کارِ درستِ تاریخی
سیداصغر نوربخش
روزنامهنگار
جملهای شاهکار از حکیم فارابی، دانشمند بزرگ ایرانی در قرن سوم و چهارم هجری، مشهور است که در آن بیان میکند: «جامعه با عشق متحد میشود، با عدالت زندگی میکند و با کار درست، زنده میماند.» چنین تفکری سبب بروز دوران طلایی علم در اسلام شد و قرنها افتخار آفرید و اکنون نیز، صحبت درباره آن دوران، شورانگیز است. اما در دوران حاضر، آیا این سه وجه طلایی، در جامعه ما برپا و قابل رؤیت است؟ درباره وجود عشق و ایجاد اتحاد، میتوان گفت که «بله». در واقع، در برهههایی، شرایطی بهوجود آمده است که عشق و اتحاد را در میان ایرانیان شاهد بودهایم. مثلاً در دوران جنگ تحمیلی، این وجه، کاملاً هویدا است.
در مورد عدالت، باید گفت که شعارها و برنامهها، با محوریت همین ادعا، تنظیم شده و دغدغه همه دولتها و نخبگان، از صدر تا بدنه، جاری کردن عدالت در میان اقشار مختلف جامعه بوده است. البته باید بگوییم، موفقیت در این عرصه، آنطور که باید، محقق نشده است. اما تلاشهایی در این زمینه میشود که باید دید نتیجهاش به کجا میانجامد.
اینک مسأله اصلی به تعبیر حکیم فارابی «زندهماندن» جامعه است. زنده ماندن جامعه، با پیشرفتهایش، ارتباط مستقیم دارد. پیشرفتهای تاریخی، معمولاً در سه مرحله رخ میدهد: ایجاد زبان، فرهنگسازی و تولید. این چرخه، دائماً و در همه دورانها، برقرار و فعال است. زبان به عنوان عامل اساسی در ایجاد رابطه میان سرمایههای انسانی، زمانی میتواند اثرگذارتر باشد که دائماً خود را نو و تازه کند و سخن تازه بیافریند. جامعه پویا و در حال پیشرفت را میتوان از روی تغییرات و پیشرفتهای زبانیاش، بهخوبی تشخیص داد. فرهنگسازی هم که همگان میدانند چقدر مهم است، برپایه پیشرفتهای زبانی و مدیریت و دغدغهمندی هوشمندانه، به وجود میآید. تولید اما برخلاف نگاههای شکست خورده مارکسیستی، زمانی رفاه و سعادت جامعه را تضمین میکند که در ادامه فرهنگ و پیرو آن به وجود آید. پس اگر جامعهای زبان پویا و فرهنگی پیشرو داشته باشد میتواند در عرصه تولید، قدرت بگیرد و سری در سرها در بیاورد.
هنر کارآفرینی، میتواند این فرآیند کارساز را بهدرستی ایجاد کند و از شلختگیها بکاهد. شلختگیها در واقع به خاطر نبود انضباط آغاز میشود. آنگاه راهکارها به صورت نسنجیده، بیان میشوند و در اغلب مواقع هم به اجرا در میآیند. نتیجهاش هم کاملاً مشخص است. تولید و ایجاد ابزار هم از قافله عقب میماند و دست تولیدکنندگان هم یا خالی است یا وابسته به دیگران.
کارآفرینان، ذهنهای منضبطی دارند. برای انجام ایدهشان، راهکارها را بهدرستی بررسی و آزمایش میکنند. آنگاه برای ایجاد محصول، ابزارش را ایجاد میکنند و در نهایت تجاریسازی و رونق بازارشان شکل میگیرد. به همین خاطر است که وقتی در زیست بوم کارآفرینی قرار میگیریم با زبانی پویا مواجه هستیم که هر روز زایش دارد و پر از جذابیت است. حرفهای تازهای برای گفتن دارد. فرهنگسازی هم در این بوم، اهمیت بسیاری دارد. تولید محتوا، برای کارآفرین، مثل هوا برای تنفس است. اکنون جامعه ما منتظر «کار درست»، برای زنده ماندن است.