لطفاً تیتراژ فیلمها را ببینید
نژلا پیکانیان
روزنامه نگار
تا حالا به تیتراژ پایانی فیلمها دقت کردهاید یا حتی برای یکبار هم که شده تا انتهای یک فیلم نشستهاید تا آخرین نام روی تیتراژ هم از پرده سینما محو شود. بعید میدانم یا دست کم مطمئنم که تعداد اندکی از ما اینکار را میکنیم. در کشور ما با روشن شدن چراغهای سینما و آغاز تیتراژ پایانی مخاطبان یک به یک از صندلیهای خود برخاسته و به سمت در خروجی میروند حتی پیش آمده که سالن از جمعیت خالی شده اما تیتراژ همچنان در حال پخش است. در حالی که تیتراژ به عنوان جلد و شناسنامه فیلم است همچنان که کتاب مقدمه و مؤخره دارد. تیتراژ پایانی مثل صفحات پشت جلد کتاب میماند که موضوع کتاب یا نویسنده آن را به طور مختصر معرفی میکند اما درمورد کتاب بیشتر عکس قضیه اتفاق میافتد یعنی چه بسا بسیاری از ما پشت جلد یا روی جلد و مقدمه آن را میخوانیم و یادمان میرود یا حوصله نداریم که متن و اصل آن را مطالعه کنیم. البته تیتراژهای اولیه این شانس را دارند که در وضعیت توفیق اجباری قرار میگیرند و مثل تبلیغات میان برنامهای مجبور به دیده شدن هستند هرچند تماشاگرانی هم هستند که چند دقیقه دیرتر به سالن سینما میروند تا تیتراژ ابتدایی نیز تمام شود و مستقیم به سراغ تماشای فیلم بروند.هرچند که همین بیالتفاتی و کم توجهی از سوی مخاطبان باعث ایجاد خلاقیت و نوآوری در ساخت و تولید انواع تیتراژها نیز شده است. در سالهای اخیر برخی از فیلمسازان با استفاده از تمهیدات گرافیکی و کامپیوتری تلاش کردهاند تا تیتراژهای متفاوت و جذابتری بسازند که بتواند مخاطبان را سر جای خود بنشاند؛ مثلاً درتیتراژ پایانی فیلم «همیشه پای یک زن در میان است» از یک کلیپ تصویری و کمیک که با مضمون فیلم نیز ارتباط مستقیم دارد استفاده شد تا کنجکاوی مخاطب را برانگیزد و آنها را متوجه خود سازد یا در «به همین سادگی» سید رضا میرکریمی؛ عباس کیارستمی با استفاده از قلم و کاغذ تیتراژ متفاوتی به نمایش گذاشت. در «خاک آشنایی» بهمن فرمان آرا نیز تیتراژ فیلم مثل تابلوهای نقاشی و قهوه خانهای به تصویر کردن نشانهها و نمادهایی پرداخته شد که بیارتباط با مضمون قصه نیست. در «به رنگ ارغوان» حاتمی کیا نیز با استفاده از علائم کامپیوتری که با علائم رمز و پسورد قهرمان داستان در فیلم نیز ارتباط دارد تیتراژ فیلم شکل گرفته است. هرچند برخی از این تمهیدات نیز مخاطب را کلافه میکند؛ مثل فیلمهایی که در یک حرکت رفت و برگشتی میان تصویر و تیتراژ بر اسامی عوامل فیلم تأکید میکند. نمونه این کار در فیلم «طلا و مس» همایون اسعدیان وجود داشت. با این حال نباید فراموش کنیم که تیتراژ هم بخشی از ماهیت و هویت فیلم است و بزرگانی مثل عباس کیارستمی کار خود را از همین ساخت تیتراژ آغاز کردند و هنوز هم گهگاه این کار را میکنند. از آن سو سازندگان تیتراژ نیز میتوانند با بهرهگیری از انواع ابزارها و تکنولوژیهای نوین با حفظ سویه زیبایی شناختی کار، تیتراژهای جذابی بسازند که مخاطب را تا پایان روی صندلی خود بنشاند.