حماس کنترل سیاسی- مدنی نوارغزه را از دست داده است؟
ادامه از صفحه اول
اما استدلال موافقان خارج شدن کنترل مدنی و سیاسی حماس بر نوارغزه چیست؟
برخی معتقدند به واسطه آنچه در متن آتشبس آمده و تصمیمی که در خصوص اداره نوارغزه توسط یک دولت غیرنظامی در دوران بازسازی گرفته شده، به معنی از دست رفتن یا کاهش سیطره حماس بر نوارغزه است. یا به طور مثال حضور برخی نیروهای پلیس تشکیلات خودگردان یا کنترل محورهای نتزاریم و رفح توسط شرکتهای خارجی یا فلسطینی نزدیک به تشکیلات و برخی موضوعات از این دست را نشان از دست رفتن تسلط حماس بر غزه میدانند. اما باید دقیقتر به درک و تعریف از تسلط حماس بر غزه نگاه کرد. در چه شرایط و با چه مؤلفههایی میتوان این گزاره را مطرح کرد که تنها بازیگر مسلط بر غزه هنوز حماس است یا بالعکس؟
حماس همواره حالت مطلوبش چه قبل و چه بعد از طوفانالاقصی، دولت وحدت ملی و واگذاری بسیاری از کارویژههای حکومتداری و دولتداری به طرفی فلسطینی بوده است. حماس برای تحقق این مسأله و ممکن شدن بازسازی در دوران آتشبس از ماه پنجم جنگ هم نشستهای مختلف در قاهره، دوحه، پکن و حتی مسکو با طرفهای دیگر فلسطینی برگزار کرده تا دولتداری پس از جنگ را با توافقی مشخص به طرف دیگری حتی تشکیلات خودگردان واگذار کند.
یک مسأله که اسرائیلیها در این سالها در خصوص نوارغزه و مدیریت آن فهمیده و به درک صحیحی هم رسیدهاند، این است که حماس در سیطره و تسلط بر غزه حریص نیست. آقای ابوشریف نماینده جنبش جهاداسلامی در ایران هم معتقد است: «تشکیلات خودگردان فلسطین با فشارهای عربی و بینالمللی مسأله رهبری حماس را مطرح میکند، وگرنه حماس هیچ وقت حریص نبوده است. حماس خواستار حکومت نیست بلکه خواستار همافزایی فکری برای مدیریت غزه است. تکنوکراتهای زیادی داریم که میتوانند بیایند و بر غزه حکومت کنند. این افراد از مؤسسات مدنی، خیریهها و سندیکاها هستند. ما هم به عنوان مقاومت، به این مسأله راضی هستیم.»
اما اسرائیلیها میدانند تا زمانی که حماس زنده و سرحال است و همراهی اجتماعی را برعهده دارد در کنار حفظ تسلط امنیتیاش با خط دهی و جهتدهی همه مؤسسات غیر سیاسی، مدنی و اقتصادی به سود مسیر مقاومت و پویایی خودش ادامه خواهد داد. یک مثال بارز این مسأله پیش از طوفانالاقصی مؤسسه آنروا است. مؤسسهای ذیل سازمان ملل با اکثریت کارمندانی خنثی و با تسلط بودجهای کامل توسط غربیها بر آن. اما این مؤسسه به باور صهیونیستها کاملاً در مسیری در دهه گذشته اقدام کرده که به سود مقاومت در غزه بوده است. تجربه دهه اخیر کافی است تا نتانیاهو و طرف اسرائیلی بسیار اصرار داشته باشند که واگذاری مدیریت نوارغزه به تشکیلات یک شکست کامل است و به معنای زنده ماندن و تسلط حماس بر نوارغزه است.
دیروز هایموفیتش فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش اسرائیل گفته بود: «تصاویر پیروزی که امیدوار بودیم آنها را ببینیم در نوار غزه مشاهده نشد. واقعیتهای موجود در این منطقه نشان میدهد که حماس همچنان تنها حاکم این منطقه بوده و از روند تبادل اسرا برای نشان دادن قدرت نظامی خود جهت حکمرانی و تقویت تسلطش بر نوار غزه استفاده کرده است، علاوه بر اینکه قدرت خود برای سازماندهی مجدد را نیز نشان داد.» و در پایان، باید نوارغزه و تحولات سالهای گذشته آن را دقیق و کامل شناخت. آنگاه از وجود پلیس تشکیلات خودگردان، کنترل محورها توسط دیگر بازیگران یا حضور پررنگ دولت فلسطینی رامالله در مدارس، دانشگاهها یا وجود سازمانهای بینالمللی مختلف در واقع پیش از طوفان هم بوده است و گزینه مطلوب حماس هم هست. اکنون در مرحله اول از آتشبس سه مرحلهای، بسیاری از صهیونیستها معترفند که حماس بر غزه سیطره دارد و اگر ضربهای هم دیده، جایگزینی برای آن فعلاً روی میز نیست.

