پایبندی به شعار اصلی ایران

ابراهیم عمران
روزنامه نگار

آن سالی که قرار بود روزنامه‌ای «به میان ما آید» تلویزیون هم تبلیغ‌اش می‌کرد. گویا هنوز دوران ماه عسل این جعبه جادو به قول زنده یاد هاشمی با مطبوعات و بالمآل روزنامه تریبون دولت بود! آری آن سال تلویزیون، روزنامه را رقیب نمی‌دانست. در دو مدیوم گوناگون رسانه فعالیت می‌کردند. روزنامه‌ای متولد شد که رنگ و بویی از اصلاح‌طلبی آن سال‌ها داشت. هر چند سه سال بعدش اصلاح‌طلبی با لیدری رئیس دولت اصلاحات متولد شد. ایران آن دوره در پی نوسازی اقتصادی بود. حرف و کردار دولتیان آن زمان عمدتاً اقتصاد بود و بس. به دنیا آمدن روزنامه آن هم در راستای توسعه اقتصادی امری درخور بود. روزنامه ایران که با تیتر« به میان شما آمدیم» به دنیای مطبوعات سلام گفت؛ نشان از باور پذیری مخاطب داشت. به میان آمدن مردم نشان ازقبول واقعیتی داشت که در آن سال‌های میان‌داری طیف خاصی از جریانات سیاسی، فی نفسه واجد بحث‌های فراوانی می‌شد. حال که از آن دوران سه دهه می‌گذرد و دولت‌های گوناگونی با نگرش‌های متفاوت، سکان مدیریتی آن را به عهده گرفتند، می‌توان تحلیل کامل‌تری از این رسانه نوشتاری داشت. روزنامه‌ای که بسان بیشتر مطبوعات، بهارش در بهار روزنامه‌های ایران در سال‌های دوم خرداد به بعد بود. شمارگان حقیقی و زیاد و صفحات درخور که برای آن سال‌ها قابل قبول بود از جمله نکات بارز روزنامه بود. صفحه تاریخ جهان و ایران که به مدد زنده یاد «تاراجی» در می‌آمد  یا صفحه خوانندگان که روزنامه نگاران کاربلد آن سال‌ها زحمتش را می‌کشیدند از جمله محمد آقازاده و سید آقایی از صفحه‌های تأثیر گذار، با توجه به شعار اولیه تیم ابتدایی ایران بود. هر چند در این میان صفحه‌ای چون «حوادث» هنوز جایگاه ویژه خود را حفظ کرده است. سال‌های معجزه هزاره سوم که دوران حضیض مطبوعات بود از همه لحاظ؛ ایران نیز از آن در امان نماند . در این دوران که تیراژ روزنامه آنچنان افت کرده بود که حتی در کیوسک‌ها نامی از ایران دوران اوج وجود نداشت! حتی رحم به روزنامه «ایران سپید» (که دستاورد مهمی برای نابینایان بود)هم نکردند! در دولت تدبیر نیز آنچنان تدبیری برای این تریبون صورت نگرفت! نگاه‌های جناحی غالب شده بود.  برخی از کسانی هم که قبول زحمت کرده بودند،  نتوانستند منشأ اثر درخوری باشند، تا جایی‌که از خنثی‌ترین رسانه‌ها در حمایت از دولت، صدا در می‌آمد و از ایران که لامحاله می‌بایست صدای اول و اصلی باشد، نوایی بلند نمی‌شد! دوران دولت سیزدهم نیز هر چند در جایگاه تریبون دولت وقت، سنگ تمام گذاشتند ولی  آنان آمده بودند که تئوری‌های خویش را در قالب روزنامه نگاری قوام بخشند! این دوره نیز ایران برای محافل درونی شان، بد کار نکرد. غافل از آنکه مخاطب در این میان چندان محلی از اعراب  نداشت! حتی صفحات بیشتری که در قالب داستان حوادث گونه هم طراحی شده بود،  شمار بالایی از مخاطبان پیدا نکرد! باری ایران رسید به دوره‌ای که صدای تازه‌ای باید ندا سر می‌داد. دورانی که کشتی بان را سیاست دگری می‌بایست. هر چند مدت زیادی نیست که تیم جدید مدیریتی روی کار آمده اند، ولی می‌توان امید داشت با روزنامه نگارانی که در هرم اصلی روزنامه را مدیریت می‌کنند، دوران اوج ایران تکرار شود، که در همین کوته مدت بارقه‌هایی از این امید زنده شده است. دورانی که درهر کوی و برزن، دست مخاطب عادی‌«ایران» دیده می‌شد شاید تکرارش بسیار سخت باشد. همان ایرانی که شعارش در میان مردم بودن بود که اگربه همین شعارعمل شود شاید میسور شود
 این مهم وآرزو...