافع ملموس و مشترک را برای هر دو طرف به همراه آورد. تنها در این صورت است که می‌توان از همکاری‌های مقطعی عبور کرده و به مرحله‌ای از همگرایی پایدار رسید.
به نظر می‌رسد اکنون، با رفع یکی از گره‌های سیاسی و با توجه به پیشینه همکاری‌های عمیق، فرصت طلایی برای بازتعریف روابط تهران و باکو فراهم شده است؛ روابطی که اگر به درستی مدیریت شود، می‌تواند الگوی موفقی از هم‌زیستی راهبردی در منطقه قفقاز باشد.

 

یادداشت

ایران و آذربایجان پس از یک بحران

ولی کالجی
 عضو شورای علمی مؤسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)

با پایان یافتن یکی از رویدادهای تنش‌زای اخیر میان ایران و جمهوری آذربایجان که در پی حمله مسلحانه به سفارت باکو در تهران رخ داد، اکنون زمینه برای تمرکز دو کشور بر تعمیق همکاری‌های اقتصادی راهبردی فراهم شده است؛ ظرفیتی که اگر به درستی بهره‌برداری شود، می‌تواند فصل تازه‌ای در مناسبات دو کشور همسایه رقم بزند.
در شرایط فعلی، یکی از مهم‌ترین ابعاد شکل‌دهنده روابط ایران و جمهوری آذربایجان، حوزه اقتصادی، تجاری و ترانزیتی است. این روابط در ماه‌های اخیر با تحولات تازه‌ای همراه شده که نشان از افق‌های نو در همکاری‌های دوجانبه دارد. یکی از این تحولات، اجرایی شدن توافقنامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا از تاریخ ۱۵ می‌۲۰۲۵ (۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴) است؛ توافقی که اگرچه جمهوری آذربایجان عضو آن نیست، اما نقشی کلیدی در اجرای آن ایفا می‌کند. کریدور شمال–جنوب، که اصلی‌ترین مسیر ترانزیتی میان ایران و اوراسیا محسوب می‌شود، از خاک جمهوری آذربایجان عبور می‌کند و شهرهای آستارا، باکو، داغستان، مناطق غربی روسیه و حتی بلاروس را به هم متصل می‌سازد. در این مسیر، پایانه مرزی آستارا مهم‌ترین و پرترددترین مرز زمینی میان ایران و جمهوری آذربایجان به شمار می‌رود. این نقطه نه‌تنها شاهراه ارتباطی کالاهاست، بلکه حلقه‌ای حیاتی در زنجیره اتصال ایران به بازار اوراسیا محسوب می‌شود.   تحول مهم دیگر در روابط دو کشور، به قرارداد گازی ایران و روسیه بازمی‌گردد که مقرر شده سالانه ۵۵ میلیارد مترمکعب گاز از مسیر جمهوری آذربایجان و نقطه مرزی آستارا به ایران تحویل داده شود. این مسیر انتقال انرژی، بار دیگر یادآور نقش تاریخی آستارا در مبادلات گازی ایران با شوروی سابق است. در کنار این همکاری‌های راهبردی، پیوندهای تجاری نیز پتانسیل قابل توجهی برای گسترش دارند. هم‌اکنون نزدیک به ۲۵۰۰ شرکت ایرانی در جمهوری آذربایجان به ثبت رسیده‌اند که حدود ۱۶۰۰ شرکت از آنها به‌طور فعال در حوزه‌های مختلف مشغول به کارند. این عدد، گویای ظرفیت بالای روابط اقتصادی میان دو کشور است.
با این حال، یک مانع جدی در مسیر توسعه مناسبات دو کشور همچنان پابرجاست: «انسداد مرزهای زمینی». در حال حاضر، مرز ایران و جمهوری آذربایجان تنها برای تردد کامیون‌ها و فعالیت‌های ترانزیتی باز است و شهروندان دو کشور امکان عبور و مرور ندارند. این محدودیت از سوی دولت باکو به بهانه مقابله با ویروس کرونا اعمال شده و در حالی ادامه دارد که قریب به چهار سال از لغو تدابیر قرنطینه‌ای در بیشتر کشورهای جهان گذشته است. گرچه این محدودیت صرفاً شامل ایران نمی‌شود و مرزهای جمهوری آذربایجان با کشورهای دیگر نظیر ارمنستان، ترکیه، گرجستان و روسیه نیز همچنان مسدود است، اما تداوم آن می‌تواند مانعی جدی در مسیر احیای روابط مردمی و رونق مناطق مرزی به شمار آید. ظاهراً این موضوع در جریان سفر اخیر آقای مسعود پزشکیان به جمهوری آذربایجان نیز مطرح شده است. به‌طور قطع، بازگشایی مرزها می‌تواند دوباره این ظرفیت را احیا کرده و پیوندهای اجتماعی و فرهنگی میان دو ملت را تقویت کند. همچنین این امر می‌تواند باعث رشد مناطق آزاد اقتصادی ایران، توسعه بازارچه‌های مرزی و گسترش همکاری‌های راهبردی شود. در مجموع، شرایط کنونی –با پایان یافتن یکی از مهم‌ترین بحران‌های سیاسی میان تهران و باکو– فرصتی کم‌نظیر برای ترمیم و تقویت روابط دوجانبه فراهم کرده است. اگر دولت‌ها در تهران و باکو با نگاهی عمل‌گرایانه به تحولات اخیر بنگرند، این همکاری‌ها می‌تواند الگویی موفق از هم‌زیستی راهبردی و همکاری‌های اقتصادی پایدار در منطقه قفقاز خلق کند.