مسعود پزشکیان در اولین سفر دوجانبه روز جمعه راهی روسیه میشود و معاهده مشارکت جامع راهبردی با این کشور را امضا خواهد کرد
ایران – روسیه؛ دو متحد با انتظارات متقابل
مریم سالاری
روزنامهنگار
حرکت از رابطه مبتنی بر اقتضائات صرف همسایگی به سمت برقراری همکاری بسیار نزدیک در موضوعات راهبردی خلاصه آن اتفاقی است که قرار است در اولین سفر رئیسجمهوری به مسکو و دیدار با «ولادیمیر پوتین» در کرملین رخ دهد. مسعود پزشکیان در شرایطی راهی تاجیکستان و روسیه شده که ایران در دولت چهاردهم نسبت به دورههای گذشته در مسیر سیاست خارجی خود موقعیت متفاوتی یافته است. او تا اینجا سعی کرده با موضعگیری خود نسبت به هدفگذاری ترمیم روابط با غرب، پرونده هستهای را با آغاز گفتوگوهای ژنو در مسیر فرجام قرار دهد، تیزی حربه ایرانهراسی را کُند کند و نقش غیر قابل انکار ایران در حل و فصل بحرانهای منطقهای را به اثبات برساند. رئیسجمهوری پس از حضور در تاجیکستان و برنامهای که برای امضای شمار زیادی از اسناد همکاری با مقامهای این کشور دارد، در فرصت پیش رو حضور در روسیه را به فرصتی برای تقویت رابطه با این کشور از قبال امضای توافقنامه مشارکت همکاری راهبردی تبدیل خواهد کرد. دولت پزشکیان در شرایطی به محرکهای برای شتاب بخشیدن به نهایی کردن سند همکاری راهبردی با مسکو تبدیل شده که سیاست خارجی منطقهای و آسیامحور خود را روی ریل واقعگرایی و عملگرایی به پیش میراند. ورود به عصر جدید همکاریهای بلندمدت با کشورها از جمله روسیه نیز متناسب با چنین نگاهی صورت گرفته است. نوعی از همکاری که هرچند قراردادن توصیف «راهبردی» در کنار آن به باور برخی از کارشناسان همچنان با تردیدهایی مواجه است اما مرور تحولاتی که مقامهای دو کشور در بطن موضوعات و پروندههای مشترک منطقهای طی سالها و ماههای گذشته از سر گذراندهاند و مهمتر از آن موضوعات همکاری که دوشادوش یکدیگر پیش میبرند، میتواند تا حدود زیادی از حجم این تردیدها بکاهد. چنانکه اولین سفر پزشکیان در دوره ریاست جمهوری خود و امضای سندی که به وصف «راهبردی» متصف است، در متن مراودات دیپلماتیک دو کشور پدیده خارقالعادهای به نظرمیرسد و خالی از معانی و پیامهای سیاسی خاص نیست. جز روابط دوجانبه؛ «سوریه»، «برجام» و «اوکراین» کلیدواژههایی هستند که این روزها بیش از هر چیز در اخبار مربوط به همکاریها و هماهنگیهای دو کشور تکرار میشوند.
نمایش اولیه تقویت پیوند دوجانبه
پزشکیان و «پوتین» که چهرههای متبسمشان در نشست اخیر «بریکس» در روسیه حکایتگر رضایت از روند پیشرفت دو کشور در مسیر همکاریهای دوجانبه بود، در حالی قرار است روز جمعه در مسکو همنشین شوند که پرونده مهم هستهای ایران را در دستورکار دارند، دفاع از موجودیت برجام در برابر دستاندازیهای اروپا و ایالات متحده که بدعهدیهای مستمرش میتواند این توافق را در ماههای پایانی از آخرین سال اجرا با مخاطرهای جدی مواجه سازد. این تأکید پزشکیان پیش از دیدار با پوتین که «با توسعه همکاری با متحدان، فشارهایی که امریکا علیه کشورهای منطقه اعمال میکند خنثی خواهد شد» و در مقابل مخالفت اکید مقامات روسیه با سیاست جاری اروپاییها برای فعال کردن مکانیسم ماشه و ممانعت آنها از پایان نزاع پرونده هستهای ایران، موضعگیریهایی نشانهمند بوده که شاید بتوان گفت در تصمیمات احتمالی «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری جدید امریکا برای تعیین تکلیف این موضوع بیتأثیر نباشد. از این نظر تغییر در سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم و در مسیر حل و فصل قرار گرفتن پرونده هستهای ایران را میتوان به عنوان تسریعکننده تغییر در روابط ایران و روسیه ارزیابی کرد. همچنان که در سمت مقابل نیز جنگ روسیه با اوکراین و در نتیجه وضع تحریم علیه روسیه از سوی امریکا و اتحادیه اروپا از جمله دلایلی به شمار میآید که مسکو را به تغییر در زمین بازی اتحادهای سیاسی خود ترغیب کند. نمایش اولیه تأثیر این تغییر رویکرد مسکو بر روابط دوجانبهاش با تهران را میتوان در شتاب دادن به تنظیم سند همکاری راهبردی با ایران و بهطور خاص در همسویی سیاست دو کشور درباره موضوع هستهای، همکاریهای نظامی و پروندههای منطقهای همچون سوریه جستوجو کرد. همکاری ایران و روسیه از نوع آنچه در زمینه حل و فصل بحرانهای منطقهای از جمله فرآیندهای دیپلماتیک سوریه اتفاق افتاد، اگر چه پس از سقوط حکومت «بشار اسد» و شکلگیری آرایش جدید منطقهای بر سر تحولات داخلی این کشور عملاً بلاموضوع تلقی میشود اما بدون شک همکاری غیرقابل تکراری در ادامه این مسیر نخواهد بود.
