رئیسجمهوری در سازمان برنامه و بودجه تشریح کرد
آمار باید در خدمت بهبود شرایط باشد
اقتصاد ایران با ویژگیهایی نظیر یک درصد جمعیت جهان، برخورداری از هفت درصد ذخایر معدنی دنیا، مزیتهای مکانی و جغرافیایی برای تجارت از جمله ظرفیت سواحل مکران و دسترسی به اقیانوس، ظرفیت قابلتوجهی برای پیشرفت دارد. با این حال آنچه که در عمل شاهد هستیم، نه تنها حرکت به سمت چشماندازها نیست، بلکه در برخی موارد شاهد درجا زدن و حتی عقبگرد هستیم. فقدان مدیریت و رفع نشدن نارساییها، به همراه نوساناتی که هر از گاه گریبان بازار و سبد معیشتی مردم و کالاهای اساسی را میگیرد، امری فراتر از دولتها هستند. ریشه این مسائل را باید در نظام حکمرانی، شیوه اداره کشور و سازوکارهای اجرایی در سازمانهای مختلف جستوجو کرد، زیرا اینکه بهرغم تفاوت دولتها، این مشکلات همچنان به قوت خود باقی است، ناکافی و پرمشکل بودن فرآیندها را نشان میدهد، نه ضرورت تغییر آدمها. از جمله این مشکلات نحوه استفاده از داده و آمار در نظام تصمیمگیری است. بهعبارت دیگر، باوجود آمارها، اما این آمارها منجر به بهبود حکمرانی، کاهش مشکلات مردم یا اصلاح تصمیمات یا اصلاح در حوزه اجرا نمیشود. پس این آمارها و وجود این همه سامانههای رنگارنگ در وزارتخانهها و مجموعههای مختلف به چه دردی میخورند؟ اینها سؤالاتی است که پس از بازدید پنجشنبه گذشته رئیسجمهوری از سازمان برنامه و بودجه مطرح شد. مسعود پزشکیان باهدف حضور در مراسم اختتامیه سرشماری عمومی کشاورزی 1403 و صدور فرمان سرشماری نفوس و مسکن 1405، به سازمان برنامه و بودجه رفت. حضور پزشکیان در محل ساختمان این سازمان، بهانهای شد تا به معضل چندین سال گذشته اقتصاد ایران اشاره کند.
وی با تأکید بر اهمیت استفاده از دادههای آماری برای بهبود عملکرد مدیران، اظهار کرد: «به صرف اعلام آمار یا تحلیلهای آماری در موضوعات مختلف از جمله نرخ تورم مشکلی حل نخواهد شد.» پس از بیان این مقدمه بود که پزشکیان گفت: «باید از دادهها و اطلاعات و آمار برای رفع مشکل استفاده کنیم.» رئیسجمهوری برای ملموستر شدن موضوع، وجود نوسان در بازار و قیمت کالاها را مثال زد و گفت: «اگر سازمانهای متولی در حوزه سیاستگذاری و تصمیمگیریهای اقتصادی به این آمارها دسترسی نداشته باشند یا از آن استفاده نکنند، قطعاً نخواهند توانست مدیریت صحیحی بر نحوه تولید، توزیع و مصرف کالاها داشته باشند یا تصمیمات درستی در این حوزه اتخاذ کنند.»
بهرهمندی صحیح از آمارها صرفاً برای کنترل نوسانات بازار کارآیی ندارد. به اعتقاد پزشکیان، استفاده درست از دادهها و اطلاعات آماری، در حذف زمینههای فساد از جمله رشوه، رانت و احتکار هم کارکرد مناسبی خواهد داشت. او تأکید کرد که اگر بهدرستی منابع آماری را به یکدیگر متصل کنیم، امکان بسیاری از تخلفات و فسادها وجود نخواهد داشت. به همین دلیل نیز رئیسجمهوری یکپارچه شدن اطلاعات و کدها و اتصال آن به مرکز آمار برای بهرهبرداری درست، دقیق و بموقع را امری ضروری دانست.
پزشکیان به ضعفهای موجود در حوزه اختصاص ارز هم گریزی زد و با بیان اینکه امروز در حوزه تولید و واردات به افرادی ارز داده میشود اما مشخص نیست با آن چه میکنند و چه میزانی تولید دارند، اظهار کرد: «اینکه چگونه دادهها و اطلاعات به یکدیگر متصل شوند تا مدیر بتواند از آن استفاده کند، مهم است و اطلاعاتی که مدیر نتواند آن را تحلیل و از آن استفاده کند، فایده ندارد.»
طبق اظهارات رئیسجمهوری، یکی دیگر از حوزههایی که استفاده درست از اطلاعات و دادههای آماری میتواند مفید واقع شود، مبارزه با بحث قاچاق است، چرا که با استفاده از اطلاعات و دادههای آماری، میتوان نقل و انتقالها را رصد کرد.
