جشنواره تئاتر؛ نوستالژیک یا استراتژیک؟

رضا دبیری‌نژاد
کارشناس فرهنگی

جشنواره‌های هنری هر کدام هویتی دارند که ماهیت وجودی آنها را تعریف می‌کند. این جشنواره‌ها هر کدام در زمانه‌ای به وجود آمده‌اند و حاصل یک نیاز در زمانه پیدایش هستند. حتی در جشنواره‌های موضوعی و مناسبتی هم این نیاز وجود دارد و در نهایت مانند نسبت فرم و محتوا در هر هنر میان شکل و ماهیت جشنواره‌ها نیز رابطه‌ای وجود دارد.
همه جشنواره‌های هنری در دنیا در امتداد وجودی و استمرار خود تلاش کرده‌اند تا ماهیت خود را تقویت کنند و برای خود در حیطه هنر تشخصی ویژه ایجاد کنند. این تشخص هنری هم در فرآیند جریان‌سازی هنری اثر دارد و هم نوع مخاطبین جشنواره را مشخص می‌کند و در واقع باعث می‌شوند تا مخاطبینی مشخص آن را بشناسند و مشتریان پیوسته آن باشند.
همین مخاطبین پیوسته حاضر و پیگیر هستند که سبب رونق و پویایی یک جشنواره می‌شوند. جشنواره تئاتر فجر نیز در سال‌های آغازین خود بر پایه احیای تئاتر و رونق بخشیدن آن در جامعه پساانقلاب شکل گرفت و این جشنواره با نگاهی ملی و جریان‌ساز فراگیر در سطح کشور مبنای خود را بر آن قرار داد تا یک شبکه اجرای نمایش را شکل دهد که از همه استان‌ها آغاز شود و در نهایت جشنواره نهایی نمایشگر عصاره تئاتر کشور باشد. از این رو این جشنواره یک نیت تشویفی برای هنرمندان نمایشی در همه کشور بود تا جشنواره صحنه اصلی حضور و فعالیت آنها شود.
بر همین اساس جشنواره نمایش در کنار انجمن نمایش نقش آموزشی نیز داشت. بعدها همین جشنواره به نوعی به یک بازار تئاتر کشور برای اجرای نمایش‌های آینده نیز تبدیل شد تا جشنواره تئاتر فجر به نقطه پایانی و آغازین تئاتر در کشور نیز تبدیل شود.
اما جشنواره‌ها باید با گذشت ادواری ماهیت خود را مورد ارزیابی قرار دهند و ببینند آیا همان نیاز پیشین پابرجاست و آنها همان ضرورت و مخاطبان پیوسته قبلی را دارند و حتی در یک رابطه نوستالژیک می‌توانند هویت خود را حفظ و تقویت کنند؟ جشنواره تئاتر وابسته به وضعیت تئاتر در جامعه است و اگر شرایط زیست تئاتر در جامعه تغییر کرده است دیگر نمی‌توان توقع داشت جشنواره تئاتر مبتنی بر همان ماهیت پیشین پاسخگو باشد و علاقه و عادت یک نسل یا برگزارکنندگان آن را به نسل‌های جدید و جامعه تحمیل کند. جشنواره‌ها در مسیر پیوسته خود می‌خواهند توسعه یابند، از این رو گسترش کمی وضعیت ماهوی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و حتی گاه بر کیفیت آنها نیز اثر گذاشته و از پیوستگی مخاطبین‌شان می‌کاهد. جشنواره تئاتر فجر بعد از چند دهه تداوم به نقطه‌ای رسیده است که بازنگری و بازتعریف آن ضروری است.
این جشنواره بیش از آنکه بخواهد به مسیر فربه شدگی خود ادامه دهد نیاز دارد تا نسبت خود را با زیست امروزی تئاتر ایران بازتعریف کند. اینکه بخواهد ویترین سال گذشته تئاتر برای ارزیابی باشد یا نمایه‌ای از سال آینده و بازاری برای اجراهای آتی هر کدام ماهیتی است که می‌تواند سیاست جشنواره تئاتر فجر را مشخص کند. این سیاست، جشنواره را به یک تناسب و توازن می‌رساند که حتی مناسبات ورود و حضور در آن را به طور مساوی مشخص می‌کند و حتی نسبت جشنواره با مدیریت تئاتر کشور را مشخص می‌سازد.
جشنواره تئاتر فجر باید همه تجربه‌های پیشین خود را فرادید بگذارد و همه آنها را در زمانه حیات‌شان نقادی کند و با زمانه امروزی تئاتر بسنجد و از میان این تجربه‌ها انتخاب کند و در نهایت بگوید و نشان دهد که قرار است جشنواره تئاتر فجر چگونه باشد و به چه پرسشی پاسخ دهد؟ این پرسش و مسیر پاسخگویی آن مهم‌ترین سیاست جشنواره تئاتر فجر خواهد بود که باید همزمان با جشنواره امسال آغاز شود.