پیشنهاد « فارن افرز » به تصمیم سازان امریکایی:

ایران باید در آینده سوریه سهم داشته باشد

 سقوط سریع بشار اسد تصور وضعیت موجود باثبات را درهم شکست. آنچه به‌عنوان یک حرکت در سال 2011 آغاز شد، به یک جنگ داخلی ویرانگر تبدیل شد که در نهایت به یک بن‌بست ناآرام فرورفت. با‌وجود چالش‌های مداوم، کنترل اسد بر قدرت امن به نظر می‌رسید. با این‌حال، دولت او ظرف چند روز پس از شروع حمله هماهنگ شورشیان فروپاشید.
 جمهوری اسلامی ایران سقوط دولت سوریه را به عنوان یک توطئه سازماندهی‌شده خارجی محکوم کرد، چهارچوبی که نشان‌دهنده تلاش‌های تهران برای حفظ وجهه خود به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای انعطاف‌پذیر است.واشنگتن با ادامه حمایت از نیروهای کرد سوریه، ترویج گفت‌وگو میان بازیگران کلیدی سوریه و تشویق خویشتنداری اسرائیل، می‌تواند به شکل‌دهی واقعیت سوریه پس از اسد به صلح و امنیت بلندمدت کمک کند.
 اما ایجاد ثبات در منطقه به احتمال زیاد مستلزم مشارکت ایران در مذاکرات درباره آینده سوریه نیز خواهد بود. اگر واشنگتن و تهران نتوانند با یکدیگر تعامل کنند، سوریه همچنان آسیب خواهد دید.
حضور گسترده ایران در جنگ داخلی سوریه در حفظ دولت مؤثر بود. نیروی قدس، شاخه زبده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌ایران، عملیات‌ها را در همان ابتدا با حضور مستشاری و آموزش  نیروهای رزمی محلی برای تقویت ارتش سوریه و با بسیج طیف گسترده‌ای از مبارزان شیعه خارجی، از جمله اعضای حزب‌الله، شبه‌نظامیان عراقی، افغان و پاکستان هماهنگ کرد.
پس از فروکش کردن نبردهای گسترده در سال 2018، تهران تمرکز خود را بر تحکیم نفوذ خود در جنوب و جنوب‌شرق، تضمین کنترل بر قلمرو تثبیت‌شده و ادغام شبه‌نظامیان در نیروهای مسلح سوریه آغاز کرد.
تهران از سال گذشته در مواجهه با احتمال تشدید تنش، تقویت سیستم دفاعی خود را بر انحراف منابع به سمت درگیری‌های خارجی در اولویت قرار داد.
 
