درباره عکس از منظر گفتمان‌شناسی

عکس به مثابه متن

سعید اسلام‌زاده
روزنامه‌نگار و منتقد هنری

در شماره‌های قبلی این یادداشت نگاهی گفتمان‌شناسانه به نظام عکاسی ایران انداختم و به این نکته اشاره کردم که عکس در هر جامعه‌ای معنای خاص خود را پیدا می‌کند یا به عبارتی معنای عکس در هر فرهنگی با ویژگی‌های آن ابداع می‌شود. ما در طول تاریخ عکاسی ایران که تقریباً همزمان با عکاسی جهان است معنای ویژه عکس ایرانی را ساخته و پرداخته‌ایم و به همین دلیل در خواندن عکس و تحلیل عکس‌ها توانایی تاریخی یافته‌ایم و قابلیت خوانش عکس‌ها را در فرهنگ بومی خودمان و حتی دیگر فرهنگ‌های نزدیک داریم. اما آنچه گفتمان عکاسی ایران را در قیاس با دیگر کشورها متمایز می‌کند، دقیقاً به بافت درونی فرهنگ ایرانی با همه خرده‌فرهنگ‌ها و فرهنگ رسمی ارتباط پیدا می‌کند. رسانه‌ها در این تاریخ حدوداً دو قرنی، نقش مهمی در خوانش و یادگیری توانایی دیدن عکس ایجاد کرده‌اند. نظام عکاسی مطبوعاتی در سطحی عمومی و نظام عکاسی هنری در سطحی خاص در سپهر رسانه‌ای ایران شکل گرفته‌اند و ما امروز به عنوان کاربران و مصرف‌کنندگان عکس و تصویر در جامعه دیجیتالی، توانایی تحلیل و نقد داریم که امری است منوط و مختص فرهنگ.
بررسی عکس‌های ابتدایی در ایران دوره قاجار با عکس‌های اروپایی و آمریکایی در همان دوره، مؤید این مسأله است که معنای عکس در هر فرهنگی به طور خاص و ویژه همان فرهنگ، ابداع می‌شود. ایرانیان در ابتدای ورود دوربین عکاسی به ایران، چون با یک وسیله وارداتی غربی مواجه شدند، سعی کردند ژست‌های غربی و اروپایی در عکس بگیرند. اما به مرور کیفیت ژست‌های جلوی دوربین تغییر می‌کند و به دنیای ایرانی نزدیک‌تر می‌شود. این مسأله همان شناخت و یادگیری عکس گرفتن و عکس دیدن است.
در یک سطح عمومی ممکن است یک تعریف تا حدی یکسان از عکس وجود داشته باشد. به نظر می‌رسد در دو دهه اخیر که دوربین‌های گوشی تلفن همراه در میان مردم طرفداران بسیاری یافت و عکاسی با موبایل به یک تفریح و رفتار عمومی در جهان تبدیل شد، معنای عکس هم در این سطح تا حد زیادی اشتراک پیدا کرد. عکس‌های سلفی و خانوادگی در سفرها و میهمانی‌های خانوادگی، گویی در همه جای دنیا یک مفهوم دارد. در جهان مدرن شده، همه مردم از شرق تا غرب به یک شیوه زندگی می‌کنند و در شهرهای دنیا ابزارهای الکترونیکی مشابهی را می‌بینیم. همه از موبایل‌های هوشمند استفاده می‌کنند و در خانه اکثر مردم دنیا تلویزیون‌های یک شکل وجود دارد. این را باید به حساب گسترده شدن تکنولوژی در جهان بگذاریم. اما معنای زندگی در ذات و بافت هر فرهنگ همچنان متفاوت است و این در سطحی از عکس‌های حرفه‌ای از زندگی روزانه مردم کاملاً آشکار است. جایی که از مفهوم فلسفی و هنری عکاسی حرف می‌زنیم با جهانی سخت متکثر و نامنسجم مواجه‌ایم که هر عکاس با دوربین خود پیام ویژه خود را به مخاطبان عرضه می‌کند. در تورهای عکاسی، عکس گرفتن از یک ابژه واحد را عمده عکاسان تجربه کرده‌اند. نتیجه را به‌راحتی می‌توان حدس زد، هیچ عکسی شبیه دیگری نیست؛ چرا که مواجهه عکاس در مقام سوژه با ابژه عکاسی‌اش، با پشتوانه فرهنگ زیسته، آموخته‌های ادبی و هنری و اسطوره‌های اقلیمی و ده‌ها موضوع دیگر شکل می‌گیرد.
جریان عکاسی در ایران نیز به یک فرآیند گفتمانی پیچیده بدل شده که در آن با مفاهیم متعدد و متکثر روبه‌رو می‌شویم. شاهد مثال این حرف هم جشنواره‌های گوناگون عکاسی و صفحات اختصاصی هر عکاس است که تفاوت‌های چشمگیری را نشان می‌دهد. عکس هم مانند متن باید خوانده شود. همان‌طور که فهم شعر حافظ نیاز به پیش‌زمینه‌های فرهنگی، فکری و ادبی دارد، خواندن عکس و فهم آن نیز به ادبیات، جامعه‌شناسی، تاریخ، اسطوره‌شناسی و انسان‌شناسی نیاز دارد.

 

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • علم و فناوری
  • ایران زمین
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و هفتصد و سی و چهار
 - شماره هشت هزار و هفتصد و سی و چهار - ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