ما به مخاطب دروغ نگفتیم

کاظم دانشی
فیلمساز

 کاظم دانشی کارگردان مستعد و جوان که پیش از این فیلم «علفزار» را ساخته بود و فیلمنامه «بی بدن» را نوشته به عنوان مشاور با «ضد قهرمان» همکاری کرده است. او در گفت‌وگو با «ایران» درباره این مستند تأکید دارد که ما همچنان باافراط‌ گرایی، تندروی و مدیریت هزینه‌زا برای مردم و کشور مواجهیم و بازخوانی این بخش از تاریخ نیاز امروز جامعه است.
 
از ضرورت ساخت این مستند و دلیل اهمیت روایت این بخش از تاریخ و نیاز امروز جامعه بگویید.
تاریخ گذشته، قطعاً آینه امروز ماست و می‌تواند افق آینده را تحت تأثیر قرار دهد. خیلی از اتفاقاتی که در گذشته واقع شدند و به‌زعم ما تمام شدند، در یک دوره زمانی دیگری انگار در حال تکرار شدن هستند؛ خیلی از تفکرها، خیلی از نگاه‌ها، خیلی از رفتارها... از طرف دیگر به نظر خود شما این سوژه -مقصودم آقای خلخالی است- تا همین الان که چندین سال از نقش‌آفرینی‌های مشهورشان گذشته، چقدر محل بحث و جنجال بوده است؟ به نظر من که خیلی هم دیر شده است. خیلی زودتر از اینها باید راجع به این موضوع حرف می‌زدیم. نسل اولی‌ها سر این موضوع با هم اختلاف دارند، دهه شصتی‌ها نظرات‌شان متفاوت است، ما که هفتادی هستیم به شکل دیگری و هشتادی‌ها هم که جای خود. حالا بعد از ۴۰ سال ما روایت خودمان را از این پرونده داشتیم. دوستان رسانه‌ای بالاتفاق معتقدند «ضد قهرمان» اولین روایت از این پرونده است. شما بفرمایید این ارزشمند هست یا نیست؟ به نظرتان این اتفاق خوبی است که بعد از ۴۰ سال اولین بار است که درباره این پرونده آن‌قدر صریح صحبت می‌شود؟ همه ما از کفِ همین جامعه‌ایم. کفِ همین جامعه زندگی می‌کنیم. کف همین جامعه قصه‌های‌مان را پیدا می‌کنیم و اگر بتوانیم می‌سازیم. ما با زبان کفِ جامعه خودمان برای روایت مسائل و ناگفته‌ها حرف می‌زنیم و فیلم می‌سازیم. تشنه بودن مخاطب متکثر و تمایل‌شان برای دنبال کردن اخبار و تماشای مستند، به وضوح نشان می‌دهد که این پرونده، این بخش از تاریخ و این جنس روایت مخاطب دارد و آن را‌ طلب می‌کند.
مهم‌ترین مؤلفه در کشش این مستند برای مخاطبان را چه می‌دانید. فارغ از سوژه جنجالی و کنجکاوی‌برانگیز چه چیزی باعث جذب مخاطب کمدی پسند سینمای ایران به این مستند تاریخی و اختصاص سانس‌های ویژه برای آن در هجدهمین جشنواره سینما حقیقت شده است؟
 
مخاطب ایرانی بسیار باهوش است. ما با نسل فعال دهه هشتادی و نودی و هفتادی طرف هستیم که از پوستر و خبر فیلم می‌تواند به چند و چون کار ما پی ببرد. مخاطب می‌داند ما به او دروغ نمی‌گوییم و نگفتیم. مخاطب می‌داند ما از خودش هستیم و با زبان خودش داریم حرف می‌زنیم. سازندگان مستند را جدا از خود نمی‌بیند. خوب می‌فهمد که هدف ما دادن پند و نصحیت نیست و فقط قرار است با هم حرف بزنیم.

هدف و نگاه این مستند از ابتدا نقد یک جریان و گفتمان است یا صرفاً شخصیتی که امروز غایب است؟
ما قرار نبود پرتره بسازیم. اساساً کار ما به لحاظ فرمی هم پرتره نیست. پس هدف ما ساختن فیلم زندگینامه نبوده است. از اسم فیلم و فرم هم مشخص است که مد نظر ما روایت یک دوگانه است نه شخص غایب. یعنی به نظر شما الان آقای خلخالی طرفدار یا حامی ندارد؟ اگه دارد پس خلخالی غایب نیست.  مقصود شما البته اگر فیزیک ما آدم‌هاست که خب بحث دیگری است. اما چیزی که از انسان‌ها می‌ماند عمل، رفتار و منش است. ما به وضوح در فیلم از دو تفکر مقابل
هم حرف می‌زنیم.
 
در نقد چنین جریانی ریشه و بن مایه چنین تفکری را چه چیز می‌دانید  ؟!
 نگاه ظاهربینانه و سطحی به مسائل و صرفاً پوسته هر چیز را مبنا قرار دادن.
 
 تماشای مستند مخاطب را با این شبهه مواجه می‌کند که چرا شخصیتی همچون خلخالی با چنین وضعیت فکری و رفتاری این همه سال در مسند قدرت سکانداری کرده است؟ این سؤال برای مخاطب بی‌پاسخ می‌ماند!
 سوال شما طوری است که انگار این تفکر در ساختار ما منقرض شده است. به نظر من اصلاً اینطور نیست. ما همچنان باافراط‌ گرایی، تندروی و مدیریت هزینه‌زا برای مردم و کشور مواجهیم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و شش
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و شش - ۰۴ دی ۱۴۰۳