استاد احمد ملکی به بهانه اجرایش در جشنواره بینالمللی موسیقی فجر:
عاشیقها یک عالَم عاشق دارند
ندا سیجانی
روزنامه نگار
روایت یک موسیقی 6 هزار ساله
این نوازنده درگفتوگو با «ایران» درباره جشنواره موسیقی فجر گفت: «جشنواره موسیقی فجر سالها قبل با عنوان جشن سرودهای انقلابی برگزار شد و بعدها نام آن تغییر کرد. آن زمان آقای محمد رضا درویشی عاشیقها و در واقع هنرمندان موسیقی نواحی ایران را به این جشنواره معرفی کرد و در واقع اولین حضور هنرمندان موسیقی اقوام ایران در یک رویداد ملی با عنوان جشنواره موسیقی فجر بود و بعد از آن جشنواره موسیقی نواحی ایران شکل گرفت و فعالیت این هنرمندان به گونهای دیگر بود.»
او میگوید: «موسیقی عاشیقی بیش از 6 هزار سال قدمت دارد و کتیبههایی که در آسیای میانه و همدان کشف شده، گواه این موضوع بوده است. نوازندگانی که سازهایشان را درسینههای خود نگاه داشته و مینوازند و البته در داستانهای حماسی دده قورقود، به آن اشاره شده است و در ادامه موسیقی عاشیقی را اینگونه تعریف میکند: «عاشیقها؛ نوازنده، آهنگساز، روایتگر مقامهای حماسی و عاشقانه و داستانهای کهن و ریش سفید و مورد احترام مردم هستند و از سوی مردم انتخاب میشوند و براین باورند که این هنر از سوی خداوند به آنها هدیه شده است.»
اوضاع ناخوش احوال موسیقی اقوام
عاشیق احد به انتخاب گروههای نواحی در جدول جشنواره و تمرکز این اجراها در برج آزادی اشاره و بیان کرد: «ضمن تشکر از مدیران دولتی و مسئولان ارشاد و همچنین رئیس و دبیر جشنواره و دیگر برگزار کنندگان باید بگویم، هنرمندان موسیقی نواحی ایران گنجینههای ارزشمندی هستند و حضور هر یک از آنها در این سرزمین غنیمت است. موسیقیای که با فوت هریک از این گنجینهها، از بین میرود و مانند و جایگاهی ندارند. بنابراین لازم است قدر و ارزش این هنرمندان را دانست و به جایگاهشان ارج نهاد و نگذاریم فراموش شود و به آن بها داده شود. هرچند در این یکی – دو دهه اخیر موسیقیهای غربی جایگزین موسیقیهای اصیل شده است و تمامی سالنها را به تسخیر خود در آوردهاند و جای تأسف است که بگویم سالنهایی که به موسیقی اقوام اختصاص داده شده هم به لحاظ تعداد صندلی و هم فضای انتخاب شده نسبت به موسیقی پاپ بسیار متفاوت است. بنابراین انتظار ما این است سالنهای بهتری را به موسیقی نواحی ایران اختصاص بدهند و با اطمینان میگویم این پتانسیل در این موسیقی وجود دارد. چرا که عاشیقها مخاطب دارند و مردم به این موسیقی علاقهمند هستند. البته ضرورت این امر تبلیغات دراین زمینه است.»
این نوازنده نام آشنای سازقوپوز در ادامه صحبتهایش گفت: «طی این سالها تمام تلاشم بهتر دیده شدن و شنیده شدن موسیقی عاشیقی بوده است. موسیقیای که ریشه در فرهنگ و هنر کشورمان دارد و نباید بگذاریم از بین برود و براین اساس سعی من بر این بود آن را به موسیقی روز نزدیکترکنم و در این زمینه از سازهایی چون کوبهای بهره بیشتری ببرم که مورد پسند مردم باشد و در کنار آن معیشت خودمان نیز تأمین شود. چارهای هم غیر از این نداریم و باید آثارمان را به گونهای تنظیم کنیم که مردم از موسیقی نواحی ایران لذت ببرند و مورد توجهشان قرار بگیرد. البته با حفظ اصالت و چهارچوبهایی که دراین موسیقی تعریف شده است.»
