نگاهی جامعه شناسانه بر فیلم «تمام آنچه نور میپنداریم»
نفوذ به عمق جامعه هند با رئالیسم جادویی
محسن سلیمانی فاخر-منتقد سینما/ فیلم «تمام آنچه نور میپنداریم» (All We Imagine as Light) به کارگردانی پایال کاپادیا، محصول ۲۰۲۴ هند، اثری دراماتیک است که با استفاده از رئالیسم جادویی آن را به یک اثر هنری متعالی تبدیل میکند. «تمام آنچه نور میپنداریم» از منظر جامعهشناختی، به بررسی فشارهای جنسیتی، طبقاتی و شهری در هند معاصر میپردازد و از دیدگاه سینمایی، با فرم بصری و روایی خلاقانه، تجربهای عمیق و شاعرانه خلق میکند. این فیلم نهتنها بازتابدهنده واقعیتهای اجتماعی است، بلکه از طریق تخیل و هنر، راهی برای فراتر رفتن از این واقعیتها پیشنهاد میدهد.
کاپادیا که پیشتر با مستند «شبی از ندانستن» (2021) شناخته شده بود، در این فیلم به شکلی درست از واقعگرایی و رئالیسم جادویی استفاده میکند. این فیلم به زندگی سه زن کارگر (پرستاران «پرابها» و «آنو» و آشپز «پارواتی») در بمبئی میپردازد که هر یک با چالشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دستوپنجه نرم میکنند. فیلم با تصاویری مستندگونه از بمبئی آغاز میشود، نور و رنگهایی که برای انتقال احساسات استفاده میشود: رنگهای سرد و محو در شهر، از انزوا و سردرگمی و نور گرم و شفاف روستا، نمادی از رهایی و آرامش... فیلم به دو بخش تقسیم میشود: زندگی روزمره در بمبئی و سفر به روستا. حرکت از هرجومرج شهری به طبیعت آرام که با تحول عاطفی شخصیتها همراه است.
نور؛ نمادی از مقاومت
در برابر ساختارهای سرکوبگر
این فیلم از منظر بینارشتهای، یک متن غنی است که در آن فرم سینمایی و محتوای جامعهشناختی به هم گره خوردهاند. نور، بهعنوان یک استعاره مرکزی، هم در سطح بصری (نورپردازی و رنگ) و هم در سطح مفهومی (امید، آگاهی، رهایی) عمل میکند. از دیدگاه جامعهشناسی، نور نمادی از مقاومت در برابر ساختارهای سرکوبگر است، در حالی که از منظر سینمایی، ابزاری برای خلق فضاهای احساسی و روایی است، سکانسهای روستایی که در آن زنان به آزادی عاطفی میرسند، هم بازتابدهنده همبستگی اجتماعی است و هم از طریق فرم بصری (نور گرم و طبیعی) حس رهایی را منتقل میکند.
پرابها، که همسرش سالهاست در آلمان کار میکند و او را تنها گذاشته، نمادی از زنانی است که به دلیل انتظارات اجتماعی از یک زن متأهل تحت فشارهای اجتماعی متعدد قرار می گیرد.
طبقه و شهرنشینی
از منظر نظریههای جامعهشناسی شهری، مانند دیدگاههای دیوید هاروی درباره انباشت سرمایه و جابهجایی، بمبئی در این فیلم بهعنوان یک کلانشهر در حال تحول به تصویر کشیده میشود که در آن توسعه شهری (مانند اخراج پارواتی برای ساخت مجتمعهای لوکس) به نابرابری طبقاتی دامن میزند. سه شخصیت اصلی، که همگی از مناطق روستایی به شهر مهاجرت کردهاند، نشاندهنده پدیده مهاجرت داخلی در هند و چالشهای ادغام در زندگی شهری هستند. تضاد بین بخش اول فیلم (در شهر شلوغ) و بخش دوم (در روستای ساحلی آرام) بیانگر تنش بین مدرنیته و سنت است، که از دیدگاه جامعهشناسی مثل آنتونی گیدنز، نشاندهنده تأثیرات جهانیشدن بر هویتهای محلی است. «تمام آنچه نور میپنداریم» از منظر نظریه همبستگی اجتماعی دورکیم نیز قابل تحلیل است. فیلم، بویژه در سفر به روستا، بر پیوندهای عاطفی و حمایتی بین سه زن تأکید دارد. این همبستگی بهعنوان واکنشی به انزوای ناشی از شهرنشینی و ساختارهای پدرسالارانه عمل میکند.