سخن پایانی پزشکیان هم بیارتباط با استفاده درست از دادههای آماری نبود. او گفت که دنیا تغییر کرده و ما هم باید نگاه خود را عوض کنیم. رئیسجمهوری تأکید کرد که مدیریتها متحول شده است و باید با استفاده درست از دادهها و اطلاعات و بهرهبرداری از تکنولوژیهای نوین خودمان را با این روند تغییر دهیم تا بتوانیم مشکلات را برطرف و کشور را درست مدیریت کنیم.
یادداشت
به FATF داخلی نیاز داریم
مهدی پازوکی
استاد اقتصاد دانشگاه علامهطباطبایی
آمار ابزاری در اختیار تصمیمسازان و تصمیمگیران برای برنامهریزی است. اما در کشور ما مسأله این است که سیستم و نظامهای اداری کشور دچار مشکل هستند و علاوه بر این مشکلات، به لحاظ آماری و دادهای نیز با یکدیگر ارتباط منظمی ندارند. به عنوان مثال، سیستم مالیاتی و سیستم گمرک یا سیستم بانکها به یکدیگر متصل نیستند. این درحالی است که این سه سیستم باید برای اشتراکگذاری دادههایشان به یکدیگر متصل باشند. اکنون 90 درصد مردم ایران یارانه میگیرند. این واقعیتی است که همه از آن اطلاع دارند، اما آیا 90 درصد مردم ایران فقیر و نیازمند دریافت یارانه هستند؟
علت این امر ضعف سیستمها و سامانهها در کشور است. به عبارت دقیقتر مشکل این است که ما سیستم نداریم. در آمریکا ضربالمثلی هست مبنی بر اینکه «از مرگ میشود فرار کرد، اما از مالیات نه.» این ضربالمثل نشان میدهد که سیستم مالیاتی در آمریکا بسیار کارآمد است. در کشور آمار وجود دارد و وجود آمارها هم به نوبه خود واقعیتی است که همه از آن خبر دارند و حتی رئیسجمهوری هم به آن اشاره میکند. اما اینکه نمیتوانیم بهدرستی از این آمارها استفاده کنیم، به این دلیل است که در ایران سیستمها وجود ندارند. در پرونده فساد چای دبش، اساساً چرا این فساد روی داد و چرا وزیر سابق صمت محکوم شد؟ وزارتخانههای صمت و جهاد کشاورزی آمارهای لازم را در اختیار داشتند که نیاز واقعی کشور به چای چقدر است، چقدر از این نیاز از طریق داخل تأمین میشود و چقدر را باید وارد کرد. اما وقتی به اندازه 30 سال نیاز و بازار کشور سفارش در سامانهها بارگذاری میشود، این صرفاً نشاندهنده وجود فساد است. اما این فساد به این دلیل به وجود میآید که کشور ما فاقد یک سیستم یکپارچه است تا همه این دادهها را در اختیار داشته و بین سازمانهای مختلف تبادل شود. باید توجه داشت که داشتن یک سیستم بد از نداشتن سیستم هم بهتر است. میبینیم آمار و اطلاعات در اختیار داریم، اما ارادهای برای استفاده درست از این آمارها وجود ندارد. کما اینکه در قوانین بودجه، نهادهایی منابع دریافت میکنند که نباید منابعی از دولت بگیرند، اما نهادهایی که باید منابع بیشتری در اختیار داشته باشند، منابع کمتری دریافت میکنند. به این ترتیب نبود یک سیستم مناسب و یکپارچه باعث شده است علاوه بر قشر فقیر و مستضعف جامعه، اقشار مرفه هم یارانه بگیرند. مجموعه این شرایط به این معنی است که ما در داخل کشور نیازمند FATF داخلی هستیم. FATF داخلی به این معنی است که بانک مرکزی و نهادهای دیگر آمار و اطلاعات خود را در یک سامانه یا مرکز فراگیر با یکدیگر تبادل میکنند و این تبادل اطلاعات مانع بارگذاری سفارش واردات چای بیش از نیاز کشور میشود. اما وقتی این تبادل سامانهای یا سیستمی وجود ندارد، باعث میشود کسی از وقوع فساد بزرگی مانند فساد چای دبش خبردار نشود.
اما مشکل دیگر در کشور ما این است که ارادهای برای ایجاد یک سیستم یکپارچه با هدف نظارت و شفافیت در عملکرد دستگاههای مختلف وجود ندارد، یعنی همان سیستم یکپارچه که میتوان از آن با عنوان FATF داخلی تعبیر کرد. همین موضوع باعث بروز فساد و کاهش ظرفیت سازمانها و نهادها در کشور میشود. نتیجه آنکه برای اصلاح وضعیت امور، باید سیاستگذاری اقتصادی و فرآیندهای کسب و تبادل اطلاعات میان بخشهای مختلف کشور را نیز اصلاح کنیم.
آمار و سیاستگذاری دو روی یک سکه هستند و سیاستگذاری ناصحیح جز به این معنی نیست که نمیخواهیم از آمارها بهدرستی بهرهبرداری کنیم و راه فساد را ببندیم.