برای حل بحرانهای محیط زیست، اولویت در سال آینده چه باید باشد؟
«آب» مسأله ایــن اســـت
زهرا کشوری
دبیر گروه زیستبوم
«آب»! مسأله سال آینده کشور آب است. ایران وارد خشکسالی شده است. مدیریت آبی چند دهه گذشته نتیجهبخش نبوده است. تغییر اقلیم هم عزمش را جزم کرده تا همه چیز را به هم بریزد. خبری هم از بهبود اوضاع آبی به گوش نمیرسد. آژیر زودهنگام بیآبی نیز در اسفندماه به صدا درآمد. هر چند از شواهد معلوم شد که باز هم به نفع سازهسازی و صنایع انتقال آب تمام میشود. آنطور که «حجت میانآبادی» متخصص مدیریت منابع آب- هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب در شبکه «ایکس» مینویسد: «مستندات نشان میدهد که شرایط آبی در تهران نسبت به سال گذشته در همین محدوده زمانی بهتر بوده است بنابراین هشدارها در اسفندماه جای سؤال دارد. در نهایت هم این هشدارها درباره کمآبی احتمالی، به تصویب 5 هزار میلیارد تومان طرحها پشت درهای همیشه بسته منجر شد. منظور میانآبادی از اختصاص بودجه به طرح انتقال آب نشتی سد لار به تهران، تکمیل سد نمرود، طرح آبرسانی به شهر تهران از طریق سد تنظیمی کرج و... است. حرف او جای تأمل دارد. چون بعد از همه هشدارها و تأکید بر جیرهبندی آب، «عیسی بزرگزاده» ، سخنگوی صنعت آب از برخورد سختگیرانه با مشترکان پرمصرف آب، سخن گفت و تأکید کرد: «سال آینده جیرهبندی آب نخواهیم داشت چرا که این موضوع به سطح رفاه هموطنان و تأسیسات آبی ما آسیب میرساند، اما مدیریت مصرف سختگیرانه را اعمال خواهیم کرد. یعنی حداقل در اسفندماه همانطور که کارشناسان میگویند آب باید باشد.»
موضوع تهران نیست، ایران است
اما اصلاً موضوع این گزارش وضعیت «سدهای تهران» نیست. چون شواهد جوی نشان میدهد تهران اگر از خوان کمآبی (بیآبی) و پرسؤال اسفند هم بگذرد سال نو کمآبی را با پوست و استخوان خواهد چشید. با وجود این، همه چیز حداقل تا اسفندماه نشان میدهد که قرار است در حکمرانی آب «در بر همان پاشنه بچرخد» که تاکنون چرخیده است؛ سیاست سازهسازی. آن هم درحالی که «سازهسازی» خمیری نیست که پیمانکار به تنور بزند و از فردا مسأله آب تهران حل شود. همین موضوع هم یک سؤال را پیش میآورد؛ اصلاً مگر کمآبی تهران به دلیل کمبود «سد و سازه» نبود پس در مقابل هشدار خالی بودن مخزن سدها و جیرهبندی آب، 5 هزار میلیارد تومان پروژه انتقال آب تصویب شد؟ پاسخ این سؤال، خیلی چیزها را روشن میکند، آیا در سال آینده که با کمآبی در مرکز کشور شروع خواهد شد، قرار است همان برنامههای همیشگی روی میز باشد؟ قرار است فرونشستها که به دلیل برداشت بیرویه آب و خالی شدن آبخوانها به جان کشور افتادهاند، فقط دغدغه رسانهای باشد؟ اگر پاسخ منفی است چه برنامهای برای حل آن روی میز است یا باید به صورت اورژانسی روی میز بیاید؟ آیا میتوان از یکسو در پاسخ به هشدار درباره کمآبیها، اجرا و تکمیل سازههای آبی را روی میز آورد اما انتظار داشت فرونشست که استانی مثل «اصفهان» را در شرایط بحرانی قرار داده است، حل کرد؟ استانی که فقط دشتهایش کم نیاوردهاند. فرونشست تنها کلاسهای درس مدارساش را تهدید نمیکند. چاه عمیقی هم برای تاریخاش که یکی از دلایل اصلی ورود گردشگران خارجی به ایران است، کنده است. فرونشستی که فقط میدان نقشجهان و مسجد سید اصفهان را در شرایط اضطرار قرار نداده و زیر پای میراث هخامنشیها در شیراز را هم خالی کرده است. بیش از 400 دشت ایران با کسری آب روبهرو هستند. کارشناسان بارها هشدار دادهاند که تنها با احیای آبخوانها میتوان از مرگ سرزمینی(گسترش فرونشستها) جلوگیری کرد. بهراستی برنامه جدی سال آینده برای جلوگیری از گسترش فرونشست در کشور چیست؟ کارشناسان آب پاکی را روی دست همگان ریخته و گفتهاند، بخشی از فرونشست زخم همیشگی طبیعت میشود و خوب نخواهد شد، اما برای جلوگیری از گسترش آن باید آبخوانها را تغذیه کنند؛ آبخوانهایی که هنوز نمردهاند. آیا با سازهسازی میتوان آبخوانها را زنده کرد؟ آیا سال آینده بودجهای که تصویب شده است، پرداخت میشود تا طبق برنامه توسعه هفتم آبخیزداری و آبخوانداری در کشور اجرایی و از سرعت گسترش فرونشستها کاسته شود تا از هدررفت آب جلوگیری شود. تا جلوی فرسایش خاک سد شود. چون نگهداشت خاک مهمتر از نگهداشت آب است. چون اگر خاکی وجود نداشته باشد نمیتوان آبی را نگه داشت. در هر حال آنچه مسلم است آنکه کشور نیاز به آب دارد تا سدها را پرکند نه سد بسازد برای آبی که نیست. ولی همچنان برد با پیمانکاران طرحهای بزرگ آبی است. باشد که در سال آینده حکمرانی آبی جور دیگری بچرخد.
آتشسوزی جنگلها
«کمآبی» و «خشکسالی» فقط آب شرب نیست. فقط زمینهای کشاورزی که بایر میشوند، نیست. کمآبی یعنی افزایش آتشسوزیها در جنگلهای کشور. فصل آتشسوزی جنگلهای زاگرس بهار و تابستان است و هیرکانی، پاییز. بارشها در فروردین و اردیبهشت آنقدر نیست که «سدها» را پر کند اما آنقدر هست که زیر اشکوب درختان «زاگرس» را سبز کند. بعد که هوا گرم شد آن حجم از علوفه خشک شود و به انباری از باروت تبدیل شود که حجم گستردهای از بلوط و بنههای زاگرس را طعمه حریق کند؛ اتفاقی که هرسال به وقوع میپیوندد و گاهی هم تلفات جانی را علاوه بر خاکستر شدن گونههای گیاهی و حیوانی به بار میآورد. وقتی «مسعود پزشکیان» رئیسجمهوری به خیابان پاستور رفت تا سکان دولت چهاردهم را به دست بگیرد، دستیار ویژهای در سازمان برنامه و بودجه برای حفظ و احیای جنگل های زاگرس انتخاب کرد که به واکنش بسیار مثبت جامعه محیطزیست و منابع طبیعی منجر شد. این انتخاب در سالجاری نقشی در کاهش آلام زاگرس نداشت. باشد که سال آینده سال حفاظت از زاگرس باشد. سال حفاظت از 50 درصد آب شیرین کشور؛ این مایه حیات.