تنش میان هند و پاکستان به درگیری نظامی ختم شد
آتش جنگ در شبه قاره
علیرضا حجتی
روزنامه نگار
تشدید تنش میان هند و پاکستان شاید همان طور که انتظار میرفت پس از لفاظیهای تهدیدآمیز طرفین، آتش درگیری را در منطقهای شعلهور کرد که از نظر ژئوپلیتیک میتواند بحران را به سراسر شبه قاره و آسیای جنوبی سرایت دهد.
دولت هند بامداد چهارشنبه به مناطقی از پاکستان و کشمیر تحت اداره پاکستان حمله موشکی کرد. هند مدعی است «عملیات سندور» در پاسخ به کشته شدن 26 گردشگر هندی در منطقه پهلگام واقع در کشمیر تحت کنترل هند، مراکز آموزشی تروریستی را هدف قرار داده؛ پاکستان میگوید دهلینو اقدامی جنگی انجام داده و به مناطق غیرنظامی حمله کرده است و پاسخ اسلامآباد در جای خود محفوظ است. پاکستان همچنین از ساقط کردن چند جنگنده هندی هم خبر داده است.
تنش میان این 2 همسایه، موجی از نگرانی را در سیاست بینالملل ایجاد کرده است. محیط هستهای و حمایت تسلیحاتی که قدرتهای جهانی از هند و پاکستان کردهاند، شبه قاره را به دیگ جوشانی تبدیل کرده که انفجار آن جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. این نگرانیها به ویژه در دوره فعلی نظام بینالملل که رژیمهای حقوقی، معاهدات بینالمللی و سازمانهای حافظ ثبات در جهان مثل سازمان ملل کاملاً بی اعتبار شده و کارکرد خود را از دست دادهاند، فزایندهتر شده است. همچنین حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید و قدرت گرفتن جنبش «اول آمریکا» که بر پایان مداخلهگرایی واشنگتن در امور بینالمللی و جنگهای بی حاصل تأکید میکنند، بعد خطرناکتری به منازعات جهانی بخشیدهاند.
یک معمای امنیتی بزرگ
ایالات متحده که نقش سنتی را در تعادل قدرت میان هند و پاکستان ایفا میکرد و میانجیگر کاهش تنش این 2 قدرت هستهای ناسازگار بوده، امروز در صحنه این منازعه غایب است. دولت ترامپ هنوز سفیرانی در هیچیک از دو کشور منصوب نکرده و مقامات مربوطه وزارت خارجه نیز هنوز تأیید نشدهاند و دیگر نیروهای آمریکایی در افغانستان در مجاورت هند و پاکستان وجود ندارند.
در گذشته، بازیگران بینالمللی نقش کلیدی در مهار بحرانها در جنوب آسیا ایفا کردهاند. اما امروز به دلیل وضعیت ویژهای که بر نظام بینالملل حاکم است و بازیگران را به «خودیاری بیشتر» سوق داده است تمایل چندانی برای مداخله در جنوب آسیا وجود ندارد. اظهارنظر اخیر دونالد ترامپ که گفته بود هند و پاکستان «به هر طریقی این مسأله را حل خواهند کرد»، بازتاب خلأیی بزرگ در دیپلماسی جهانی است؛ خلأیی که چشمانداز میانجیگری طرف ثالث برای کاهش تنش را بسیار تیره کرده است. از طرف دیگر، دولت ترامپ با رابطه ویژهای که با دولت مودی در هند به عنوان ابزاری برای مهار چین برقرار کرده، از نقش «موازنهگر» خود خارج شده، این امر باعث میشود چین هم که در مرزهای خود با هندوستان دچار بحرانهای جدی است، در سمت پاکستان قرار بگیرد. این صفبندی آشکار در نهایت خطر تصاعد بحران را به دنبال دارد.
این تحولات در حالی است که شرایط در شبه قاره برای کاهش تنش چندان مساعد نیست. اوضاع در کشمیر از گذشته ناپایدارتر شده است. سیاستهای سختگیرانه هند تحت رهبری مودی و تحمیل حکومت مستقیم مرکزی بر کشمیر، موجب بیگانگی عمیق در این منطقه با اکثریت مسلمان این منطقه شده است.
