داریوش شایگان و تأثیری که در زیست-جهان امروز ما گذاشت
ایستادن روی گسلها
دکتر مختار نوری
استاد اندیشهسیاسی و عضو هیأت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه
اندیشه هیچ متفکری را نمیتوان منفک از زمینههای سیاسی و اجتماعی مورد مطالعه قرار داد. داریوش شایگان روشنفکر فقید معاصر (1397-1313) نیز از این قاعده مستثنی نیست. او اگرچه خود را اهل سیاست نمیدانست، اما اندیشه او به کل، معطوف به تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر ایران از دوران قبل تا بعد از انقلاب اسلامی بوده است. داریوش شایگان متفکری بزرگ، نجیب، دنیادیده و از طبقه اشراف جامعه ما محسوب میشد، با این حال در ایام عمر پربرکت خود با رنج و ملال ناشی از زندگی فردی و جمعی نیز دمخور بود.
متفکر ایرانی با زبان جهانی
کودکی شایگان در میان لهجهها، زبانها و مذاهب مختلف سپری شد. چنانکه در کتاب «زیر آسمانهای جهان» در گفتوگو با رامین جهانبگلو میگوید: «در خانه ما چندین زبان مختلف شنیده میشد، مادر و خالهام با هم گرجی حرف میزدند، مادرم به سه زبان گرجی، روسی و ترکی عثمانی سخن میگفت و ترکی آذری که پدرم با آن به مادرم جواب میداد را میشنیدم و پدرم با من به فارسی سخن میگفت. بدینسان در محیطی چندزبانه زندگی کردهام و گمان میکنم این امر سرنوشت من و راههای بعدی زندگی مرا شکل داده است.»
چرا نمیتوان شایگان را نادیده گرفت؟
شایگان را میتوان در زمره اندیشندگان به «جان پریشان ایران» دانست و افکار و حساسیتش نسبت به سرنوشت ایران، بدون تردید او را در تاریخ کشورمان ماندگار خواهد ساخت. فراتر از ماندگاری شایگان در تاریخ فکری و فرهنگی ایران، بیراه نخواهد بود که اگر بگوییم داریوش شایگان به همراه سیدحسین نصر در زمره جهانیترین روشنفکران چند دهه اخیر جامعه ایرانی به شمار میآیند. حضور سیدحسین نصر به عنوان پرچمدار جریان سنتگرایی در مجموعه سخنرانیهای معروف مجمع سالیانه لرد آدام گیفورد و هم ردیف قرار گرفتن او با کسانی چون هانا آرنت، ویلیام جیمز، السدیر مکاینتایر، جان دیویی، چارلز تیلور و اتین ژیلسون نشانه توجه جهانی به اندیشههای اوست. در نشستهای سالانه گیفورد که در اسکاتلند برگزار میشود از صاحبنظران دعوت میشود که پیرامون موضوعاتی چون خداشناسی، الهیات و فلسفه سخنرانی کنند.
از سوی دیگر، شایگان نیز به معنای واقعی کلمه شخصیتی جهانی است، زیرا او هم شناخت خوبی از سایر فرهنگها و هویتها در جهان بشری داشت و هم به زبانهای مختلف و مهم بینالمللی تسلط داشت و هم اینکه برخی از آثار او به زبان فرانسوی و عربی ترجمه شده است. بدون شک، همه این تواناییها او را به چهرهای جهانی و نمایندهای فرهیخته برای ایران در مجامع علمی دنیا تبدیل کرده بود.
نتهای ذهنی متفکر متهور
شایگان از معدود روشنفکران ایرانی است که به اندیشههای غربی و شرقی به یک میزان گرایش داشت و شاید به همین اعتبار مهرزاد بروجردی او را یک «روشنفکر استثنایی» نامیده است. در مورد شایگان ما با متفکری مواجهایم که از یکسو اهل سیر و سفرهای فراوان، خاستگاه اشرافی، معتقد به هژمونی جهانی فرهنگ غرب بود و از دیگر سو، با مطالعه ژرف و گسترده راجع به میراث معنوی شرق و تجربهای که در مجالست با حکیمان معنوی مشرقزمین داشته است، در آثارش دریافتهای عمیقی از معنویت کهن شرقی توأم با حسی نوستالژیک قابل مشاهده است.
دگردیسی فکری یک فیلسوف
شایگان متعلق به نسلی از گفتمان روشنفکری ایرانی است که در فضای فکری و کینتوزانه برآمده از گفتمان غربزدگی اندیشهورزی خود را آغاز کرد، از این رو در این دوره او با رویکردی رادیکال نسبت به جهان غرب آثاری چون «آسیا در برابر غرب» و «بتهای ذهنی و خاطره ازلی» را متأثر از متفکران ضد مدرنی چون نیچه، هایدگر، پل تیلیش، رنه گنون، اورتگایی گاست و سیداحمد فردید و البته جنبشهای ضد مدرنیستی دهه ۱۹۶۰ در جهان غرب به نگارش درمیآورد. اما به تدریج و با تحول در ساخت اجتماعی و سیاسی زندگی بشر در سطح جهانی و تغییر و تحولات وسیع در ساحت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران، داریوش شایگان نیز دچار دگردیسی فکری گردید. او با نگاهی خسته و شکسته از دهه ۱۳۷۰ مواضع جدیدی اتخاذ کرد و با توجه به تجربه مدرنیته و دستاوردهای خوب و بد آن، راه خود را از «حلقه فردید» جدا ساخت و به امکان زندگی صلحآمیز در زیر آسمانهای جهان و مشکلات مشترک بشری اندیشید.
برش
روایت شایگان از ناخرسندیهای مدرنیته
شایگان متأخر با احترام به مدرنیته و دستاوردهای آن، همچنان بحرانهای معنوی جهان جدید را در قالب «افسونزدگی جدید» گوشزد میکرد. از این منظر، شاید این نوع نگاه دوسویه (خرسندیها و ناخرسندیها) شایگان متاخر مدرنیته را نگرشی مشابه آنچه چارلز تیلور در باب «ناخرسندیهای مدرنیته» بیان کرده تحلیل کرد. به هر حال، سخن در باب داریوش شایگان، بزرگی و بلندنظری او و خوانش انتقادی آثار و افکارش فراوان است و میتوان گفت اندیشه و شخصیت داریوش شایگان با داشتن چنین ویژگیهایی دارای پیامدها و درس عبرتهای ارزشمندی برای ما ایرانیان و خصوصاً اهل فکر امروز است.