هیچ دفاعی از موسیقی خودمان نداریم
او میگوید: «انتخاب موسیقی برای من از روی عشق و علاقه بوده و همچنان این مسیر را دنبال میکنم و درهمان سالها تلاش کردم تمامی داستانها و روایتهای موسیقی عاشیقی را بیاموزم و آموختم تا اگر فردی دراین باره از من سؤالی کرد، بتوانم پاسخگوی او باشم. اما متأسفانه در نسل امروز این سنتها کمتر دیده میشود یا وجود ندارد و آن تلاش و علاقه و انگیزه کمرنگ شده است. اما شرایط امروز تغییر کرده و بیان داستانهای موسیقی عاشیقی برای اغلب جوانان کسل کننده است. جالب است بدانید با توجه به اصالت موسیقی عاشیقی و سازهای آن وقتی به جشن عروسی دعوت
می شویم باید در کنار سازهایمان، ارگ را هم همراه کنیم تا برای مردم قابل شنیدن باشد. چرا که مردم دیگر حوصله داستانها وروایتهای عاشیقی را ندارند و تمام توجهشان به جنس دیگری از موسیقی بویژه موسیقی غربی است و آن را الگوی خود قرار دادهاند و هیچ دفاعی از موسیقی خودمان نداریم.»
نا مهربانی رسانه ملی با موسیقی اقوام ایران
سرپرست گروه موسیقی عاشیقلار با گلایهمندی از رسانه ملی اظهار کرد: «مدتی قبل به یکی از شبکههای تلویزیونی دعوت شدم و مجری از من خواست سازم را در پایین دکور نگه دارم تا دیده نشود. مگر چنین چیزی وجود دارد؟! مدیران شبکههای مختلف رسانه ملی کاملاً سلیقهای عمل میکنند و گاهی موافق به نمایش ساز هستند و گاهی مخالف آن. این درحالی است که سازهای ملی باید دررسانه ملی به نمایش گذاشته شود تا مردم، بویژه نسل جوان با آن آشنا شوند و حداقل نام آن را بدانند نه آنکه سازقوپوز را به نام گیتار بشناسند. عاشیق احد از پژوهشگران موسیقی عاشیقی است و در این باره اظهار کرد: «حرفه اصلی من اجرای موسیقی است و پژوهشام درعرصه موسیقی عاشیقی بوده و در این زمینه یک داستان همانند داستان کوراوغلی نوشتهام. در واقع هدفم جست وجو و بررسی ریشههای این موسیقی است و در شهرهای مختلف پژوهشهای بسیاری داشتهام. موسیقی عاشیقی در مناطق مختلف ایران اندکی در سازها و روایتهایشان متفاوت است.»
او در ادامه افزود: «در موسیقی اقوام ایران پژوهشگرهایی هستند که برای کشف هنرمندان گمشده این هنر، شهر به شهر و روستا به روستا میگردند تا این موسیقی را زنده نگه دارند من نیز طی این سالها تلاشم بر این است موسیقی عاشیقی از بین نرود. سالها قبل با هنرمندی از اهالی مرند آشنا شدم که روایتگر داستانهای عاشیقی بود و هر گاه این داستانها را برایم تعریف میکرد اشک میریخت و چون سوادی نداشت از من خواست این داستانها را برایش بنویسم اما به دلیل مشکلات کاری فرصتی پیش نیامد نزد این هنرمند بروم و یک روز شنیدم فوت شده است و بسیار متأثر شدم و تمامی این داستانها هم با او به زیرخاک رفت. براین اساس وظیفه پژوهشگران است که در این باره تمامی تلاشهای خود را بهصورت جدی دنبال کنند، نه آنکه اطلاعاتشان از فضای مجازی و اینترنت جمعآوری شود.»