اینجا آسیای میانه نیست؛ مرکز آسیاست
غفلت از یک فرصت بزرگ
ما باید تلاش کنیم واژه «آسیای مرکزی» را بهدرستی به کار ببریم، چرا که این منطقه میتواند بهعنوان مرکز آسیا طراحی شود، هرچند که بهطور دقیق مرکز آسیا نیست. در زمان تصرفات و پیشرویهای ارضی روسیه، واژه «ترکستان» برای این منطقه به کار میرفت، اما در دوره کمونیستی، این مناطق به عنوان «آسیای میانه» شناخته شدند. ما نباید جغرافیای روسی را مبنای برداشت علمی خود قرار دهیم. به همین دلیل، من سعی میکنم کمتر از واژه «آسیای میانه» استفاده کنم. در این گفتار، از زاویه سیاسی به مسائل آسیای مرکزی خواهم پرداخت.
دکتر اکبر ولیزاده
استاد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران
۳۵ سال پیش، در منطقه آسیای مرکزی فروپاشی اتفاق افتاد و کشورهای جدیدی شکل گرفتند که در دل کمونیسم قرار داشتند. دولتها در این منطقه تحتتأثیر ناسیونالیسم تلاش کردند تا هویتی برای خود تعریف کنند، اما این هویت عمدتاً تحتتأثیر کمونیسم قرار داشت. در سال ۱۹۹۰، این پنج کشور فرصتی یافتند تا هویت ملی خود را تعریف کنند و دولت ملتسازی به معنای امروزی در این منطقه شکل گرفت.
اگر بخواهم این منطقه را با یک واژه توصیف کنم، واژه «جذاب» را انتخاب میکنم. حالا باید بگویم که چرا این جذابیت برای ما اهمیت دارد و ما نسبت به این جذابیت چه تعریفی داریم. برای بهرهبرداری از این جذابیت و سهممان از این منطقه چه اقداماتی انجام دادهایم؟ آیا موفق بودهایم یا نیاز به بازنگری داریم؟ اگر واقعاً موفق نبودهایم، چه اقداماتی باید انجام دهیم تا دوباره خود را احیا کنیم؟
عشق به ایران و فرهنگ ایرانی
در این منطقه، سه زبان وجود دارد؛ یکی از این زبانها فارسی است. افرادی که به این مناطق سفر کردهاند، متوجه میشوند که وقتی وارد سمرقند یا بخارا میشوند، احساس کمتری از غیرایرانی بودن به آنان دست میدهد. مساجد بخارا با نوشتههایی به زبان فارسی، احساس آشنایی و نزدیکی به فرهنگ ایرانی را بهوجود میآورد. رفتار و گفتار مردم، سبک زندگی و تعاملات انسانی در این مناطق، نشاندهنده شیفتگی و علاقه به تاریخ، فرهنگ و زبان مشترک با ماست. این وابستگی و تعلقاتی که بین مردمان این سرزمین وجود دارد، عمیق است و برخی از آنها حتی اشتیاق زیادی نسبت به ما دارند. در دهه ۷۰، یکی از بزرگترین آرزوهای مردمان این سرزمین، رسیدن به جغرافیای ایران بود. آنان آرزو داشتند که از جغرافیای منطقه ایران بهرهمند شوند و تصویر ذهنی مثبتی از ایران داشتند.
بنابراین، وقتی وارد بازار ایران میشدند، در بازارهای مختلف شهرها، از بازارهای مرزی گرفته تا همین بازار تهران، بسیار تردد میکردند. میتوانم بگویم که آنچه مردم در این بازارها خریداری میکردند، نهتنها کالاهای مادی، بلکه سوغاتیها و نمادهایی از فرهنگ ایرانی بود که به عشق ایران و تعلقاتی که به این کشور داشتند، به دست میآوردند. آنان تلاش میکردند که یک اثر هنری یا کالای دستی از ایران با خود ببرند. این تعاملات فرهنگی نشاندهنده علاقه مردم این منطقه به زبان و فرهنگ ایرانی است. حتی برخی از آنان که به فارسی تسلط نداشتند، تلاش میکردند که بهصورت دستوپا شکسته فارسی صحبت کنند و این خود، سوژهای جالب بود.