تطبیق با نظم در حال ظهور
مقامهای ایران و روسیه در مواجهه با این رویدادها با درک آنچه به عنوان نشانههای تازه از نظم درحال شکلگیری در مناسبات بینالمللی شناخته میشود، به هر نوع مصالحه ذیل یک راهبرد انتخابی یا اقدامی تاکتیکی با هدف کاستن از ابعاد منازعه مینگرند؛ مسیری که در واقع به عنوان ضرورتی در مسیر تعامل با غرب و رفع تحریمها قابل ارزیابی است. تردیدی وجود ندارد که رابطه بحرانی ایران و امریکا در دههها و سالهای گذشته و از سوی دیگر روند رو به رشد رقابت امریکا با چین و تقابل با روسیه که در بحران اوکراین به اوج رسید، نقش مهمی در شکلگیری تقویت اتحاد دوجانبه تهران با مسکو داشته است؛ شکلی از همکاریهای جدید که زیر سایه درک مشترک ایران و روسیه از خطرات دامنهدار رویکرد یکجانبهگرایانه امریکا، آنها را به سمت و سوی تقویت همکاریهای همهجانبه کشانده است. در این شکل تازه از رابطه که در بستر به چالش کشیده شدن نظم مبتنی بر هژمونی بیچون و چرای امریکا به جریان افتاده است، مفاهیم حوزه نفوذ و منطقهگرایی جان تازهای میگیرد. در شرایطی که حوزه نفوذ روسیه از قلمروهای تحت سیطره آن در گذشته شکل میگیرد، حوزه نفوذ ایران، همسایگیهای بلافصل این کشور است. حالا هر دو در حال تطبیق خود با مسیر تحولات در خدمت تحقق منافع ملیشان هستند، اما این بار به روشی عاقلانهتر در حال کاهش منازعه و ایجاد یک نظم متفاوتند. پیامهای ارسالی تهران به غرب که توافق جامع راهبردی ایران و روسیه علیه هیچ طرف سومی نیست، در چهارچوب همکاری عقلانی این دو متحد معنادار میشود.
رقبای اجباری، دوستان عملی
همه اینها در حالی است که سرنوشت همگرایی ایران و روسیه در کسب جایگاه چانهزنی در صحنه جهانی به نمایش درمیآید؛ جایی که به عنوان نمونه روسیه درصدد نیل به امتیازاتی در اوکراین و متقابلاً دریافت پاداشی برای حمایت مداوم خود از احیای برجام است. ایران هم متقابلاً انتظاری همسطح در روند تحولاتی دارد که بویژه سال آینده در ماههای پایانی حفظ توافق هستهای و جلوگیری از مکانیسم ماشه کلید خواهد خورد.
در چنین فضایی است که ایران و روسیه حالا خود را دو متحد موفق میانگارند که همکاری و همسویی شکل گرفته میان آنها، رفتوآمدهای دیپلماتیک غیرنمایشی و رایزنیهای کارآمد در عالیترین سطوح، همان اتفاقاتی هستند که تردیدها برای اثربخشی این رابطه را کمرنگ میکنند. این روندی است که در بطن آن، دو کشور بر سر منافع مشترک درازمدت با یکدیگر تعامل میکنند.