یادداشت ۴
قلمهایی که بر تن تاریخ زخم میزنند
درباره یادگاری نگاری بر میراث فرهنگی
مریم شهبازی
روزنامهنگار
صفحات شبکههای اجتماعی این روزها جولانگاه تصاویری دردناک و نگرانکننده شده است؛ دستانی بیملاحظه که گویی لذت سفر را در تخریب تاریخ میجویند، با قلم و ابزار خود بر ستونهای استوار تخت جمشید یادگاری مینویسند و با کندهکاریهایشان، زخمی عمیق بر پیکر این گنجینههای باستانی وارد میکنند. بازنشر این تصاویر، موجی از واکنشهای اعتراضی را در میان کاربران فضای مجازی برانگیخته است.
در میان این کاربران، فردی که خود را با جمله«ما چگونه ما شدیم؟» معرفی کرده که به نظر میرسد به کتاب مشهور صادق زیباکلام اشاره دارد، تصویری از حکاکیهایی به زبان انگلیسی بر بنایی تاریخی منتشر کرده و مدعی شده که آنها را توریستهای غربی به روی دروازه ملل تخت جمشید نوشتهاند و تأکید کرده که بیفرهنگی، پدیدهای ریشهدار در تاریخ است. دامنه این بیحرمتیهای فرهنگی تنها به شیراز محدود نمانده است. قاسم محمدی که خود را جانباز و رزمنده دفاع مقدس معرفی کرده، با انتشار ویدیویی از اصفهان، تأسف خود را از رفتارهای مشابه در سیوسهپل ابراز کرده است؛ جایی که چند گردشگر از طاقهای این پل تاریخی آویزان شدهاند!
اما واکنشها در فضای مجازی فراتر از ابراز تاسف و انزجار به این رفتار ضدفرهنگی است. احسان دهقانکار، کاربر دیگری این اقدامات را با تهاجم اسکندر مقدونی مقایسه و گلایه کرده در حالی که هخامنشیان تخت جمشید را بنا کردند، حالا برخی از نوادگان کوروش کمر به ویرانیاش بستهاند. در کنار آسیبهای اینچنینی به بناهای تاریخی، کاربران بسیاری نیز به تخریب طبیعت و محیط زیست اشاره کردهاند؛ زبالههای رها شده در سواحل شمالی و جنوبی، شاخههای درهم شکسته درختان و درختان سوخته در جهل گردشگران، تنها نمونههایی از این بیمبالاتیها هستند. حتی جزیره زیبای هرمز نیز از این آسیبها در امان نمانده و این روزها بحث بر سر تاراج خاک آن، به شکلگیری هشتگها و کمپینهایی برای حفظ این جزیره منجر شده است. هرچند که برخی معتقدند ماجرای خاک هرمز ابعادی فراتر از چند ظرف و کیسه پلاستیکی دارد.
در دل این واکنشهای خشمگین، هر ازچندی ایدههای خلاقانه و گاه طنز هم مطرح شدهاند. کاربری با نام مهدیه، پیشنهاد داده که مسئولان، ماکتهای نمادینی از تخت جمشید را برای این دسته از گردشگران بگذارند تا هرچقدر دلشان میخواهد روی آنها یادگاری بنویسند و کنده کاری کنند. اما کاربران جدیتر، بر ضرورت اعمال جریمههای سنگین برای متخلفان در کنار تقویت حفاظت از بناهای تاریخی تأکید کردهاند.
فارغ از واکنشهای مردمی، برای مقابله با این دست فجایع فرهنگی، نمیتوان تنها به ابراز تأسف و محکوم کردن بسنده کرد. همانطور که کارشناسان میراث فرهنگی بارها تأکید کردهاند، توسل به راهکارهای عملی و بلندمدت فرهنگی امری اجتنابناپذیر است. آموزش و فرهنگسازی در زمینه ارزش میراث فرهنگی، ترویج حس تعلق و مسئولیت اجتماعی و آگاهسازی عمومی از طریق رسانههای مختلف، نقشی حیاتی در تغییر نگرشها ایفا میکند. باید به گردشگران آموخت که بازدید از یک اثر تاریخی، فرصتی برای تعامل با گذشته است، نه صحنهای برای تخریب آن.
در این بین نگاهی به تجربیات موفق جهانی نیز میتواند راهگشا باشد. کشورهایی با میراث فرهنگی غنی، با وضع قوانین سختگیرانه و اعمال مجازاتهای سنگین، (چنانچه در ایتالیا، یادگارینویسی میتواند جریمهای دهها هزار یورویی و حتی حبس را به همراه داشته باشد) استفاده از سیستمهای نظارتی پیشرفته و اجرای برنامههای آموزشی و مشارکت مردمی، توانستهاند تا حد زیادی از این آسیبها جلوگیری کنند. سازمانهایی مانند National Trust در انگلستان، نمونه موفقی از جلب مشارکت مردمی در حفظ میراث فرهنگی هستند. مدیریت گردشگری و ارائه اطلاعات جامع به گردشگران پیش از بازدید نیز میتواند از جمله این راهکارها باشد. در آخر آنکه حفظ میراث تاریخی، نیازمند توجه و مراقبت همگانی است و برای جلوگیری از تکرار این فجایع، نیازمند اقدامات عملی و برنامهریزی بلندمدت بویژه از دریچه فرهنگ هستیم. بیشک، بیتوجهی به این میراث گرانبها، نه تنها زخمی بر پیکر تاریخ، بلکه خدشهای بر هویت و فرهنگ ما خواهد بود.