«ایران » طرح پیشنهادی معاون راهبردی رئیس جمهوری درباره همکاری درون منطقه‌ای را بررسی می‌کند

مودت در خارج ؛ وفاق در داخل

محمدجواد ظریف، معاونت راهبردی ریاست جمهوری با این هشدار که «سوریه پس از پایان دولت بشار اسد چالشی بزرگ برای همه بازیگران منطقه محسوب می‌شود» ایده‌ای را پیشنهاد داد که برای تبدیل شدن به یک پارادایم در روابط غرب آسیا راه پرپیچ و خمی پیش رو دارد. ظریف این ایده را در مقاله اخیر خود در رسانه امریکایی «اکونومیست» پس از تحولات اخیر سوریه مطرح کرده است. این شأن نزول سبب شد تا او پیشنهاد وفاق و مودت را به عنوان دعوت دیرپای جمهوری اسلامی از همسایگان و متحدان منطقه‌ای‌اش مطرح کند.
او در ایده پیشنهادی خود موسوم به طرح «مودت» از همه کشورهای مسلمان تأثیرگذار در غرب آسیا از جمله بحرین، مصر، ایران، عراق، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، عربستان سعودی، (دولت آینده) سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن دعوت می‌کند تا در مذاکرات جامع شرکت کنند؛ مذاکراتی که ظریف تلاش برای ایجاد منطقه‌ای عاری از سلاح‌‌های هسته‌‌ای و احیای برجام را جزو عناصر اساسی آن خوانده است.
این ایده پیرو موضع مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری مطرح شده که با تأکید بر ضرورت کنار گذاشتن «رقابت‌های مخرب و نابجا»، گفته است: «جز سیاست برد -برد راه ‌حل منطقه‌ای نداریم و هر کشوری فکر کند قادر است بدون آسیب دیدن به منافع دیگران لطمه بزند، در خطاست.» ظریف این پیشنهاد پزشکیان را در تداوم طرح مفهوم «منطقه قوی‌تر» برای شکل‌گیری الگوواره رفتاری جدید در غرب آسیا مطرح کرده و مسیر رسیدن به درک درست و مشترک از واقعیت موجود منطقه و راه‌های تحقق وضعیت مطلوب در آن را چالش اصلی بازیگران منطقه در دوره پس از پایان حکومت اسد در سوریه دانسته است؛ جایی که به محل کشمکش بازیگران پرشماری تبدیل شده است که عایدی جز سرشکن شدن هزینه‌های این نزاع خسارت‌بار بر سر همه بازیگران مرتبط به آن ندارد. بنابراین به اعتقاد او انعقاد یک پیمان عدم تعرض میان کشورهای عضو، همراه با نظارت جمعی منطقه‌ای به نهادینه کردن ثبات و حفاظت از منطقه در برابر دخالت‌های خارجی و تنش‌های داخلی کمک خواهد کرد.
تحقق این رویکرد یک ضرورت راهبردی و هدفی قابل‌دستیابی است که تنها زیر سایه تعهد، گفت‌وگو و یک دیدگاه مشترک ممکن می‌شود. طرح «مودت» می‌تواند امکان و فضای این تحول را فراهم کند. این همان خواستی است که ایران در کنار بازیگران عربی منطقه می‌توانند با درپیش گرفتن مسیر نیل به آن منطقه‌ای مبتنی بر صلح و ثبات شکل دهند که در آن مفاهمه متقابل و اتحاد راهبردی جایگزین نزاع و تفرقه می‌شود.
این مهم در شرایطی که محور اصلی تحلیل و ارزیابی‌های منطقه‌ای متوجه بروز رقابت‌های جدید در سوریه است، حائز اهمیتی دوچندان می‌شود؛ جایی که ایران در کنار برخی بازیگران منطقه ای در پاره‌ای از موارد دچار تعارض منافع شده‌اند و حالا می‌توانند زیر سایه توجه و تمرکز بر طرح «مودت» راهی برای عبور از چالش‌های جاری بیابند.
در این میان نزدیکی ایران و عربستان سعودی و آن دسته از بازیگران منطقه که پیش‌تر در جبهه مقابل قرار گرفته بودند، به عنوان تسهیل کننده‌ای است که می‌تواند این کشورها را در قالب یک نظم منطقه‌ای مبتنی بر گفت‌وگو و همکاری قرار دهد. نقد و نگاه‌های مطرح شده درباره نظریه پیشنهادی معاون راهبردی ریاست جمهوری برای منطقه حکایت از آن دارد که این نظریه برای تبدیل شدن به یک راهبرد اجرایی علاوه بر ضرورت تبیین بیشتر جزئیات و راهکارها، نیازمند ایجاد توافق و اجماعی درونی در قبال سیاست خارجی کشور در منطقه است.

