وزیر میراث فرهنگی و گردشگری تشریح کرد
«ایران هراسی» پروژه غرب برای مهار ایران
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ایرانهراسی را یک مگاپروژه دانست و تأکید کرد: ایران هراسی یک پروژه نیست که یک دستگاه مثل میراث فرهنگی بگوید من یک پروژه تعریف میکنم و به شما تضمین میدهم که ظرف یک یا دو سال مسأله ایرانهراسی حل شود، این حرف گزافهگویی است.
«رضا صالحی امیری» در گفتوگو با برنامه تصویری «ایرانم» در «ایرنا» گفت: این یک مگاپروژه است که طی چند دهه گذشته، نظام بینالملل، در رأس آن ابررسانههای بیگانه و غرب، آگاهانه تصمیم گرفتند که برای مهار انقلاب اسلامی، افکار عمومی جهانیان را نسبت به ایران تخریب کنند و من باید از روی صدق بگویم در این پروژه موفق بودند؛ تخریب افکار عمومی جهانیان علیه ایران زیبا، ایران تمدنی و ایران بزرگ.
وزیر میراث فرهنگی تأکید کرد:ما در چند دهه گذشته به دلایل مختلف و مشخصاً به دلیل مناقشات سیاسی، انشقاق، درگیری و تعارضات در داخل، عملاً از پدیده ایرانهراسی غافل شده بودیم؛ یعنی برای پردازش، برنامهریزی، طراحی و عملیات بهمنظور خنثیسازی افکار عمومی جهانیان درخصوص ایرانهراسی کار جدی انجام ندادیم.
به گفته صالحی، دو رویکرد وجود داشت؛ رویکرد خوشبینانه که میگوید اینگونه نیست، جهانیان به ایران باور دارند و واقعیت را انکار میکردند. رویکرد بدبینانه که اساساً ایران را تاریک، هراسناک و ناامن جلوه میدادند. این دو تفکر در داخل شکل گرفته بود، ولی منبع و منشأ آن هزینههای سنگینی بود که رسانههای غربی صرف کردند و یکی از استراتژیهای غربی بود برای تقابل با ایران بزرگ.
او در پاسخ به اینکه استراتژیهای غربی موفق بودند؟ گفت: بله، موفق بودند. ما در این بحث هیچگاه به صورت عملیاتی و فراگیر و برنامهریزیشده و هدفمند وارد نشدیم. به همین دلیل من مطالعه میکردم، کشورهای منطقه برای تصویرسازی از خودشان، بین ۵۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار در سال هزینه میکنند که بگویند کشور ما این جذابیتها را دارد. این را تولید محتوا میکنند و در همه رسانههای دنیا پخش میکنند. من متأسفم که باید بگویم در مقایسه با همسایگان، مجموعه هزینه فعالیت و تولید محتوای ما برای خنثیسازی ایرانهراسی نزدیک به صفر است.
صالحی امیری به راهحل اشاره کرد وگفت: ما یک برنامه ملی میخواهیم برای بحث ایرانهراسی که تقسیم کار ملی شود. نقش همه نهادها در کشور در اینجا باید تعریف شود. نمیتوانیم بگوییم کار یک دستگاه است، این یک مگاپروژه است. پازل معرفی جذابیتهای ایران در ذهن جهانیان را برای جذب گردشگر به عهده ماست، اما در اینجا همه نهادهای سیاسی از وزارت خارجه تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما و نهادهای مسئول سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و رسانهای، همه باید در تقسیم کار سهیم باشند.
او گفت: ضمناً این موضوع طی یک پروسه در چهار دهه اتفاق افتاد. یک پروژه نبود که بگوییم فلان روز کلنگ زدند و بعد برداشت کردند، بازگشت آن هم یک پروسه است. اگر فکر کنیم تولید محتوای انبوه کنیم و بعد هم منتشر کنیم و بگوییم دنیا! شما قبول کنید که ایران چیزی که تصور میکردید نیست. به همان میزان که این عناصر با بار منفی در ذهنیت جهانی رسوب کرد، به همین میزان باید تلاش شود برای پاکسازی و خنثیسازی. رسوبی در ذهنیت جهانی نسبت به ایران شکل گرفته که با واقعیات تعارض دارد و دروغین است.
او تأکید کرد: نکته بعدی که مهمتر از اینهاست، خود ما در ایجاد این فضا نقشآفرین هستیم. این غیرقابل انکار است. اگر بپذیریم که ایرانهراسی یک پدیده خطرناک است و باید آن را خنثی کنیم، نباید در داخل به آن دامن بزنیم، این بحث روشنی است... باید در ذهن جهانیان ایران امن و باثبات شکل بگیرد. نکته مهم دیگر پدیده تهاجمی است که هر روز دارد توسط شبکههای بزرگ پمپاژ میشود. ما نیازمند یک ظرفیت رسانهای بسیار قدرتمند هستیم که بتواند این حجم از داده را در ذهن ایرانی، سالمسازی و پاکسازی کند.
او در پاسخ به سؤال خود مبنی بر اینکه در نقطه مقابل چه ظرفیت رسانهای داریم که بتواند ذهن جوان ما را هدایت کند؟ گفت: ما نتوانستهایم هنوز ظرفیتهای موجود در ایران را به جوانان خودمان بیاموزیم. دانشآموزان ما در شهر خودشان نمیدانند که چه ظرفیتهایی دارند. من باور دارم شوش که یکی از کانونهای تمدنی ماست، شوشتر ما که سازههای آبی دارد و جزو عناصر هویتی ماست، دانشآموزان شوشتر نمیدانند که آنجا چه تمدنی دارند. فیروزآباد ما که نقطه آغاز پایتخت ساسانی است، ۱۱۹ اثر دارد که دانشآموزان آن را نمیدانند، سیستان و بلوچستان که از آن به عنوان فقیر نام میبریم، یکی از غنیترین حوزههای تمدنی ماست ولی فرزندان ما در سیستان و بلوچستان این ظرفیت را نمیشناسند چون ضعف رسانهای داریم. بنابراین در مقابل تهاجم، مقاومت فرهنگی وجود دارد که از طریق ارتقای دانش و آگاهی فرهنگی شکل میگیرد. حوزه فرهنگ، حوزه جنگ و تقابل نیست، حوزه آگاهسازی، افزایش و ارتقای سطح آگاهی، دانش و شناخت است. ما همه چیز را میخواهیم بلافاصله برویم در حوزه نظامی و آن را تحلیل کنیم. حوزه فرهنگی حوزه شناخت و آگاهی و هویتی و فهم داشتههای ملتهاست.