در حافظه موقت ذخیره شد...
سوژه های نمایشگاه
اثر درخت از محمد کریمینیا به صورت چاپ دیجیتالی در این نمایشگاه به چشم میخورد؛ او درباره اثرش گفته: این نقاشی دیجیتال نمادین و سوررئال وهمآلود، آمیخته با زیباییشناسی است. این ترکیب در یک اتاق محدود و مستطیل شکل خودنمایی میکند؛ فضای بستهای که بلافاصله حس انزوا، کنترل و جبر را القا میکند. در قلب این فضا، یک شاخ گوزن باابهت در گوشه دیواری جا خوش کرده که نهتنها بهعنوان بازماندهای از یک حیوان، بلکه بهعنوان درختی جانشین، نمادی از انعطافپذیری، تاریخ و تحول نمایان میشود. تنش بین آنچه واقعی است و آنچه نمادین است، با سایههای برگهای واقعی درخت که بر دیوار پشت آن انداخته میشود، تشدید میگردد و حضور شبحآمیزی از طبیعت را به چشم میآورد که یادآور چیزی است که زمانی بوده یا هنوز در فراتر از مرزهای سفت و سخت این دنیای درونی وجود دارد.
رضوان صادقزاده که اثری با موضوع ماه و درخت را به این نمایشگاه آورده، گفت: «حدود ۵ سال هست روی تنه درختها کار میکنم، فراز و فرود بسیاری داشتم ولی توانستم با تنه درختها به یک فضای نسبتاً شخصی برسم. کاری که در نمایشگاه هست یکی از مجموعههای تنه درختهاست و هیچ معنی و مفهومی غیر از آنچه که میبینید نداره. ماه هست و درخت. میرمولا ثریا نیز فرشی را با طرح درخت بر دیوار و روی یکی از سکوهای نمایشگاه آورده است. از دیدگاه او، هنر در مرز میان Rug Design، Textile Art، معماری، نقاشی و گرافیک شکل میگیرد. تحقیق در ساختارهای نقش، الهامبخش او در خلق آثاری است که همزمان بومی و جهانی، آشنا و در عین حال غریب و سیال میان گذشته، حال و آیندهاند. اثر «درخت تاجدار» با الهام از گیاهان دریایی طراحی شده و نقوش ایرانی آن از نقاشیهای قبایل آفریقا تأثیر پذیرفته است. این اثر، فرمی شبیه به عروس دریایی را به تصویر میکشد که شاخههای ظریف و معلق آن به رشتههایی شناور، موازی و ریتمدار منتهی میشوند. اثر دیگر، «شاه مقصود»، نمادی از ایستادگی و آزادگی انسانی است که در مرکز آن، سروی با ریشههای استوار و شاخههای رو به آسمان قرار دارد. طراحی نوآورانه این اثر، تعادلی میان سکون و پویایی را به نمایش میگذارد و بیننده را به تأمل در قدرت و تحول دعوت میکند.
آرش فنائیان نیز درباره اثرش که درخت عمر خیام نام دارد، گفت: از دیرباز بهجای واژه درختستان یا باغ، از کلمه پردیس استفاده میشده است. همچنین در زبان عربی، فردوس و در زبان انگلیسی، Paradise نام گرفت. «پارادایس»، واژهای که در معانی خود «بهشت» یا «باغِ بهشت» را نهفته دارد. از این قصه، رابطه بین درخت تا بهشت را حدیث مفصل بخوانید و نیک بدارید. دو؛ از همان دیرباز رد پای اندیشهای ناب، دگراندیش و از مکتب اشراق در دیرنبشتهها و آثار کهن دیده میشود که میگوید: از کجا که آنچه ما از درخت، به نام «شاخه» میشناسیم، در حقیقت همان ریشه درخت نباشد که کاشته در آسمان است و بهعکس، آنچه به نام ریشه میشناسیم و در خاک است، در حقیقت شاخه نباشد و ما و زمین، همه برگ و بار آن نباشیم! سه؛ چون نیست به هر چه هست جز باد به دست/ چون هست ز هر چه نیست نقصان و شکست/ انگار که هر چه هست در عالم نیست/ پندار که هر چه نیست در عالم هست
مسعود ناصری سوینی نیز درباره اثرش گفت : متن و نوشتار در تاریخ و تمدن بشری همیشه دارای حرمت و مترادف با دانش خاص قلمداد می شده است. این ترکیب حرمت دانش، نزد دانندگان مفهوم متن در تمایز با دیگر مردمان، قداست را نیز به متن افزون کرده است.
رفتار و ترکیبی که هنرمند در این دو اثر ارائه می کند توأمان، درختوارگی و زایش را در خود دارد. او سعی در حرمت نهادن به نوشتار روند نامرئی کردن آن را به عهده گرفته و طلب رمزگشایی مجدد از مخاطب را ایجاد کرده است.