یادداشت

دیدن؛ تأملی درباره تماشای فیلم

دکتر روح‌‏الله حسینی،معاون سازمان امور سینمایی و سمعی بصری


گریفیث، فیلمساز مشهور آمریکایی و خالق فیلم تولد یک ملت، زمانی گفته بود: «وظیفه‌‏ای که من می‏‌خواهم به انجام برسانم آن است که شما را وادار به دیدن کنم»1، معنای دیگر این گفته آن است که فیلم و به عبارتی سینما، چشم مخاطب را باز می‏‌کند و چشمی که باز می‌شود قطعاً چیزی بیش از آنچه در حالت عادی می‌‏دید، خواهد دید. به عبارت دیگر، ما چیزها را آنچنان که باید نمی‌بینیم. هنر، و در اینجا سینماست که چشمان ما را باز می‏‌کند تا آنچه را که زیر غبار عادت‏‌ها و تحت عنوان واقعیت عینی پنهان بوده است، ببینیم. بنابراین، نمی‌‏توان به بهانه ‌اینکه چیزی همان واقعیت روزمره یا تکراری است، حضورش را در قاب سینما نکوهش کرد.
ذکر این نکته بدیهی، از آن جهت اهمیت دارد که فقدان این توجه و نگاه، موجب دردسرهایی در سینمای ما شده است. البته این ماجرا سابقه‌‏ای طولانی دارد و به امروز محدود نمی‌شود. لیکن، در حرکت جامعه به سمت پذیرش پدیده‏‌ها و اقتضائات جهان مدرن، روزبه‌‏روز بیشتر چالش و تعارض ایجاد می‌‏کند. پس همزمان، اهمیت طرح و بحث درباره آن بیشتر و بیشتر می‌شود.
واقعیت آن است که چه در شوراهای بازبینی فیلم، چه در کلام و نظر اصحاب رسانه و سیاست، نقدی که به فیلم‏‌ها وارد می‌شود، عموماً به نکته‌‏ای که طرح شد، توجهی ندارد و همین موضوع موجب سوء‏تفاهم و اشکال در نظام نمایش شده است. در واقع، به‌‏هنگام رویارویی با فیلم، همچون ابژه هنری، فراموش می‌شود که اثری که در قالب سینمای اجتماعی پدید آمده است، می‌تواند فارغ از نیت فیلم‏ساز یا قرائت‏‌های مختلفی که پیش می‌‏نهد، جوهر واقعی چیزها را نمایان‌‏تر سازد، بدون آنکه ماهیت مادی و عینی این چیزها را نفی یا نابود کند. به عبارت دیگر، هنر  و در اینجا سینما، به اعتبار اینکه انتخاب می‌کند چه چیز را نشان دهد یا ندهد، چه چیز را برجسته سازد یا نسازد، تصویر خاصی از واقعیت ارائه می‏‌دهد و در نتیجه، دیگر منِ‌ مخاطب با همان واقعیت عینی که بی‏‌واسطه و مقابل چشم خود می‌‏دیدم، روبه‌رو نخواهم بود.
مسلم است که سینما ما را با همان چیزهایی مواجه می‌کند که هر روزه در مقابل یا پیرامون خود می‌بینیم؛ لیکن، همزمان ما را وامی‏‌دارد تا آن چیزها را به گونه‌‏ای دیگر، یا بهتر است بگوییم به گونه‌‏ای متفاوت ببینیم، چرا که آن بعد کاربردی یا انتفاعی معمول آن چیزها را که پیش از این مانع دیدن ما می‌‏شدند از آن‏ها می‏‌گیرد.
در نتیجه باید بپذیریم که وقایع پیش رو و پیرامون ما می‌توانند در آثار سینمایی، حضور داشته باشند و ما نمی‌توانیم به بهانه اینکه این وقایع، ویژگی در خور یا والایی، آنگونه که از هنر کلاسیک یا مدرن انتظار داشتیم، ارائه نمی‌‏دهند، مانع از دیدن آن‏ها شویم. همان‌طور که گفته شد، خالق اثر، با انتخاب آن رخدادها یا چیزها، کار خود را انجام داده  و امکان دیدن آن‏ها را به گونه‌‏ای دیگر، برای مخاطب فراهم کرده است. فقط می‏‌ماند که پس از انتخاب خود، چگونه آن چیزها و آن رخدادها را در کنار یکدیگر و در پیوند با سایر رخدادهای درون و بیرون از متن، چیده و پرداخته است. این خود مسأله دیگری است که می‌‏توان در فرصتی دیگر و در ارزش‏گذاری آثار سینمایی از منظر فنی و هنری بدان پرداخت.
 
 1-هنر سینما، رالف استیونسن
ترجمه پرویز دوایی، ص ۱۴.

 

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • دیپلماسی
  • جهان
  • اقتصادی
  • زیست بوم
  • گزارش
  • ایران زمین
  • علم و فناوری
  • ورزشی
  • حوادث
  • اجتماعی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
<
۱۴۰۳ اسفند
>
ش
ی
د
س
چ
پ
ج
۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۱ ۲ ۳
۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰
۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷
۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴
۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۱ ۲
۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹
شماره هشت هزار و هفتصد و سه
 - شماره هشت هزار و هفتصد و سه - ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
۱۶