روایت قصه فراق سخت و شیرین مادران شهدای مفقودالاثر

مادران انتظار

مرجان قندی
خبرنگار


در جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران بیش از ۲۰۰ هزار نفر به شهادت رسیدند که در پایان جنگ پیکر بیش از ۱۰ هزار نفر از آنان، مفقودالاثر بود. شاید برای نسل جوان که درک کمتری از این جنگ 8 ساله دارد، شنیدن خبر برگزاری مراسم تشییع شهدای گمنام تکراری باشد، شاید هم بعضی‌ها از شنیدن خبرهایی مربوط به جنگ خسته شده باشند، اما هنوز آدم‌هایی بین ما هستند که جنگ برایشان هیچ وقت تمام نمی‌شود. بیش از 30 سال است که هر وقت تابوت شهدای گمنام را به وطن می‌آورند، آنها به دنبال پسر گمشده‌شان هستند؛ مادرانی که تا لحظه آخر عمرشان منتظر می‌مانند تا بالاخره خبری از فرزندشان بشنوند؛ مادری که وقتی جانش را از دست داد به خواب فرزندش رفت و نام مکانی را که پسر گمشده‌اش به نام شهید گمنام خاک شده بود به خانواده‌اش داد.
فاطمه بهبودی، عکاسی است که زندگی مادران شهدا را به طور مستند در مجموعه عکس‌هایی با عنوان «مادران انتظار» و «شهدای گمنام» روایت کرده است. این مجموعه عکس درباره مادران شهدای مفقودالاثر جنگ 8 ساله ایران و عراق است که بیش از ۳۰ سال می‌شود چشم‌انتظار خبری از پیکر فرزند خود هستند. مجموعه عکس «مادران انتظار» در سال ۲۰۱۴ جایزه عکاسی «پوی» امریکا را به خود اختصاص داد. بهبودی در سال ۲۰۱۵ با این مجموعه عکس به‌ عنوان اولین زن ایرانی برنده جایزه جهانی «ورلدپرس فوتو» شناخته شد و همچنین در سال ۲۰۱۷ نشریه «تایم» عکس‌های او را در مجموعه «۳۴ صدا از اطراف جهان» به نمایش گذاشت. در سال ۲۰۱۹ پروژه او با عنوان «جنگ هنوز زنده است» که درباره آثار جنگ ایران و عراق در زندگی ایرانیان است، نامزد اصلی جایزه «گرنت» امریکا شد و در سال ۲۰۲۰ هم موفق به دریافت اسکالرشیب در مدرسه مدیا و ژورنالیسم دانمارک شد. بهبودی با اشاره به اینکه سال‌های زیادی تلاش کرده تا پروژه‌ای را تولید کند که برای نسل‌های بعدی درباره این بخش از تاریخ ایران به یادگار بماند، می گوید:«من و همسن و سال‌هایم که طی 8 سال جنگ تحمیلی به دنیا آمدیم با اسم جنگ و شرایط آن دوران بزرگ شدیم؛ چه جنگ عراق علیه ایران و چه جنگ‌هایی که در اطراف کشور ما اتفاق افتاد. به همین خاطرهیچ وقت از کلمه جنگ دور نبودیم و همیشه آن را از نزدیک احساس کردیم. زمانی که تصمیم گرفتم روی این پروژه کار کنم، احساس کردم ما هنوز خیلی حرف‌های ناگفته درباره جنگ تحمیلی داریم که کامل به آن پرداخته نشده است. همیشه با خودم می‌گفتم کاش بتوانم روزی عکس‌هایی بگیرم که به نوعی صدای قربانیان جنگ باشد و مردم دنیا بتوانند آن را بشنوند. از سال 90 تا 91 انجام این پروژه در ذهنم پررنگ‌تر شد و از روزی که عکاسی خبری را شروع کردم دغدغه‌ام این بود که از قربانیان جنگ عکاسی کنم. بعد از آن قریب به ۹۰‌ درصد مراسم تشییع پیکر شهدایی را که بعد از سال‌ها می‌آوردند، عکاسی می‌کردم. در حین عکاسی زندگی مادران شهدا بشدت نظرم را جلب کرد. وقتی مادران شهید مفقودالاثر را می‌دیدم که بعد از این همه سال چطور بی‌صبرانه منتظر برگشت پیکر فرزندانشان بودند برایم عجیب بود و از خودم می‌پرسیدم چطور یک مادر می‌تواند بعد از این همه سال همچنان بی‌تابانه منتظر فرزندش باشد؟»
