■ یووال لوری
■ ترجمه سعید عابدی
■ انتشارات ققنوس

کشف «معنای زندگی» از دغدغه‌های همیشگی فیلسوفان بوده و کتاب‌های پرشماری هم درباره آن نوشته شده است اما با وجود این هنوز هم موضوع تحقیق بسیاری از فلاسفه قرار می‌گیرد. در کتاب حاضر نویسنده تلاش کرده تا آرای تولستوی، ویتگنشتاین، سارتر و کامو را درباره معنای زندگی مورد مداقه قرار دهد و برای مخاطبش بگوید که این فلاسفه برجسته به پرسش‌های مرتبط با معنای زندگی چطور پاسخ گفته‌اند. در واقع، سفر فلسفی که این فیلسوفان طی کرده‌اند تا به معنای زندگی برسند در این کتاب روایت می‌شود تا مخاطبی که در هزارتوی پرسش «چیستی زندگی» گیر کرده چراغ راهی برای ادامه مسیرش پیدا کند و با خواندن این اثر به این تشخیص برسد که معنای زندگی کشف کردنی است یا آفریدنی؟ اگر آفریدنی است، آیا برای ابداع معنای زندگی قید و بندی وجود دارد، یا هر معنایی را می‌توان برای زندگی جعل کرد؟ علاوه بر اینکه نسبت معنای زندگی با اخلاق هم زیر ذربین فلسفی نویسنده قرار می‌گیرد تا مشخص شود که زندگی معنادار آیا ضرورت اخلاقی را ایجاب می‌کند یا خیر؟
در نهایت مؤلف، مخاطبانش را به این جمع‌بندی می‌رساند که چرا انسان نمی‌تواند نسبت به معنای زندگی بی‌تفاوت باشد و یک زندگی بدون معنا را تاب آورد.