سهم ایران از تجارت منطقه
این داستانها و تجربیات از همزیستی با ایرانیان، بهواسطه اشتراکات فرهنگی، دینی و تاریخی بهوجود آمده است. اگر قرار باشد کشوری از این منطقه محصولی برداشت کند، ما بیشترین شانس را داریم. دولت ایران در دهه ۷۰، بویژه در زمان دولت سازندگی، شروع به ایجاد روابط با این کشورها کرد. تا به امروز، براساس آمار و اطلاعاتی که جمعآوری کردهام، بیش از ۸۰۰ هیأت بلندپایه از کشورهای آسیای مرکزی به ایران آمدهاند. اگر به همکاریهای اقتصادی اشاره کنیم، تنها با ترکمنستان نزدیک به 115 سند همکاری داریم. اما باید بررسی کنیم که آیا آنچه که اتفاق افتاده با ظرفیتهای ما تناسب دارد یا خیر.
ایران آنطور که باید در این منطقه حضور ندارد. در حالی که کشورهای عربی و ترکیه بهسرعت در حال گسترش نفوذ خود در این منطقه هستند. اکثر مدارس این منطقه تحت پوشش ترکیه یا کشورهای عربی، بویژه عربستان و امارات، قرار گرفتهاند. این کشورها نهتنها در آموزشهای مذهبی، بلکه در آموزشهای مدرن نیز فعال هستند. مدارس ترکیه، از جمله مدارس امام خطیب، بهطور حرفهای در نظام آموزشی این منطقه حضور دارند و در حال آموزش نخبگان جامعه هستند. بهعنوان مثال، در سال ۲۰۲۲، ترکیه به ۴۰ هزار دانشجوی آسیای مرکزی بورس تحصیلی اعطا کرده است. این تعداد بزرگ از دانشجویان در دانشگاههای ترکیه، تأثیرات عمیقی بر جامعههای خود خواهند گذاشت و این برگشت نخبگان به کشورهای خود، میتواند تأثیرات عظیم و عمیقی برای ترکیه به همراه داشته باشد.
جذابیتهای مدرن آسیای مرکزی
جذابیتهای مدرن آسیای مرکزی موضوعی است که نیاز به توجه ویژه دارد. این منطقه به عنوان مرکزی برای تمام عناصر جدول مندلیف شناخته میشود. اکنون، با پیدایش عناصر جدید، تنها پنج کشور در دنیا هستند که به این جدول مرتبطاند: روسیه، ایران، چین، امریکا و قزاقستان.
آینده اقتصاد جهانی به معدن و منابع طبیعی گره خورده است. فلزاتی مانند مس، لیتیوم، نیکل و کبالت، موتور پیشران اقتصاد آینده جهان خواهند بود. بویژه قزاقستان بهعنوان یکی از خاستگاههای اصلی اورانیوم، ۱۶ درصد از اورانیوم جهان را داراست. در این منطقه، ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان بهعنوان بازیگران بزرگ گازی و ازبکستان و قزاقستان به عنوان بازیگران بزرگ نفتی شناخته میشوند.
آینده این کشورها بسیار امیدوارکننده به نظر میرسد. از قزاقستان بهعنوان «برزیل آسیا» یاد میشود و سرعت ورود سرمایهگذاری در این کشور چشمگیر است. از سال ۲۰۱۲ تاکنون، چین توانسته دو خط لوله گازی و نفتی مهم را در بازه زمانی ۱۴ ماهه به طول ۲۵۰۰ کیلومتر در شرایط کوهستانی بسازد. شرکتهای بزرگ امریکایی و انگلیسی نیز در این حوزه فعالاند. تاکنون نزدیک به ۳۵ میلیارد دلار فقط در تنگیز قزاقستان سرمایهگذاری شده است.
آسیای مرکزی به مرور جذابیتش افزایش یافته است و افزایش خواهد یافت. چین تا سال ۲۰۳۰ نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار در زیرساختهای این منطقه سرمایهگذاری خواهد کرد. دوستانی که به تاجیکستان سفر کردهاند، میتوانند تغییرات زیرساختی را مشاهده کنند. به عنوان مثال، تونل انزاب خجند که در گذشته مشکلات زیادی داشت، اکنون بهبود یافته و زیرساختهای مناسبی در این منطقه ایجاد شده است.