 

یادداشت 1

پیش‌شرط‌های همکاری درون منطقه‌ای

جعفر حق پناه
کارشناس مسائل منطقه

پویایی محیط امنیتی خاورمیانه به گونه‌ای است که کمتر کشوری توانسته است طی این سال‌ها یک دست‌فرمان ثابت داشته و سیاست واحد و ثابتی را در پیش گرفته باشد. از این جهت شاید بتوان گفت که ایران مستثنی بوده و البته این هم پیامدهای خاصی را برای ایران داشته است. اما کشورهای دیگر کاملاً از این جهت منعطف بودند و متناسب با این چندگانگی‌های محیط امنیتی خاورمیانه بازی‌های چندگانه‌ای را دنبال کرده‌اند. این مورد مزیت‌هایی را برای کشورها به همراه دارد و البته بعداً اینها را دچار تناقضاتی می‌کند. به این جهت می‌توان گفت که ترکیه توانسته برخی از چالش‌های گذشته خود را مرتفع کند و عمق استراتژی خودش را تعمیق بخشیده و توانسته حرف خودش را به رقبایش در منطقه تحمیل کند و حتی تقابلی با یک قدرت جهانی مثل روسیه داشته باشد و این را مرهون تعامل با بخش دیگری از این نظام بین‌الملل یعنی بلوک غرب می‌داند. البته این به این معنا نیست که غرب و ترکیه در بحران اخیر سوریه کاملاً همسو و همراه هستند. ممکن است که در آینده چالش‌هایی بین ترکیه و غرب ایجاد شود. در واقع می‌توان گفت سیاستی که ترکیه در سوریه دنبال می‌کند تابع آن یا در قالب نظریه موازنه فراگیر قابل تحلیل است. نظریه‌ای که قائل است برخی از دولت‌ها تلاش می‌کنند بحران‌های داخلی خود را به خارج صادر کنند و برای حل مشکلاتشان در داخل بویژه مسائل قومی و مذهبی اقداماتی را در خارج از مرزهای خود صورت دهند. به نوعی سعی کنند آن تهدید را هرچه زودتر از خود دور کنند و می‌دانند که در غیر این صورت رقیب‌شان پیشدستی خواهد کرد. بنابراین در چنین فضایی شکل‌گیری روندهای تعامل گرایانه میان بازیگران متعدد منطقه از جمله ایران و متحدانش در چهارچوب ایده همکاری‌های فراگیر تا زمانی که آنها نتوانند مسیر تحقق منافع متعارض را در یک پارادایم همگرایانه هدایت کنند، دشوار است. این چیزی است که بارها از سوی ایران پیشنهاد شده و تا فراهم شدن بسترهای لازم ناظر بر رقابت‌های چندوجهی بازیگران راه درازی برای رسیدن دارد.

 

یادداشت2

مفاهمه مشترک داخلی زمینه ساز مودت منطقه‌ای

قاسم محبعلی
کارشناس مسائل منطقه

پیگیری طرح ایده‌های همکاری درون منطقه‌ای که ذیل ایده پیشنهادی «مودت» مطرح شده است، در درجه اول در گرو ایجاد وفاق و مفاهمه مشترک داخلی در زمینه مواجهه با بحران‌های پیش روی ایران است. یعنی باید دید این ایده برآمده از اراده کل حاکمیت است یا بخشی از آن. ایجاد این درک مشترک مبتنی بر این گزاره است که درباره نوع مواجهه و درنظر گرفتن همه بازیگران بزرگ و کوچک و دیدن آنها در این طرح همکاری، نوعی همگرایی وجود داشته باشد. تنها در این صورت است که می‌توان گام‌های اولیه را برای به اجرا درآوردن ایده همکاری برداشت. این درحالی است که در سطح خارجی، خاورمیانه در حال عبور از یکی از پرتنش‌ترین مقاطع تاریخی خود می‌باشد که حتی میان بازیگران متحد هم تعارض جدی منافع شکل گرفته است. در این فضا اسرائیل به عنوان بازیگری مطرح است که امریکا از موضع نقش آفرینی از جایگاه بالا به دنبال حفظ منافع آن در تحولات جاری است و از این رو می‌تواند یک بازیگر چالش برانگیز در مسیر همکاری‌های منطقه‌ای محسوب شود. بنابراین تا زمانی که مهم‌ترین تحولاتی که در یک سر آن اسرائیل قرار دارد، جاری است و این رژیم تحقق منافع حداکثری خود در بحران‌های جاری را دنبال می‌کند، شکل‌گیری زودهنگام یک چهارچوب فراگیر همکاری امری دور از انتظار است. بویژه که در سوی دیگر مسأله ایران و غرب و بحران تحریم‌ها همچنان حل نشده باقی مانده و خود به مانعی در مسیر ترمیم روابط منطقه‌ای ایران تبدیل شده است. با درنظر گرفتن این روند نمی‌توان امیدوار بود که ایده‌های همگرایانه از روی کاغذ فراتر رود.