در قلب بحران کشمیر، ترکیبی انفجاری از عناصر فرهنگی، حکمرانی اقتدارگرایانه و نارضایتیهای سیاسی حلنشده نهفته است. حزب ملیگرای هندو «بهاراتیا جاناتا» به رهبری مودی مدتها خواهان حذف وضعیت ویژهای بود که تنها ایالت با اکثریت مسلمان هند از آن برخوردار بود تا بتواند به شکلی قویتر کشمیر را تحت کنترل دهلی نو درآورد و هویت متمایز کشمیری را تضعیف کند. مقامات هندی کنترل کامل بر اطلاعات اعمال کردهاند، حکمرانی محلی را تضعیف کرده و محیطی پدید آوردهاند که در آن مخالفت سرکوب میشود و این امر منطقه را ناپایدارتر و کمتر قابل حکمرانی ساخته است.
چرخه حمله و تلافی ادامه یافته و هر رویداد احتمالی، خطر تشدید تنش میان دو همسایه مجهز به سلاح هستهای را افزایش داده است.
حمله هند و پاسخ احتمالی پاکستان، میتوانند به تشدید تنش منجر شوند؛ با این خطر همیشگی که یک محاسبه اشتباه، به درگیری گستردهتر و در بدترین حالت، به رویارویی هستهای منجر شود.
فارن افرز هفته گذشته در گزارشی نوشت که خطرناکترین سناریو آن است که واکنش نظامی هند، ضدحملهای شدیدتر از سوی پاکستان را به دنبال داشته باشد و زنجیرهای از واکنشها را به راه اندازد که هیچیک از طرفین نتوانند بهراحتی مهارش کنند. در حالیکه هر دو کشور در حالت آمادهباش بالا قرار دارند و احساسات ملیگرایانه نیز بهشدت بالا گرفته، خطر اشتباه محاسباتی یا تشدید ناخواسته بحران، بسیار بیشتر از آن چیزی است که تحلیلگران یا افکارعمومی درک میکنند. در بدترین حالت، این سناریو میتواند به سرعت به جنگی تمامعیار بدل شود که سایه تهدید استفاده از سلاحهای هستهای بر آن افتاده و ویرانی فاجعهبار را در سراسر جنوب آسیا بهدنبال خواهد داشت. اینکه بحران سال ۲۰۱۹ بهطور مسالمتآمیز پایان یافت، هیچ تضمینی برای تکرار آن در بحران بعدی نیست. کشورهای مجهز به سلاح هستهای نمیتوانند به خوششانسی برای جلوگیری از مارپیچ تشدید تنش فاجعهبار تکیه کنند. خطر تشدید تنش -چه عمدی، چه ناخواسته- بیش از هر زمان دیگری است و پیامدهای هرگونه اشتباه محاسباتی میتواند برای جنوب آسیا و حتی جهان، فاجعهبار باشد.
تایملاین درگیریهای
هند و پاکستان
درگیری بین هند و پاکستان از تقسیم «هند بریتانیا» در سال ۱۹۴۷ که در «قانون استقلال هند» تصویب شد، نشأت میگیرد. این تقسیمبندی، پاکستان با اکثریت مسلمان و هند با اکثریت هندو را ایجاد کرد و به مناطق متنوعی چون جامو و کشمیر اجازه داد تا کشور مورد الحاق خود را انتخاب کنند. مهاراجه (حاکم کشمیر) در آن زمان در ابتدا به دنبال استقلال بود، زیرا کشمیر برای قرنها تحت سلطه امپراطوریهای فاتح قرار داشت و مورد غفلت واقع شده بود. اما در نهایت، برای دریافت کمک در برابر هجوم دامداران پاکستانی، با الحاق به هند موافقت کرد و این امر جنگ هند و پاکستان در سالهای 48-1947 را برانگیخت. توافق کراچی در سال ۱۹۴۹ به طور موقت خشونتها در منطقه جامو و کشمیر را با ایجاد یک خط آتشبس تحت نظارت کمیته آتشبس سازمان ملل پایان داد. تنشها تا سال ۱۹۶۵ به تدریج افزایش یافتند تا زمانی که به یک درگیری مرزی به جنگی تمامعیار منجر شد. سال ۱۹۷۱، هند و پاکستان بار دیگر بر سر «پاکستان شرقی» وارد جنگ شدند که با حمایت نیروهای هندی، این منطقه به استقلال رسید و کشور کنونی بنگلادش تأسیس شد. هند و پاکستان تلاش کردند با امضای توافق شیملا در سال ۱۹۷۲، دورانی جدید از روابط دوجانبه را آغاز کنند؛ توافقی که «خط کنترل (LOC) را به عنوان مرز موقت نظامی در کشمیر تعیین کرد. با این حال، در سال ۱۹۷۴، با ورود تسلیحات هستهای به معادله، ابعاد جدیدی به این مناقشه افزوده شد. همان سال هند اولین سلاح هستهای خود را آزمایش کرد که رقابت تسلیحات هستهای را آغاز کرد و پاکستان دو دهه بعد به این توانمندی دست یافت. در سال ۱۹۸۹، پاکستان از جنبش مقاومت نوظهور در کشمیر تحت کنترل هند بهرهبرداری کرد تا کنترل هند را تضعیف کند و این اقدام باعث شعلهور شدن دوباره تنشها و آغاز دههها خشونت شد.
