موزهها نباید از نیاز جامعه عقب بمانند
رضا دبیرینژاد
مشاور موزههای معاونت هنری
شورای بینالمللی موزهها – ایکوم برای 28 اردیبهشت امسال که روز جهانی موزه است بنا به سنت هر ساله شعاری را برگزیده است. شعارهای ایکوم دعوت به هماندیشی برای موزهها بر اساس یک محور است؛ محوری که بنا بر شرایط و نیازهای مشترک موزههای دنیا توسط متخصصین این حوزه انتخاب و اعلام میشود. این شعارها معمولاً میخواهد یا به وجهی از موزه اشاره کند یا به مسألهای که به عنوان ضرورت پیش روی موزهها قرار گرفته است بپردازد و آن را برجسته سازد تا اهالی موزهها به آن بیندیشند.
آینده موزهها در جوامع به سرعت در حال تغییر شعاری است که برای روز موزهها و سال پیش رو در نظر گرفته است. این شعار بیشتر به موقعیت خود موزهها توجه دارد و در واقع اهالی موزهها را به بازاندیشی در موزه دعوت میکند. این شعار را از یک سو میتوان حاصل اجتماعی شدن موزهها دانست. اگر موزه را پدیدهای اجتماعی در نظر میگیریم این پدیده نمیتواند از جامعه پیرامون خود جدا و دیگرگونه باشد. حتی میتوان این پرسش را در نظر گرفت که در جوامعی که به سرعت در حال تغییرند آیا موزهها میتوانند ثابت و لایتغیر بمانند؟ اما در مقابل این شعار ابتدا باید پرسید که چه جوامعی به سرعت در حال تغییر هستند و چه چیزی از جوامع در حال تغییر شدید است و در نهایت چه نسبتی بین این عناصر اجتماعی و موزهها وجود دارد؟ موزهها برای تحقق این شعار باید به این پرسشها پاسخ دهند و در واقع پیرامون خود را از منظر این شعار ببینند و بعد میان درون خود و بیرون خود ارتباطی برقرار سازند. البته در نظر داشته باشیم که برخی عوامل تغییر بر کل موزهها مترتب است و برخی از عوامل اختصاصی موضوع و شرایط هر موزه است.
آنچه امروزه بیش از هر چیزی در جوامع در حال تغییر دیده میشود نسلهای جوان هستند و شکاف بین نسلها که نوع اندیشه و ارتباط متفاوتی را جستوجو میکنند و هر کدام به سبک خود پیش میروند و از این رو نوع اندیشه و ارتباط نسلها قابل قیاس نیست و در نتیجه جوامع به عنوان مخاطب موزهها در حال تغییر شدید هستند و موزهها مدام با نسلهای جدید و رفتار جدید و متفاوتی روبهرویند که باید به این پرسش پاسخ دهند که با نسلهای جدید چگونه باید رفتار کنند و از سوی دیگر چگونه بتوانند با همه نسلها ارتباط برقرار سازند.
تغییر نسلها تغییر ادراک مفاهیم را نیز به همراه دارد و در واقع نمیتوان برای همه نسلها مفاهیمی ثابت و با یک روایت را مطرح کرد بلکه مدام باید به بازنگری و بازتعریف مفاهیم کلان و خرد نهفته در هر موزه نیز توجه کرد. از سوی دیگر نوع ارتباطی بین افراد جامعه نیز باعث میشود خود آنها نیز در مفاهیم و روایتشان دخالت کنند و این نیز موضوعی است که موزهها را به چالش میکشد. در واقع ما مدام با تغییر اشکال در جوامع روبهرو هستیم. جوامعی که نمیتوانند افراد را در حصار مرزهایشان نگه دارند و حتی فراتر از مهاجرت، زمینههای ارتباطی و اطلاعرسانی جدید نیز شبکههای نظری و فکری نوین را شکل داده که مدام میان خود در حال شبکهسازی هستند و این شبکهسازیها بر مفاهیم و روابط نیز اثر میگذارد. جدای تغییر مفاهیم و تفسیرها، نوع عملکرد و شکل بیانی موزهها در این دنیای به سرعت در حال تغییر نیز مسأله جدی است که رفتار موزهها را دگرگون میسازد.
موزهها، دیگر آثار و داشتههای مادی نیستند بلکه اشکال بیانی و روایی هستند که میتوانند بر جامعه تأثیر بگذارند. امروزه با حجم زیادی از تغییرات در حوزه محیط زیست روبهرو هستند که حتی در جوامع در حال تغییر مسبب چالشهای اجتماعی هستند و موزهها به عنوان نهادی اجتماعی در قبال این چالشها مسئولند. امروزه صنایع به سرعت از گذشته خود فاصله میگیرند و موزههای صنعتی و تاریخی چگونه میتوانند بین داشتههای خود و راه پرسرعت صنایع ارتباط برقرار کنند.
امروزه فرهنگ بومی مدام در دنیای پرسرعت به چالش کشیده میشود و جوامع محلی باید به چگونگی بقا و حفظ هویت خود توجه کنند و در چنین وضعیتی موزههای بومشناختی یا اکوموزهها و موزههای مردمشناختی باید به این تغییرات فرهنگی توجه کنند و بیندیشند که چه پاسخی میتوانند برای جامعه محلی خود داشته باشند؟ در حوزه هنر نیز با چالشهایی مشابه روبهرو هستیم؛ وقتی اشکال هنری و شیوههای ارتباط هنری در حال تغییر است و حتی با هنر فراتر از مرزها روبهرو هستیم موزههای هنری باید به نسبت خود و هنر و تغییرات هماهنگ با روزگار معاصر در درون و بیرون جامعه بیندیشند و یا میان نگرش هنری و مجموعههای هنری خود و چالشهای هنری پیوندی برقرار سازند و آن را به کنشی اجتماعی تبدیل کنند تا در فاصله با جامعه قرار نگیرند.
جامعه ایران نیز امروزه با تغییرات نسلی، تغییرات فرهنگی و تغییرات محیط زیستی و مواردی دیگر روبهرو است که هر کدام به شکلی با موزهها مرتبط هستند. اینجاست که موزهها به عنوان بخشی از جامعه خود را باید موظف بدانند این تغییرات را ببینند و خود را با این تغییرات هماهنگ سازند تا به مسئولیت اجتماعی خود نیز عمل کرده باشند. این پاسخ به مسئولیت اجتماعی شرطی برای بقای مؤثر موزههاست وگرنه شکاف میان جامعه و موزهها میتواند بقای آنها را به چالش بکشاند.