کوچ استادان دانشگاه
در جست وجوی رفاه یا سبک زندگی دلخواه؟
ایرنا/ مسائل رفاهی و معیشتی علت اصلی مهاجرت بسیاری از اقشار از جمله چهرههای دانشگاهی است. البته این تمام ماجرا نیست و انگیزههای دیگری نیز برای کوچ استادان دانشگاه از کشور وجود دارد. به طوری که حسین سیمایی صراف وزیر علوم، از مهاجرت حدود ۲۵ درصد از استادان دانشگاههای کشور طی سالهای اخیر خبر داد که سروصدای زیادی به پا کرد و واکنشهای متعددی به دنبال داشت. سیمایی با اشاره به دلایل این روند، اوضاع معیشت و دستمزد را مهمترین عامل کوچیدن استادان دانشگاه عنوان کرد و گفت: «این مسأله را وزارت علوم مورد توجه ویژه قرار خواهد داد.»
درهمین رابطه، علیرضا شریفی یزدی جامعهشناس و روانشناس اجتماعی یکی از دلایل مهاجرت استادان را مسأله عدم تطابق دخل و خرج میداند و میگوید: کاهش ارزش پول ملی بخصوص طی هفت، هشت سال اخیر، کاهش درآمد استادان و افزایش تورم از جمله عواملی است که جذابیت اقتصادی مهاجرت را بیشتر کرده است. بسیاری از استادان معتقدند که درآمدشان کفاف هزینههای زندگی را نمیدهد؛ نه میتوان با این درآمد خانه خرید، نه خودرو و نه حتی زندگی را بهراحتی گذراند. با توجه به افزایش حقوق کمتر از تورم سالانه، انتظار میرود این مشکل در سالهای آینده بیشتر هم بشود.
شریفی یزدی میافزاید: دومین دلیل عمده مهاجرت، فضای بسته دانشگاهها در سالهای گذشته بوده است. بسیاری از استادان معتقدند که دانشگاهها تحت کنترل تفکرات خاص هستند و آزادی نظریهپردازی از استادان گرفته شده است. با وجود تأکید مقام معظم رهبری بر لزوم کرسیهای آزاداندیشی، این تصور وجود دارد اگر استادی خارج از چهارچوب سیاستهای مدیران صحبت کند، ممکن است با مشکلات گزینشی، حراستی یا حتی اخراج مواجه شود. این محدودیتها باعث شده تا برخی از استادان ترجیح دهند در فضایی آزادتر فعالیت کنند.
این مدرس جامعهشناسی بیان میکند: متأسفانه در سالهای اخیر افرادی که در کسوت استادی نیستند، وارد دانشگاههای معتبر کشور شدهاند. نمونه بارز این موضوع در دانشکدههای ادبیات مشاهده شد؛ جایی که جایگاه استادانی چون شفیعی کدکنی و بدیعالزمان فروزانفر توسط افرادی تصاحب شد که سابقه آکادمیک ندارند. این موضوع باعث کاهش شأن دانشگاهها و ایجاد احساس بیارزشی در بین استادان واقعی شده است.