با سرعت بسیار، اتوبانها و زیرساختهای ریلی و جادهای در حال توسعه هستند. بهطوری که در پنج سال آینده، افرادی که به آسیای مرکزی سفر میکنند، احساس متفاوتی خواهند داشت. در شهر آستانه زیرساختهای شهری بهدست مهندسان آلمانی و فرانسوی طراحی شده و نمادهایی از این کشورها در خیابانها و ساختمانها بهچشم میخورد. کشورهای همسایه و دورتر نیز در حال سرمایهگذاری و توسعه روابط خود با آسیای مرکزی هستند. این نکتهای است که باید به آن توجه کنیم و تلاش کنیم تا از فرصتهای موجود بهرهبرداری کنیم.
غفلت ایران از فرصتهای منطقهای
در حال حاضر، یکی از مشکلات اصلی منطقه این است که کشورهای دیگری مانند ژاپن بهطور جدی به این منطقه توجه کرده و در حال کار و سرمایهگذاری هستند. متأسفانه، سیاست خارجی ما، به این منطقه بهعنوان یک اولویت نگاه نمیکند. سفرا معمولاً پس از سفر اول به این منطقه، به مناطق دیگر مانند اروپا میروند و این نشاندهنده عدم تمایل به حضور در این منطقه است. در دستگاه دیپلماسی ما، تعداد کمی از افراد به مدت طولانی در این منطقه فعالیت کردهاند و این نشاندهنده فقر انباشت تجربه در دستگاه دیپلماسی ماست.
سیگنالهای سیاست خارجی باید بهگونهای باشد که تولید محتوا صورت گیرد و موضوعات موردتوجه قرار گیرد. اما ورودیهای اطلاعاتی در دستگاه دیپلماسی ما بسیار کم است. این عقبماندگی و عدم توجه به فرصتها در این منطقه، یکی از دلایل ناکامی ما در جذب فرصتها در این منطقه است.
ما باید به نیازهای آموزشی این کشورها توجه کنیم و به آنها پاسخ دهیم. کشوری مانند تاجیکستان مشکل زیادی در تأمین کتب درسی و روزنامه داشته و دارد. ما باید روی عرفان ایرانی و تصوف که نقش عمیقی در منطقه آسیای مرکزی دارد، تمرکز کنیم. جریانهای نقشبندیه، قادریه و یسویه تأثیر زیادی بر مردم این مناطق دارند. تاریخ تصوف در این منطقه، نشاندهنده عمق باورهای مذهبی مردم این منطقه است. اگر ما به تاریخ و فعالیتهای این جریانها توجه کنیم، متوجه میشویم که فرصتهای زیادی برای بهرهبرداری وجود دارد. متأسفانه، در این زمینه کمتر کار کردهایم و مانورهای کمتری داشتهایم.
سهم ایران در ایجاد توسعه و رفاه منطقه
واقعیت این است که ما بهعنوان شهروندان و افرادی که در حوزههای دانشگاهی و غیردانشگاهی فعالیت داریم، تأثیراتی بر جامعه داریم. باید به این باور برسیم که در جریان تصمیمگیریهای ایران، نیاز به تزریق اطلاعات و سیگنالهای جدید داریم. اگر تا به حال نتوانستهایم بهرهبرداری لازم از منطقه آسیای مرکزی داشته باشیم، در سالهای آینده اگر نتوانیم خطمشی موجود را تغییر دهیم و سهم خود را در این منطقه بهدست آوریم، هیچ جایگاهی در کشورهای منطقه نخواهیم داشت.
با وجود تمام باورهایی که به فرهنگ، نوروز و زبانفارسی داریم، اگر نتوانیم سهم خود را در توسعه و رفاه این کشورها مشخص کنیم، فرصتی را از دست خواهیم داد. کشورهای این منطقه به دنبال توسعه، امنیت و رفاه هستند و ما باید سهم خود را در این زمینه مشخص کنیم. این اتفاق نمیافتد مگر اینکه دانشگاهها و رسانهها درگیر شوند و حجم اطلاعات و ورودیها را درمورد واقعیتهای منطقه آسیای مرکزی به دستگاه دیپلماسی و تصمیمگیران کشور برسانند.