«ایران» مواضع دولت جدید ایالات متحده درباره ایران را بررسی میکند
محک «دیپلماسی» در دولت دوم ترامپ
نطق طوفانی «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری امریکا در مراسم تحلیف ریاست جمهوری امریکا نشان داد او تصمیم به عبور از ممنوعههایی در سیاست خارجی گرفته است که در آن، متحدان قدیمیاش جای چندانی برای مانور ندارند. تصمیم یکدفعه ترامپ برای خروج از توافق هستهای با ایران نشان داد که او برای نیل به خواستههایش آماده است از رویهها، ساختارهای بینالمللی و عینی و جریانهای مسلط نظامی و امنیتی و پیمانهای چندجانبه و چندوجهی بگذرد و کار را آن طور که میخواهد، پیش ببرد. ترامپ اما در سخنرانی دوشنبه خود در مراسم تحلیف وقتی به تشریح اهدافش در عرصه سیاست خارجی پرداخت، ترجیح داد برخلاف همیشه نامی از ایران نبرد و همه چیز را در هالهای از ابهام باقی بگذارد. او اما ساعتی بعد همزمان با امضای شماری از فرامینش مجبور شد در پاسخ به پرسشی درباره ایران مدعی شود: «میخواهیم ایران را پاسخگو کنیم» تا نشان دهد همچنان به پیگیری سیاست فشار حداکثری نیم نگاهی دارد. این درحالی است که چینش و ترکیب کابینه و انتصابات دولت ترامپ هم حکایت از آن دارد که او همچنان سیاست فشار را به عنوان یکی از گزینههای روی میز کنار نگذاشته است؛ چهرههایی که پیوندهای بعضاً نزدیکی با تلآویو دارند. از اینرو انتخاب چهرههای تندرو مانند «مایک هاکبی» به عنوان سفیر امریکا در اسرائیل، «مارکو روبیو» به عنوان وزیر امور خارجه، «جی دی ونس» به عنوان معاون رئیس جمهوری و «مایک والتز» به عنوان مشاور امنیت ملی، مقامهای اسرائیلی را امیدوار کرده است که بازگشت ترامپ توان آنها را در مسیری که در ضدیت با ایران در پیش گرفتهاند، تقویت کند. به اعتقاد تلآویو، چینش کابینه نشان دهنده تمایل احتمالی دولت ترامپ برای انتخاب دیپلماسی اجبار در مذاکرات احتمالی آینده با ایران است. همه اینها در حالی است که «ترامپ» در قیاس با روزهای آغاز به کار خود در دولت اول با مواضع متعادلتری به استقبال بررسی موضوعات مورد چالش با ایران رفته است؛ مواضعی که در بطن آن تدارک گفت وگو با ایران و دستیابی به توافقی سوای برجام را جستوجو میکند. سکوت درباره ایران در سخنرانی رسمی و اشاره کوتاه به نام ایران در جلسه پرسش و پاسخ با خبرنگاران میتواند نشانهای از این باشد که او سعی دارد در عین توجه به سیاست فشار، راه را برای تعامل یا مذاکره با ایران باز نگه دارد؛ رویکردی که میتواند بخشی از یک سیاست چندوجهی با هدف پایان بخشیدن به تنشهای جاری با ایران در بازه زمانی کوتاه مدت باشد. این تغییر رویکرد را میشد از اظهارات «روبیو»، گزینه ترامپ برای پست وزارت خارجه فهمید که در جلسه تأیید صلاحیت خود در مجلس سنا با اشاره به اینکه «باید از هرگونه توافقی که به ثبات و امنیت منطقه کمک میکند و باعث امتیازدهی واقعبینانه امریکا به ایران میشود، استقبال کنیم»، گفت: «دولت امریکا باید برای مذاکره با ایران آماده باشد.» با این همه آنچه مشخص است اینکه در دولت دوم ترامپ، دو جریان اصلی به طور مشخص در صحنه سیاست خارجی به ایفای نقش خواهند پرداخت؛ یک جناح غالب که همچنان نگاه جدی به گزینه نظامی دارند و از سیاستهای جنگطلبانه نتانیاهو حمایت میکنند. جناح دیگر محافظهکارانی هستند که میکوشند زمینه را برای تحقق خواست ترامپ مبنی بر پایان دادن به جنگ در خاورمیانه فراهم آورند.
مذاکره به شرط دوری از ماجراجویی
ناظران در چنین فضایی از اهمیت کنشگری ایران در مواجهه با دولت دوم «ترامپ» سخن به میان میآورند. به اعتقاد آنها، تعدد دیدگاه دولتمردان کابینه جدید میتواند زمینهای برای بروز اختلافات پیرامون نحوه بده بستان امتیاز با ایران در زمین مذاکره شود. بنابراین پیگیری یک سیاست یکدست و هدفمند در مواجهه با بروز تعارضات احتمالی مانع از جریان یافتن مذاکرات فرسایشی و زایش بحرانهایی تازه خواهد شد. بر این اساس و ناظر بر ضرورتی که ترامپ برای حل و فصل سریع تنشها در منطقه از جمله موضوع ایران نشان داده است و همچنین ملاحظاتی که زیر سایه روند رو به پیشرفت برنامه هستهای ایران جریان یافته، تکیه به مذاکره در گام نخست راهکاری سازنده برای رسیدن به نقطه تعادل در تنشهای جاری خواهد بود. تمرکز بر تدابیر فوری برای برونرفت از آنچه در بطن تنشهای جاری منطقه دیده میشود و ایجاد توافق با تهران، فرصتی برای کاهش ابعاد بحران است، مشروط به اینکه دولت جدید امریکا برای رسیدن به این مهم آماده فاصله گرفتن از سیاست فشار حداکثری باشد؛ یعنی همان چیزی که در نگاه مسعود پزشکیان رئیس جمهوری مورد تأکید ویژه قرار گرفته است. چه پزشکیان برای مدیریت تنشها خود را آماده نشان داده است به شرط اینکه همه چیز از موضع برابر و به دور از ماجراجوییهای جدید ایالات
متحده باشد.


