شبکه‌های موزه‌های هنر؛ یک ضرورت

رضا دبیری‌نژاد
موزه‌دار

هنر از جمله موضوع‌هایی است که همواره با موزه پیوند داشته و از زمان معبد موزها آنچه در این معبد نگهداری می‌شد، الهه‌گان هنرها بودند، برای همین در مواجهه با موزه همیشه هنر خود را به طور برجسته نشان می‌دهد. از این رو بخش عمده‌ای از موزه‌ها و حتی موزه‌های تاریخی صاحب گنجینه‌های هنری هستند که نیای مجموعه‌های معاصر محسوب می‌شوند و این گنجینه‌ها و مجموعه‌ها، بخش شاخصی از نشان‌های هویتی یک جامعه را تشکیل می‌دهند که می‌تواند از سطوح محلی (تا سطح ملی اعم از شهر یا منطقه) را دربر بگیرد. آنچه به عنوان گنجینه‌های هنری تاریخی در موزه‌ها جای گرفته‌اند، نیای هنر امروزی و نشان راه رفته محسوب می‌شوند که می‌توانند گذشته و امروز را به هم پیوند دهند و تجربه زیسته هنری جامعه را عرضه کنند.
اما از آنجا که هنر یک امر زنده و جاری است، بنابراین هنر در یک شکل و شمایل نمی‌ماند و در هر زمانه‌ای صورت و سیرت خود را دارد و تلاش می‌کند برگرفته از حال زمانه و نشان از تجربه زیسته معاصر باشد که بعد به یک امر تاریخی تبدیل می‌شود. این گونه است که موزه‌های هنری معاصر در تلاشند تصویری از این زمان هنر را در جامعه ارائه کنند و در واقع تاریخی که در حال شدن است را انتخاب، ثبت و ضبط کنند تا به امتداد گنجینه هنری جامعه بیفزایند.
از این رو موزه‌های هنری معاصر امتداد و مکمل موزه‌های هنری تاریخی هستند که با هم هویت ملی یا به معنای دیگر هنر ملی را شکل می‌دهند. از یک سو باید در نظر داشته باشیم، هنر معاصر به شکلی در حال گسترش است که این گسترش شامل رشد کمی آثار هنری و هنرمندان می‌شود و از سوی دیگر رشد و کثرت قالب‌های هنری است که دیگر در قالب‌های پیشین محدود نمی‌ماند و حتی گاهی از مرزبندی قالبی عبور کرده و ترکیبی از هنرها و نگرش هنری را شامل می‌شود که حتی در تلاش است مرزهای جغرافیایی و منطقه‌ای را بشکند و به گفت‌و‌گوی بدون مرز میان هنرمندان دست یابد.
از همین رو در نگاه به معاصریت در هنر با نام‌ها و تجربه‌هایی فراقالبی و چند رشته‌ای روبه‌رو هستیم و حتی سطح تجربه‌ها محدود به مرکز نیست که از این رو برای رسیدن به هنرهای هویت‌ساز و تعریف پهنه ملی در هنر باید فراتر از مرکز به همه حوزه‌های ملی و تجربه‌های در سطح گسترده آن توجه کرد.
 بر همین اساس، وقتی می‌خواهیم از هنر معاصر امروز ایران صحبت کنیم، باید به تمام پهنه ملی توجه داشته باشیم و هنگامی که می‌خواهیم گنجینه‌ها و مجموعه‌های هنری را دریابیم تا به تصویری منسجم از آن برسیم، باید همه مجموعه‌ها و مراکز را در کنار هم ببینیم.
اگرچه این مجموعه‌ها متعلق به شهرها، استان‌ها و حتی نهادهای مختلف هستند اما در کنار هم یک تصویر را می‌سازند و می‌توانند مکمل هم باشند، از این‌رو لازم است با حفظ هویت مستقل آنها، امکان همنشینی و مکمل هم شدن را برای آنها فراهم کرد. بر همین اساس، شبکه‌سازی موزه‌های هنری می‌تواند یک فرصت برای هم‌افزایی و در کنار هم دیدن مجموعه‌های هنری فراهم  کند. همچنین این شبکه‌سازی، هم می‌تواند فرصت بده بستان ایجاد کند و هم تجربه‌های هر کدام را به دیگری بیفزاید. در ضمن شبکه‌سازی موزه‌های هنری در سطوح مختلف شامل موزه‌های متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در یک مجموعه سازمانی و در سطح سایر نهادهای دارای مجموعه‌های هنری معاصر و حتی موزه‌های خصوصی هستند، می‌تواند منجر به  تعامل و تجربه‌های مشترک شود.