رقابت بر سر کریدور‌ها
پایان دولت بشار اسد چالش‌های مهم و جدیدی برای تهران ایجاد می‌کند که نفوذ منطقه‌ای آن را تهدید می‌کند. مهم‌ترین آنها دشواری احیای قابلیت‌های عملیاتی حزب‌الله است. سوریه مدت‌ها به‌عنوان یک مرکز لجستیکی حیاتی در «کریدور زمینی» بود که ایران را به دریای مدیترانه متصل می‌کرد و امکان انتقال تسلیحات و لجستیک پیشرفته به حزب‌الله را فراهم می‌کرد.در حال حاضر آنکارا به‌عنوان حامی‌اصلی شورشیان، بویژه تحریرالشام (HTS) جایگزین تهران و مسکو به عنوان قدرت خارجی مسلط در سوریه شده است و وسعت نفوذ ترکیه را گسترش داده است. نگرانی‌های فزاینده‌ای وجود دارد که ترکیه اکنون می‌تواند به دنبال افزایش نفوذ خود در عراق، لبنان و قفقاز جنوبی باشد. در قفقاز جنوبی، فشار ترکیه برای ایجاد به اصطلاح کریدور زنگزور - یک مسیر ترانزیتی استراتژیک که ترکیه را از طریق ارمنستان به آذربایجان متصل می‌کند – ممکن است دسترسی زمینی ایران به ارمنستان را که شریک استراتژیک برای حفظ پایگاه منطقه‌ای و تجارت تهران حیاتی است، تهدید کند.
با‌وجود چالش‌های فراوانی که تهران با آن مواجه است، ایران در حال تطبیق استراتژی خود برای حفظ نفوذ در سوریه و شام با انجام تنظیمات تاکتیکی است. ایران علاقه‌مند به تعامل با گروه‌های کرد سوری است که از بازیگران کلیدی در طول جنگ، بویژه در مبارزه با گروه‌های افراطی بودند و کنترل بخش‌های زیادی از شمال شرق سوریه را حفظ می‌کنند. پیش از سرنگونی دولت اسد، نیروهای تحت حمایت ایران از مواضع کلیدی در شرق سوریه، بویژه در استان دیرالزور در نزدیکی مرز عراق عقب‌نشینی کردند و کنترل را به نیروهای سوریه دموکراتیک، که پرسنل و ساختار فرماندهی آن عمدتاً کرد هستند، واگذار کردند.
این اقدام نشان‌دهنده تلاش ایران برای قرار دادن خود به‌عنوان یک شریک بالقوه برای کردهای سوریه بود، بویژه با توجه به نگرانی کردها مبنی بر اینکه حمایت امریکا از نیروهای دموکراتیک سوریه ممکن است پس از بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید کاهش یابد. (بسیاری از ترامپ انتظار دارند دخالت امریکا در سوریه را کاهش دهد و به‌دنبال روابط قوی‌تر با ترکیه باشد که نیروهای کرد را یک گروه تروریستی می‌داند.)
ایران همچنین ممکن است امکان تعامل با تحریرالشام را بررسی کند و از احساسات ضداسرائیلی و طرفدار فلسطین در صفوف شورشیان استفاده کند. اگرچه رهبری این گروه عدم تمایل خود را برای شروع درگیری با اسرائیل ابراز کرده است، حملات مداوم اسرائیل و پیشروی‌های ارضی در سوریه می‌تواند باعث تغییر عقیده تحریرالشام شود. تهران ممکن است در ازای امتیازات استراتژیک، مانند دسترسی مجدد به نیروهای حزب‌الله لبنان، از تحریرالشام حمایت کند.
از سوی دیگر، ایران می‌تواند به ایجاد روابط جدید با اقلیت‌های شیعه و علوی در غرب سوریه که از تبعیض و سرکوب توسط افراط‌گرایان سلفی بیم دارند، بپردازد. با همسویی با این گروه‌ها، ایران می‌تواند شبکه‌ای از نیروهای وفادار و نیروهای متحد برای حفظ نفوذ خود در سوریه بسازد.
 
همکاری اجتناب ناپذیر
 امریکا با ایران
سقوط اسد و فرسایش جای پای ایران در سوریه فرصتی نادر برای تجدید و همچنین چالش‌های عظیمی‌است که حل آن مستلزم تعامل فعال ایالات متحده است. اول، حمایت مستمر ایالات متحده از کردهای سوریه بسیار مهم است. نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها یک متحد کلیدی در مبارزه با داعش نیز شناخته می‌شود و یک نیروی تثبیت‌کننده در شمال شرق سوریه بوده است. اما درگیری‌های اخیر با گروه‌های شورشی مورد حمایت ترکیه، آنها را مجبور به توقف عملیات خود علیه داعش کرده است.
واشنگتن باید همزمان اسرائیل را تشویق کند تا عملیات خود در جنوب غربی سوریه را کاهش دهد. پس از سقوط اسد، اسرائیل حضور خود را فراتر از بلندی‌های جولان گسترش داده و مناطق عمیق‌تر داخل سوریه را اشغال کرده و این اقدام را با استناد به نگرانی‌های امنیتی توجیه می‌کند.
ایالات متحده همچنین باید با متحدان خود در خاورمیانه و اروپا همکاری کند تا گفت‌و‌گوی سیاسی فراگیر را در میان همه جناح‌های سوریه ترویج دهد. خلأ قدرت ناشی از خروج اسد خطر تشدید رقابت میان جناح‌های مختلف و بسیاری از اقلیت‌های قومی‌و مذهبی کشور را به‌دنبال دارد.
با این حال، به همان اندازه برای تضمین امنیت در سوریه، تلاش‌های دیپلماتیک هم ضروری است.
ایالات متحده درواقع باید در جریان مذاکرات منطقه‌ای درباره آینده سوریه، به ایران یک صندلی بر سر میز پیشنهاد دهد و به نگرانی‌های امنیتی تهران بپردازد و در عین حال از رهبری خود برای کاهش تنش در جبهه‌های دیگر استفاده کند. این استراتژی می‌تواند حتی درها را برای گفت‌و‌گوهای دیپلماتیک جامع‌تر بین واشنگتن و تهران باز کند.
منبع : Foreign Affairs