این عکاس مستند اجتماعی با بیان اینکه پروژه «مادران انتظار» هنوز تکمیل نشده است، می‌افزاید:«از 40 مادر شهید در 15 شهر ایران عکاسی کردم اما متأسفانه خیلی از مادران فوت شدند، البته پروژه هنوز ناقص است به این دلیل که هر چه بیشتر وارد عمق این موضوع می‌شدم و ارتباطات بیشتری می‌گرفتم، ایده‌های بیشتری به ذهنم می‌آمد چون خدمات بسیار زیادی پشت این قصه وجود دارد که خیلی پنهان است.»
او با توجه به نمایشگاه‌هایی که برگزار کرده و واکنش‌های مختلفی که از بازدیدکننده‌های ایرانی و خارجی دیده است، ادامه می‌دهد:«مردم دنیا همیشه دنبال واقعیت هستند و تاریخ برایشان مهم است. خیلی از بازدیدکننده‌های خارجی وقتی عکس‌های مجموعه «مادران انتظار» را می‌دیدند شگفت‌زده می‌شدند. زمانی هم که عکس‌ها در مجله «تایم» منتشر شد از مردم کشورهای مختلف مثل آرژانتین، افغانستان، هند، مکزیک و... از طریق ایمیل پیام‌های بسیاری گرفتم که می‌گفتند ما هم در کشور خودمان مادرانی شبیه «مادران انتظار» داریم و این داستان بین ملت‌ها مشترک است. هدف اصلی‌ام برای این مجموعه ثبت قهرمانان کشورمان در تاریخ است که باعث شدند ایران حفظ شود. برای همین تصمیم دارم وقتی پروژه کامل شد آن را کتاب کنم و بتوانم عکس‌ها را در نمایشگاهی، هم در ایران و هم در کشورهای اروپایی نمایش دهم.»
بهبودی گلایه‌هایی از مسئولان این حوزه و همکاران خود دارد و در این‌باره می‌گوید:«صادقانه بگویم در چند سال اخیر برای تکمیل این پروژه از خیلی‌ها رنجیده‌ام؛ هنوز بعد از گذشت چند سال همچنان منتظر هستم به من مجوز دهند که بتوانم به مناطق مورد نظر بروم و عکاسی کنم. دلیل طولانی شدن این روند را نمی‌دانم، به خاطر زن بودن من است یا درگیری‌هایی که در منطقه و تنش‌های مرزی و خطرهایی که در این مناطق وجود دارد. به این دلایل تاکنون و بعد گذشت چند سال این مجموعه همچنان باز مانده و نتوانستم «مادران انتظار» و «شهدای گمنام» را به سرانجام برسانم و کتاب نفیس و نمایشگاه عکسی که در شأن این مادران و شهدا باشد، برگزار کنم. گلایه می‌کنم چون می‌بینم هر چند وقت یک‌بار عکسی از مجموعه «مادران انتظار» را بدون اجازه از روی سایتم برمی‌دارند و منتشر می‌کنند. چون پروژه شناخته شده، خیلی‌ها از آن سوءاستفاده می‌کنند تا این پروژه را به نام خودشان تمام کنند.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و ششصد و سی و چهار
 - شماره هشت هزار و ششصد و سی و چهار - ۰۲ دی ۱۴۰۳