به بهانه خداحافظی علی نصیریان از بازیگری
هنرپیشه ناتمام
رضا صائمی
دبیر گروه فرهنگی
خداحافظی استاد علی نصیریان، گرچه یک رخداد طبیعی در فرآیند کاری یک بازیگر است، بویژه بازیگری که حالا نود سال را هم رد کرده و توان بدنی برای تداوم حرفهای ندارد اما انگار این خداحافظی از سینما و عرصه بازیگری، به وداع یک ملت با خاطرات خوش جمعی میماند که شکلی از یک سوگ سینمایی را رقم میزند. «علی نصیریان» تنها نام یک هنرمند نیست، نام یک منزلت در هنر این سرزمین است که به اعتبارش میتوان از شُکوه هنر حرف زد و شوکت و شرافت آن را به تماشا نشست. او فقط بزرگآقای سریال شهرزاد نبود، بلکه بزرگ سینمای ایران بود و هست که همواره در حافظه یک ملت باقی میماند. نوشتن درباره علی نصیریان هم سخت است، هم شیرین. بازیگری با کولهباری از تجربه و نقشآفرینی ماندگار که اخلاق و منشش هم به غیر از تخصص کاریاش همیشه در میان دوستان و همکارانش زبانزد بوده است. سال 97 به بهانه دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای گفتوگو به منزلش رفته بودم. در بخشی از این گفتوگو درباره دنیای بازیگری و نسبت آن با دنیای شخصی استاد هم گپ زدیم. به باور استاد، بازیگری هم هنر است، هم تجربه. حالا که او از عرصه بازیگری خداحافظی کرده، یاد سؤالی افتادم که در این دیدار از او پرسیدم. اینکه آیا شده که از بازیگری پشیمان شده و آرزو کرده باشید که ای کاش عمر خود را در حرفه دیگری طی میکردید؟ که استاد پاسخ داد:«هیچوقت پشیمان نبودم، اما خیلی سختی کشیدم، بالا و پایینهای زیادی در زندگی داشتم، در حوزه اقتصادی و معیشت هم این فراز و نشیبها بود، اما هیچکدام از این سختیها هیچوقت پشیمانم نکرد و همیشه با عشق کارم را ادامه دادم.» این البته یک آرزو یا ادعا نبود، کارنامه او گواه بر بازیگر عاشقی است که پای عشقش تا آخرین لحظه ایستاد و تا آنجا که توان داشت بر سر عهد خویش با علاقهاش باقی ماند. شاید راز ماندگاری او همین باشد که هنر بیش از هر حرفه دیگری با عشق گره خورده است. او بازیگری بود که حضورش به اثر اعتبار میبخشید و شاید گزافه نباشد که او را «بازیگرمؤلف» بدانیم. برخی نیز معتقدند این بازیگران بزرگ هستند که با تکیه بر توانمندی و هوش و تجربه خود به یک نقش و در نهایت به فیلم یک کارگردان اعتبار میبخشند بهطوری که یکتنه بار درام را بر دوش کشیده و با حضور قدرتمند خود بسیاری از خلأها و ضعفهای اثر را جبران میکنند. جبران جای خالی چنین بازیگرانی راحت نیست. گرچه سینمای ما از بازیگر حرفهای خالی نشده و در میان نسل جدید بازیگران، استعدادهای درخشان کم نیست اما انگار یک چیزی کم است؛ چیزی که در منش و روش بازیگران بزرگی چون انتظامی و نصیریان میتوان حسش کرد. نمی دانم نامش را چه بگذارم؛ اصالت، هویت، حرمت یا هر چیز دیگری که وجاهتی به آنها میداد که در بازیگران نسل جدید کمتر دیده میشود. سالها پیش برای برگزاری میزگردی درباره سریال سربداران به منزل علی نصیریان رفتم و قرار شد استاد با ماشین من به محل مصاحبه بیاید. آن زمان یک پراید هاچبک داشتم. نگران بودم نکند به استاد بر بخورد که با پراید دنبالش آمدهام... قبل از قرار تماس گرفتم و نگرانیام را با او مطرح کردم. نصیریان اما نه از پراید سوار شدن که از نگاه و نگرانی من عصبانی شد و گفت: «چه فرقی میکند با چه ماشینی برویم آقا. مهم این است که سر وقت برسیم و میزگرد را برگزار کنیم.» عینک دودیاش را زد و سوار شد و چند بار هم به سرعت من در رانندگی تذکر داد. نسل او چیزی در وجودش داشت که اعتبارش را همین وجود، نه موجودیاش رقم میزد؛ اصالت و صلابتی که در بازیگران جدید کمتر میتوان پیدا کرد. خداحافظی او از بازیگری، وداع ما با خاطرات تازهای بود که فرصت ساخته شدنش از ما دریغ شد اما او آنقدر بازیهای درخشان دارد که یک عمر میتوان با آنها خاطرهبازی کرد. تنش سلامت و سایهاش مستدام باد.