تقدیر از رضا داوری اردکانی در مراسم «روز جهانی آینده»
ایستادن در اکنون و درک امکانهای فردا
مریم حسینی
خبرنگار
سهم فلسفه در «آیندهپژوهی»
دکتر رضا داوری اردکانی در این مراسم از علاقهاش به کتاب گفت و اینکه چطور کتاب خواندن برایش عین زندگی کردن است و اکنون به دلیل کهولت سن، دور شدن از کتاب، رنج زندگیاش شده است: «اکنون در ۹۲سالگی نه کتاب میتوانم بخوانم و نه زندگی میتوانم بکنم. آن روزی که کتاب میخواندم، زندگی میکردم. اما برخیها نمیفهمیدند که زندگی من با کتاب است.» او در پاسخ به کسانی که به جای کتاب خواندن، زندگی کردن را به او توصیه میکردند، گفت: «با کتاب، زندگی کردن لذت زیادی دارد و این مایه خوشبختی من است که توانستهام با کتاب زندگی کنم.» او گفت که «دانشگاه تهران»، «فرهنگستان علوم» و «دانش فلسفه» سه عامل اصلی در پرورش فکری او بودهاند و توانستهاند نگاه آیندهنگرانه را در او شکل دهند: «فرهنگستان علوم برای من محیطی فراهم کرد که بتوانم حرفها و افکارم را مطرح کنم. امیدوارم این حرفها به کار جوانان و آیندگان هم بیاید. البته هیچ ادعایی ندارم که همواره حرف نو زدهام یا اینکه مدعی باشم کارهای مهمی انجام دادهام؛ اما تواضع بیش از حد هم نمیکنم و باید بگویم من سعی خودم را کردهام و نتیجهاش را نیز گرفتهام.»
تربیت نسلی از
دانشمندان فرهنگپژوه
دکتر غلامرضا اعوانی نیز که خود هم از اساتید پیشکسوت فلسفه است و سالها در فرهنگستان علوم با دکتر داوری همکار و همراه بوده در این مراسم درباره آشناییاش با دکتر داوری گفت و این آشنایی را به 58 سال پیش ارجاع داد که دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران بود: «در سال ۱۳۴۵ که دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران بودم با دکتر داوری آشنا شدم. ما همواره ایشان را برادر بزرگ خود میدانستیم. ایشان نقش بزرگی در تربیت نسلی از دانشمندان و فرهنگپژوهان ایفا کردند. دکتر داوری، با استعداد فکری خدادادی و نبوغی که نادر است، در طول عمر خود به ترویج فلسفه و تبیین موقعیت ایران در شبکه روابط فرهنگی جهانی پرداخته و همواره ایران را به عنوان پلی میان فرهنگها تعریف و تبیین کرده است که این فعالیتهای فکری و فرهنگی قابل تقدیر و تحسین است.»
پرچمدار تفکر انتقادی
دکتر محمدرضا مخبر دزفولی، رئیس فرهنگستان علوم نیز درباره دکتر داوری گفت که او نهتنها یک فیلسوف برجسته، بلکه معلمی تأثیرگذار است که نسلهای متعددی از اندیشمندان را تربیت کرده است. او نقش دکتر داوری در جغرافیای فکری ایران و تأثیر او بر اندیشه فلسفی معاصر ایران را برجسته شمرد و گفت که تأثیرگذاری او بر مباحث آیندهنگری را نمیتوان نادیده گرفت: «آنچه امروز ما در ایران در حوزه فلسفه و تفکر انتقادی داریم، وامدار تلاشهای خستگیناپذیر استاد داوری اردکانی است. تفکر درباره آینده بدون شناخت دقیق از گذشته و نقد وضعیت کنونی ممکن نیست و دکتر داوری از جمله متفکرانی است که همواره بر نسبت میان سنت، مدرنیته و آینده تأکید داشته است. او بارها هشدار داده که بدون درک صحیح از ریشههای فکری و فرهنگی خود، نمیتوانیم آیندهای روشن برای کشور بسازیم.»
مخبر دزفولی معتقد است که آیندهنگری علمی و فرهنگی نیازمند رویکردی فلسفی است که بتواند ابعاد پیچیده تحولات جهانی را تحلیل کند و استاد داوری از پیشگامانی است که از دانش فلسفه برای مطالعات آیندهنگری بهره گرفته است؛ به همین دلیل دستاوردهای او در عرصه آیندهنگری درخور توجه و تحسین است: «آیندهپژوهی صرفاً یک دانش فنی نیست، بلکه نیازمند عمق فلسفی و شناخت تمدنی است. متفکرانی مانند دکتر داوری به ما آموختهاند که آینده را نباید صرفاً از منظر فناوری دید، بلکه باید به ابعاد انسانی، اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه داشت.»
بــــرش
آیندهنگری به روایت دکتر داوری
دکتر داوری سالها خود میزبان و برگزارکننده «روز جهانی آینده» در فرهنگستان علوم بود و اغلب هم در این روز سخنرانی داشت تا ابعاد آیندهنگری در ایران را تبیین و تحلیل کند. او معتقد است که آیندهنگری برخلاف تصور برخی افراد، «مهندسی فردا» نیست. او نقش علم را در آیندهنگری برجسته میشمارد اما متذکر میشود که برای آیندهنگری، نمیتوان به یک علم مشخص متوسل شد: «آیندهنگری، نشستن و در نظر آوردن تصاویری مطلوب و برساخته با نظر مهندسی از فردا نیست. پیوند میان آیندهنگری و علم امری مسلم است اما علم معینی که آینده را به ما نشان دهد وجود ندارد. به این جهت آینده نگریها بیشتر آیندهنگری علم و تکنولوژی است. با علم بیشتر میتوان آینده علم و تکنولوژی را روشن کرد. تکنولوژی یا تکنوسیانس قدرت جهان جدید و فرمانروای اکنون و آینده جهان است و این قدرت بر خلاف تصور کم و بیش شایع بیرون از اختیار انسان بسط مییابد ولی این بسط تا حدودی قابل محاسبه و پیشبینی است.»
به زعم داوری کشورهای توسعهنیافته از دانش آیندهنگری هم بهرهای ندارند، چرا که رویکرد آنها عموماً تقلیدی است و با رویکرد تقلیدی نمیتوان به آیندهنگری رسید: «کشورهای توسعهنیافته از آن جهت آیندهنگری ندارند و نمیتوانند داشته باشند که اداره و سازمان و صنعت و مصرف و مدرسه و تقریباً همه امورشان کم و بیش تقلیدی است. آنها در یک طرح و نظام کلی که آن را بشناسند و از تعلق خود به آن آگاه باشند عمل نمیکنند بلکه کارهایشان پیروی از رسم غالب است. آیندهنگری قبل از اینکه دانش باشد عمل است و مخصوصاً به عزم و تصمیم کشورها نظر دارد و از عهده همهکس در همهجا برنمیآید. علم آیندهنگری علم اشخاصی است که خود را در نسبت و پیوند خاص با جهان خویش مییابند و با اطلاع از عزم و تصمیمی که کشورشان برای شناختن آینده دارد به تصویری از آینده دست یافتهاند. اینها راهگشایان و رهروان راه آیندهاند و به هر منزلی که میرسند منزل آینده را روشنتر میبینند و برای طی منازل دیگر آمادهتر میشوند.»