در سال ۱۹۹۹، شورشیان تحت حمایت پاکستان و سربازان پاکستانی پستهای نظامی هند را در ارتفاعات یخی منطقه کارگیل تصرف کردند. نیروهای هندی واکنش نشان دادند و درگیری دههفتهای، دستکم هزار کشته از دو طرف برجای گذاشت. در سال ۲۰۰۸، گروهی از مهاجمان مسلح وابسته به گروه پاکستانی لشکر طیبه، حملهای گسترده در پایتخت مالی هند، بمبئی انجام دادند که منجر به کشته شدن ۱۶۶ نفر شد. دهلینو سرویس اطلاعاتی پاکستان را به دست داشتن در این حمله متهم کرد. در سال ۲۰۱۴، امیدهایی وجود داشت که هند به دنبال مذاکرات صلح با پاکستان برود، پس از آنکه نخستوزیر جدید هند، نارندرا مودی، نواز شریف نخستوزیر پاکستان را برای شرکت در مراسم تحلیف خود دعوت کرد. با وجود دورهای کوتاه از خوشبینی، روابط در اوت ۲۰۱۴ دوباره تیره شد، زمانی که هند مذاکرات برنامهریزی شده با وزیر امور خارجه پاکستان را به دلیل ملاقات کمیسر عالی پاکستان در هند با رهبران جداییطلب کشمیری لغو کرد. روند به سوی مذاکرات معنادار در سپتامبر ۲۰۱۶ به پایان رسید، زمانی که شبهنظامیان مسلح به یک پایگاه ارتش هند در منطقه اوری، نزدیک خط کنترل، حمله کردند و 18 سرباز هندی را کشتند که مرگبارترین حمله به نیروهای مسلح هند طی دههها بود. در پاسخ، ارتش هند اعلام کرد حملاتی علیه اردوگاههایی در کشمیر تحت کنترل پاکستان انجام داد. این دوره با افزایش درگیریهای مرزی همراه بود که از اواخر ۲۰۱۶ آغاز شد و تا ۲۰۱۸ ادامه یافت و منجر به کشته شدن دهها نفر و آوارگی هزاران غیرنظامی در دو سوی «خط آتشبس» شد.
در سال ۲۰۱۹، بمبگذاری انتحاری با خودرو، جان ۴۰ سرباز هندی را در کشمیر گرفت و دو کشور را به آستانه جنگ نزدیکتر کرد. در پاسخ، هند اعلام کرد که نیروی هواییاش اردوگاه آموزش شبهنظامیان را در داخل پاکستان هدف قرار داده است. پاکستان در واکنش حملات هوایی انجام داد و یک هواپیمای نظامی هندی را سرنگون کرد و خلبان آن را اسیر کرد که بعداً آزاد شد. چند ماه بعد، دولت نارندرا مودی وضعیت نیمهخودمختار کشمیر را لغو کرد و تدابیر امنیتی گستردهای اعمال کرد.